تأملی بر بیانیه حمایت یورگن هابرماس فیلسوف آلمانی از اسرائیل

تأملی بر بیانیه حمایتیورگن هابرماس فیلسوف آلمانی از اسرائیل


به گزارش «» – حجت الاسلام محسن مهاجر نیا عضو هیأت علمی گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در یادداشتی به بیانیه حمایتیورگن هابرماس فیلسوف آلمانی از اسرائیل اشاره و نوشت:

از طریق دنیای مجازی خبر یافتیم جناب آقای یورگن هابرماس فیلسوف شهیر آلمانی و به کلمه بازمانده مکتب انتقادی فرانگفورت به‌همراه یک حقوقدان و یک استاد علوم‌سیاسی در حمایتاز اسرائیل و تروریست دانستن حماس، بیانیه‌ای انتشار کرده که بر چهار محور پافشاری کرده است:

محور اول «عملیات پیش دستانه حماس علیه اسرائیل عمل تروریستی است»

محور دوم «عملیات ارتش اسرائیل علیه عمل های تروریستی به‌لحاظ اصولی موجه است»

سومین محور بیانیه «نسبت‌دادن نسل‌کشی به عملیات اسرائیل معیارهای قضاوت را به‌نابودی می‌کشاند»

و محور چهارم: «عملیات اسرائیل ابداً توجیه‌گر فضای ضدیهودی به‌خصوص در آلمان نیست».

هر متفکری هم حق دارد و هم الزام دارد بر پایه فهمیدن و مبانی فکری خودش، مسئولیت تاریخی خویش را در روبه رو حقایق و حقیقت‌های حاضر در جهان گفتن و بر پایه حق و عدل موضع‌گیری کند. طبیعی است از آقای هابرماس هم همین انتظار نقل است و باید از او و همه متفکرانی که در وقایع تعیین کننده آینده جهان به دور از سیاست زدگی اظهار نظر می‌کنند یا درمورد اظهارات دیگران تأمل علمی دارند، سپاس کرد.

ادامه مطلب
علی رحیمیان رهبر دائم ارکستر ملی ایران شد » اصفهان امروز آنلاین

بر پایه همین مبنا مایلم در خصوص بیانیه هابرماس تأملی داشته باشم.

من به گفتن یک خواننده فلسفه سیاسی هابرماس و بیانیه ایشان و شناختی که از ساخت فکری او و تجریه چند دهه قبل‌اش دارم، مایلم چند مسئله را در رابطه بیانیه وی گفتن کنم:

آخرین و جدیدترین اخبار سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، کارگری ، ورزشی، حوادث و سلامتی ، استان اصفهان و ایران را در وب سایت اصفهانیا دنبال کنید

اولاً؛ به گمان زیادً جناب ایشان بر پایه نظریه اخلاق گفتمان خودشان، حس ماموریت اخلاقی داشتند که درمورد کشتار یهودیان یا فضای یهودی ستیزی، و دفاع مشروع اسرائیل از خودش اظهار موضع کنند. با فکر پذیرفتن این چنین مبنایی، همه علاقمندان به تفکر انتقادی علاقمندند که بدانند آیا این چنین موضع گیری هایی با دستگاه معرفتی ایشان سازگار هست یا خیر؟ اگر همخوانی با ساخت فکری ایشان دارد؛

چرا در حوادث شبیه معاصر همانند؛ جنگ بالکان و نسل کشی وحشتناک صرب‌ها علیه بوسنی و هرزگوین، حادثه وِیْکو در نسل کشی فرقه داودیان در ایالت تگزاس آمریکا در سال ۱۹۹۵، نسل کشی حلبچه در کردستان عراق و سردشت ایران درسال ۱۳۶۶ با مواد شیمیایی اهدایی دولت آلمان سرزمین متبوع آقای هابرماس، نسل کشی قومی روهینگیا در سال ۱۹۱۷ علیه مسلمانان میانمار، نسل‌کشی ۱۹۹۴ در روآندا که از آن به گفتن تاریک‌ترین فاجعه انسانی نیم سده قبل یاد شد، که ۸۰۰ هزار مرد، زن و کودک کشته شدند و به ۲۰۰ تا ۵۰۰ هزار زن تجاوز جنسی شد. سازمان ملل هم نسل‌کشی آن را قبول کرد و مهم‌تر از همه اینها اشغال و جنایات و نسل کشی‌های هفتاد و پنج ساله اسرائیل که آقای هابرماس به اقتضای سن و دانششان ناظر آنها بوده‌اند. چرا در هیچکدام از این موارد جناب هابرماس در قامت یک فیلسوف بیانیه محکومیت نداده‌اند.

ادامه مطلب
فهرست اولیه اعضای ۹ کمیسیون تخصصی در مجلس دوازهم

در اینجاست که ما بر پایه عقلانیت انتقادی و کنش ارتباطی هابرماس، جنابشان را مورد مؤاخذه و استیضاح قرار می‌دهیم که با لیاقت نیست جایگاه فلسفه سیاسی را تنزل داد و تحت تأثیر سیاستمداران صهیونیست و حامیان غربی آنها، موضع گرفت.

