مهسا بهادری: تبلیغات یکی از رایجترین کارها برای معارفه کالاهاست، این کالاها میتواند کالاهای لوکس از جمله ماشین و مبلمان خاص باشد، میتواند مصرف روزانه همانند غذا و مواد شوینده باشد و یقیناً که میتواند تبلیغ کالای فرهنگی باشد؛ اکنون مسئله ماجرا این است که چه چیزی جهت میبشود تبلیغات مورد استقبال قرار بگیرد، قطعا خلاقیت و نگاه متفاوت در نحوه اراعه محتوا جهت میبشود که مخاطب از محتوای اراعه شده استقبال کند.
بعضی اوقات این تبلیغات شگفت و ترسناک است، برای مثال شما به پاساژ میروید و میبینید که تعدادی داعشی با اسب در حال تردد می باشند و برای طبیعی سازی عمل به اعمال خشونت علیه افراد هم میکنند یا برای مثال در خیابان راه میروید و میبینید تعدادی آدم با لباسهای خاص و روسری قرمز که نشان دهنده منافق بودن آنها است و طبیعتا این ماجرا وحشت بسیاری را به مخاطب جامعه منتقل میکند، اما مسئله دلنشین ماجرا این است که این موارد فقط تبلیغات دو فیلم سینمایی بودند. یکی با محوریت داعش و فرد دیگر با محوریت افرادی که سالها است فرزندانشان اسیر دست منافقین می باشند.
روز قبل فیلمی در فضای مجازی دست به دست شد که چندین نفر با پوشش منافقین در خیابانهای تهران در حال قدم زدن می باشند و این ماجرا علتایجاد رعب و وحشت در بین مردم شده می بود اما مقداری سپس اشکار شد که این ماجرا فقط برای تبلیغ یک فیلم سینمایی به نام «سرهنگ ثریا» است و این ماجرا به قدری علتنگرانی شده می بود که رئیس مرکز فوریتهای امنیتی و اطلاعات وزارت سرزمین یادآور شد: «سرهنگ ثریا» فیلمی با بازی ژاله صامتی است که روایت تکاندهنده از مادرانی را به عکس میکشد که فرزندانشان در دام گروهک منافقین افتادهاند. در مراسم اکران سرهنگ ثریا، زنانی با لباس منافقین برای تبلیغات این فیلم وجود داشتهاند که توسط مغرضان تحت گفتن «از وجود زنانی با لباس منافقین در شهر تهران توسط کاربران در فضای مجازی انتشار شده است»؛ لذا این نوشته یکی از شیطنتهای فضای مجازی است.
یک تبلیغ منفی و ترسناک
اما از اینده که بگذریم یکی از پر سرو صداترین تبلیغات فیلم سینمایی در سالهای قبل مربوط به فیلم سینمایی «به زمان شام» اثری از ابراهیم حاتمیکیا است.
دوشنبه شب هفدهم اردیبهشت سال ۱۳۹۷ می بود که مسئولان تبلیغات «به زمان شام» به زعم خود ایدهای خلاقانه را پیش گرفتند و با پوشاندن لباس داعشی به تن هنروران تلاش کردند شخصیت محبوب! داعشی فیلمشان را پیش روی مخاطبان بگذارند تا او سوار بر اسب و شمشیر بر کمر روبه رو پردیس سینمایی کوروش چپ و راست برود تا در عین حال که ترسی را به جان مردم میاندازد جهت ترغیب آنان برای تماشای فیلم بشود، اما از آنجا که تشکیل هراس و وحشتی آن هم در حد وجود داعش در ایران شوخیبردار نیست، موجی از عکس العملها به این شکل شگفت تبلیغات به راه افتاد، ابتدا مخاطبانی که در سالن سینما با این وضع روبه رو شدند عکس العمل نشان دادند و در ادامه موج توییتری به راه افتاد و سپس ابراهیم حاتمیکیا داخل میدان شد و خود از همه عذرخواهی کرد.
در این بین یقیناً انگشتشماری هم بودند که از این شیوه دفاع کردند.
