سرباز لاغری که یونیفرم سبز تیره به تن دارد، فریاد میزند: «جلوی در مهم بروید، ما اجازه نداریم این در را باز کنیم». زنان همهمه میکنند که جلوی در مهم هم به آنها حرف های شده است برای ورود به استادیوم روبه رو در شماره دو همراه شوند. سرباز جواب میدهد: «میخواستند شما را سر کار بگذارند!». زنان در عکس العمل بوق میزنند و شعار خواهند داد: «سرباز در را باز کن… سرباز در را باز کن».
سرباز فرد دیگر از پشت در به بالای نردهها میآید و از بلندگوی دستی میگوید «خواهران محترم، خانمهای گرامی برگردید بروید خانههایتان. ما صلاح شما را میخواهیم. استادیوم شلوغ است و سکوها جا ندارد».
صدای اعتراض زنها بلند میبشود. تعداد بسیاری بلیتهایشان را بالا میگیرند و میپرسند «بعد چرا به ما بلیت فروختید؟». زن فرد دیگر داد میزند «این کار شما دزدی است. مگر میبشود بلیت را به ما بفروشید و صندلیها را به مردان بدهید؟».
مأمور زنی جواب میدهد «به ما ربطی ندارد. ما مأمور هستیم و معذور». زنان زیادتری همهمه میکنند «یعنی چه که به شما ربطی ندارد؟ بعد چه فردی باید جوابگو باشد؟». مأمور زن جواب میدهد «فدراسیون فوتبال… بروید در سایت فدراسیون فوتبال اعتراض کنید».
بلیت بلوک ۱۰۶ طبقه دوم به زنان ۵۰ هزار تومان فروخته شده است. اشکار نیست چه تعداد بلیت به زنان فروخته شده؛ اما آنها میگویند به علت محدودیت فروش بلیت به زنان، ناچار شدهاند برای بلیت بالاتر از ۱۵۰ و ۲۰۰ هزار تا یک میلیون تومان پول بدهند که بازی مهم و حساس پرسپولیس ایران و الدحیل قطر را از دست ندهند؛ بازی سرنوشتسازی که دختران پرسپولیسی را به امید صعود به یکهشتم نهایی لیگ قهرمانان آسیا به پشت درهای بسته آزادی کشانده است.
وجود زنان روی سکوهای تماشای این بازی، تا دقیقه ۹۰ مورد مناقشه می بود و برخی رسانهها نوشته بودند که شورای فراهم اجازه فروش بلیت بازیهای آسیایی به زنان را صادر نکرده و زنان به جای آن میتوانند برای تماشای دربی به استادیوم آزادی همراه شوند.
هرچند برخی این بازی را تکراری میدانند و میگویند که فدراسیون فوتبال ایران آنها را ابزار «کلکزدن به فیفا» کرده است و در نهایت زنها بهصورت زیاد محدود و گزینشی داخل استادیومها خواهد شد.
همهمه و اعتراضها ادامه دارد و سرباز پشت میلهها از بلندگو میگوید «خواهران گرامی، ما دلواپس امنیت و جان شما هستیم. خواهش میکنم برگردید خانههایتان و از تلویزیون بازی را ببینید. شما یادتان نمیآید در بازی با ژاپن تعدادی از تماشاگران در ازدحام و زیر دست و پا کشته شدند. شما زن هستید و ضعیف هستید و برخی که بچه با خودتان آوردهاید، کشته میشوید! جمعیت زیاد زیاد است. استادیوم جا ندارد».
مجدد زنها معترضانه فریاد میزنند «زنانی که روی سکوها نشستهاند چه افرادی می باشند؟ از کجا گزینش شدهاند؟». مأمور زن جواب میدهد «آنها سه تا چهار ساعت پیش از اغاز مسابقه آمدهاند». زن فرد دیگر فریاد میزند «من هم از ساعت ۴:۳۰ عصر اینجا هستم. چرا نتوانستم داخل شوم؟». زن فرد دیگر داد میزند «استادیوم فقط برای زنها جا ندارد. فقط زنها باید از سه، چهار ساعت سریعتر همراه شوند؟ چرا هیچ مردی پشت درهای بسته استادیوم آزادی نمانده است و همه داخل شدهاند؟».
حق با او است و پشت درهای بسته استادیوم آزادی تقریبا مردی دیده نمیبشود؛ جز چند نفری که میانه نیمه اول رسیدهاند و از نردهها بالا میروال که خود را دور از چشم مأموران به سکوهای تماشاگران برسانند.
مأمور فریاد میزند «ما نمیدانیم. از اینجا بروید و زیاد تر از این ما را عصبی نکنید».
زنی با گریه داد میزند «شما ما را عصبی کردهاید. همه کنید این بازیها را…». زنی دیگر از لابهلای جمعیت فریاد میزند «نیمه اول دارد همه میبشود. چرا اینقدر ما را اذیت میکنید؟». فردی میپرسد «بازی چند-چند است؟» و فرد دیگر با گوشی نتایج زنده را چک میکند و میگوید «یک-یک است».
زنی با اشکهای سرازیر داد میزند «ما را از دیدن این گلها و نشاطها محروم میکنید و اشکمان را درمیآورید. در را باز کنید…». فرد دیگر میگوید «آه زنها پشت این بازیها است!».
جمعیت به سمت در سختی میآورد. یک دفعه زنجیره انسانی مأمورها غیب میبشود و در باز میبشود. زنها داخل خواهد شد. تعدادی به زمین میافتند و صدای گریه چند بچه بلند میبشود. زنانی که جلوتر رفتهاند جیغ میزنند گاز اشکآور زدند. …».
زنها پراکنده خواهد شد. زنی از صف جلو با گریه به عقب برمیگردد. به فردی پشت گوشی موبایل میگوید که او را کتک زدهاند. میگوید به سینهاش مشت کوبیدهاند و نفسش بالا نمیآید. نور فلش چند دوربین در سیاهی شب برق میزند. مأموران به سمت دوربینها میدوند و تلفنها را میگیرند تا عکسها را پاک کنند.
سرتاسر محوطه اطراف آزادی خودروهای پلیس راهنمایی و رانندگی ایستادهاند و تعداد بسیاری از زنها نومید و خشمناک از روبه رو درهای استادیوم آزادی دور خواهد شد.
۲۳۳۰۲