ثانیاً: حداقل توقع از یک فیلسوف در این چنین بیانیه‌ای آن می بود که همانند برخی از سیاستمداران حمایتکننده اسرائیل، با تروریستی خواندن عملیات جنبش حماس درحادثه ۷ اکتبر ۲۰۲۳، نسل کشی اسرائیل در غزه را هم محکوم می‌کرد نه این که هم آن را «موجه» و مشروع بداند و پافشاری کند که اگر فردی به عملیات اسرائیل در کشتار نزدیک به دوازده هزار زن و بچه و پیر و جوان بی دفاع و محاصره بی رحمانه آنها نسبت نسل کشی بدهد، «معیارهای قضاوت» را به‌نابودی کشانده است. حتی اگر بر مبنای تفکر ایشان بپذیریم که اسرائیل حق دفاع از خودش دارد، خوب دفاع آن است که با افرادی بجنگد که علیه اسرائیل عملیات کرده‌اند و بر پایه ادعای داشتن دهمین ارتش مقتدر دنیا و آن همه تجهیزات اهدایی کشورهای غربی در یک استان محاصره شده، فقط اعضای جنبش حماس را بکشد. هفت هزار کودک و زن و بچه چه گناهی مرتکب شدند که شما اسرائیل را در قتل عام آنها موجه و مشروع می‌دانید؟ این چنین توجیهی حتی بر پایه آیات تورات که قرآن هم آن را تصدیق کرده سازگار نیست آنجا که می‌فرماید «أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَیْنَ بِالْعَیْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ» می‌گوید در تورات بر بنی اسرائیل حکم کردیم که نَفْس را در روبه رو نَفْس قصاص کنید و چشم را روبه رو چشم و بینی را به بینی و گوش را به گوش و دندان را به دندان، و هر زخمی را قصاص خواهد می بود.

ادامه مطلب
فرزاد حسنی به تلویزیون باز می‌گردد/ صداوسیما جستوجو جبران اشتباهاتش است؟

ثالثاً: ما هم با شما موافقیم که عملیات اسرائیل ابداً توجیه‌گر فضای ضدیهودی به‌خصوص در آلمان نیست به همین علت ما در ایران به هیچ وجه نسبت به یهودیان ایرانی موضع منفی نداریم و تازه نمایندگان یهودیان هم نسل کشی اسرائیل را محکوم کرده‌اند. همان طوری که یهودیان آمریکا و اروپا و سرزمین متبوع جنابعالی هم بین جنایات رژیم صهیونیستی با دین یهود و یهودیان تفاوت قائل می باشند. اما علاقمند بودیم در بیانیه شما به این مسئله هم اشاره می‌کردید که فضای اسلام ستیزی و تبعیضات گسترده در اروپا علیه مسلمانان به خصوص در آلمان هم قابل توجیه نیست.

رابعاً در بیانیه شما عملیات پیش دستانه حماس علیه اسرائیل را عمل تروریستی دانسته‌اید؟ گیرم که با شما همدلی کنیم اما آیا شما هم آمادگی دارید در طول هفتاد و پنج سال اشغالگری و صدها عمل شبیه، توسط دولت اسرائیل علیه ملت مظلومی که به ناحق سرزمینش اشغال شده و در طول این سالیان از همه چیز محروم گردیده،

ادامه مطلب
رازی که بعد از ۲۰ سال آشکار شد؛ در ۱۸ ساعت اولیه زلزله بم چه گذشت؟

اسرائیل را تروریست دولتی بنامید؟ تا بحال سابقه این چنین محکومیتی را از شما مشاهده نکردیم.

خامساً: آقای هابرماس مایلم با اشاره گذرا به نامه امام خمینی به آخرین رهبر جهان سوسیالیسم جناب میخائیل گورباچف، شما را به خواندن آن نامه دعوت کنم اگر چه گورباچف عبرت نگرفت و به تعبیر امام به موزه تاریخ پیوست ولی امیدوارم جنابعالی یک بار متن آن نامه را مطالعه کنید. در قسمتی از آن نامه آمده است: «‌جناب آقای گورباچف، باید به حقیقت رو آورد. مشکل مهم سرزمین شما قضیه مالکیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشکل شما عدم باور واقعی به خداست. همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال و تنگنا کشیده و یا خواهد کشید. مشکل مهم شما مبارزه طویل و بی نتیجه با خدا و مبدأ هستی و آفرینش است. جناب آقای گورباچف، برای همه روشن است که از این بعد کمونیسم را باید در موزه‌های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد؛ چرا که مارکسیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست؛ چرا که مکتبی است مادی، و با مادیت نمی‌توان بشریت را از بحران عدم باور به معنویت، که اساسی‌ترین درد جامعه بشری در غرب و شرق است، به در آورد…»

ادامه مطلب
خروج ! تنها با یک تشریفات ساده

سادساً: در آخر علاقمندم به آقای یورگن هابرماس یادآوری کنم که حریت و آزادگی جوهره عقل و فلسفه است و از قبل‌های دور تا بحال، حیات بشر بر پایه نظریه‌های فلسفه سیاسی می‌چرخیده است و همیشه اسب چموش سیاست و سیاستمداران در صدد چنگ اندازی بر این چنین آزادگی بوده است و مع الاسف، در دوران ما فیلسوفانی در خدمت جنایات جرج بوش در افغانستان و عراق و نسل کشی‌های دیگر قرار گرفته‌اند. انتظار داریم جناب هابرماس دامن خویش را در حمایتاز وحشتناک‌ترین جنایات این روزهای اسرائیل در غزه زیاد تر آلوده نکند.



منبع

About Author

0 0 votes
نظر دهی
Subscribe
Notify of
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
View all comments