اعتراض مخاطبان
فکر کنید هنگامی با خانواده و فرزند خود تصمیم دارید راهی سالن سینما شوید تا تفریحی داشته باشد، مردی با ریش بلند قرمز و شمشیر به کمر روی اسبی سیاه نشسته و چند نفر با لباسی شبیه او و تفنگ به دست کنارش حرکت میکنند. شما باید از دیدن این حالت بترسید یا راغب شوید فیلمی به نام «به زمان شام» را تماشا کنید؟
این ایدهای می بود که دستاندرکاران فیلم حاتمیکیا به کار بردند تا مخاطب را برای تماشای فیلم جذب کنند، اما نتیجه آن شد که تعداد بسیاری ترسیدند و یکی از تماشاگران در سالن سینما قبل از نمایش فیلم ایستاده و به شدت از این شیوه تبلیغی انتقاد کرد. اصرار این تماشاگر آن می بود که در سرزمین خودش و از سوی یک ایرانی از داعش ترسیده است.
این فقط یکی از عکس العملهایی می بود که این شیوه غریب تبلیغی به همراه داشت.
دراکولا و تبلیغ دلنشین
یکی از برنامههای تبلیغاتی نزدیک فیلم سینمایی دراکولا بهاختصاصی در فرش قرمز فیلم، منفعت گیری از کاراکتر دراکولا بهگفتن نماد و المان مهم فیلم در بین تماشاگران می بود که با هیبتی شگفت و گریمی متفاوت، تماشاگران را غافلگیر کرد. منفعتگیری از این نوع ابزارها، اصطلاحا بازاریابی چریکی اطلاق میبشود که در آن تلاش میبشود از روشهای ترویج بر پایه خلاقیت و عمل های غیرمنتظره منفعت گیری بشود.
این فیلم اکران خصوصی متغیری نیز داشت. در این مراسم که از بازاریابی چریکی منفعت برده می بود، از افرادی با گریم و لباس خون آشام و جام هایی که از نوشیدنی هایی سرخ رنگ پر شده می بود، برای خوش آمدگویی و پذیرایی مهمانان پشتیبانی گرفته شده می بود.
این چنین چهره هایی همچون امیر حسین مقصودلو، خواننده زیرزمینی و هنرمندانی همانند مهران غفوریان، پیمان قاسم خانی، مصطفی کیایی، هومن سیدی، سروش محمدزاده، علی معلم، علی قربان زاده، احمد طالبی نژاد، سروش صحت و این چنین عده بسیاری از اهالی رسانه نیز در این مراسم وجود داشتند که تجمع و استقبال زیاد تر مخاطبان را به همراه داشت.
این در حالی است که برای بازاریابی این تاثییر از روش های فرد دیگر همچون برگزاری کمپین هشتگ «تبلیغش با شما» و بازاریابی ویروسی نیز منفعت گرفته شده است که مخاطبان بیشتری را در میانه اکران فیلم دچار خود می کند.
«زخم کاری» ترسناک اما خلاقانه
یکی از تبلیغات فرد دیگر که هرچند سر و صدای چندانی نداشت اما به نوبه خود میتوانست علتایجاد هراس عمومی بشود، تبلیغی از سریال «زخم کاری» می بود که همه مخاطبان شبکه نمایش خانگی علی الخصوص آنهایی که در فصل اول مخاطب پر و پاقرص «زخم کاری» بودند، چشم انتظار فصل دوم این سریال بودند. سریالی به کارگردانی محمدحسین مهدویان، که به بهانه پخش تکه اول و برای تبلیغ این سریال تصویری از بازسازی صحنه جرم را به همراه یک نوار زرد در برج تماس چیتگر به نمایش گذاشته می بود، این ایده هرچند ترسناک است، اما در قدم اول مخاطب گه دقت میکند، المانهایی از سریال از جمله اسم پلتفرم و نام برنامه را میبیند و در قدم بعدی هم هم همانند تبلیغ فیلم «به زمان شام» علتایجاد رعب وحشت در بین مخاطبان نمیبشود.
در واقع میتوان او گفت در عین وحشتناک بودن مقداری هم خلاقیت در لابه لای اجزای خود دارد.
۲۴۵۲۴۵