اصفهان را با چهارباغ عباسیاش میشناسند، همین زیباییها، معماری و کارکرد فرهنگی و هنری چهارباغ است که او را نسبت به دیگر قسمتهای شهر اصفهان نزدیک و تبدیل به گذر فرهنگی کرده است، پرسشی که نقل میبشود چهارباغ اصفهان توانسته همچون گذرهای فرهنگی معروف شهرهای جهان به کارکردهای فرهنگی و هنری خود دست اشکار کند؟ یا خیر؟
اصفهان را با چهارباغ عباسیاش میشناسند، خیابانی که از دروازه دولت اغازشده و تا آنطرف رودخانه خیابان چهارباغ بالا ادامه دارد، و همین زیباییها، معماری و کارکرد فرهنگی و هنری چهارباغ است که او را نسبت به دیگر قسمتهای شهر اصفهان نزدیک و تبدیل به گذر فرهنگی کرده است، هرچند چهارباغ اصفهان در مسیر تبدیلشدن به گذر فرهنگی چالشها و مشکلاتهای بسیاری را طی کرده است و حتی چندین دفعه ماشین محور شدن این مسیر نقلشده است، اما هم چنان بهگفتن گذر فرهنگی در اصفهان شناختهشده و محل عبور و زمانگذرانی تعداد بسیاری از شهروندان و گردشگران شده است، اما پرسشی که نقل میبشود چهارباغ اصفهان توانسته همچون گذرهای فرهنگی معروف شهرهای جهان به کارکردهای فرهنگی و هنری خود دست اشکار کند؟ یا خیر؟ در صورت عدم تحقق،مانع ها مهم چه بوده است؟ برای دریافت جواب این سوالها اصفهان امروز، او گفتوگویی را با فرزاد نوابخش، دکترای جامعهشناس فرهنگی و مدرس دانشگاه انجام داده، که مشروح آن را در ذیل ازنظر میگذرانید.
چهارباغ اصفهان دارای چه ویژگیهایی است که از آن بهگفتن گذر فرهنگی یاد میبشود؟
همان گونه که میدانیم هنگامی قرار است منطقهای از شهر بهگفتن گذر فرهنگی محسوب بشود باید دارای پارامترهایی باشد، اما سوال مهمی که نقل میبشود، این است که در یک گذر فرهنگی باید چه اتفاقاتی بیفتد؟ آیا فقط قدمت یک خیابان میتوان آن را گذر فرهنگی نامید؟ گذر فرهنگی اصطلاحی است که در ابتدای پیدایش، به مکانهای خاص در بافت قدیمی شهرها اطلاق میشد که معابر گوناگون شهرها را به یکدیگر متصل میکردند. اکنون اما گذر فرهنگی از شکل اسبق خود خارجشده و تبدیل به اصطلاحی برای تبادلات فرهنگی و سنتی یک شهر یا سرزمین شده است.
بعد میتوان نتیجه گرفت گذر فرهنگی در زمان معاصر میتواند هر راه ارتباطی باشد که از طریق اتصال به آن بتوان فرهنگ یک منطقه را به مناطق دیگر معارفه و از رویدادهای فرهنگی منطقهای دیگر، عناصری را دریافت کرد و چهارباغ اصفهان با دقت به این که دارای کارکردهای فرهنگی، تاریخی، هنری و معماری شهر اصفهان در درون خود است، علتشده بهگفتن یک مکان مطلوب برای تبدیل به گذر فرهنگی شناخته و تبدیل بشود.
از طرفی خیابانهایی که بهگفتن پیاده راه یا گذر فرهنگی یاد میبشود باید عناصر شاخصی داشته باشد، باید عناصر با هویت و سابقه در آن مکان حضورداشته باشد که ما این عناصر را طبقهبندی میکنیم به عناصر محدودگر و تسهیلگر که آن گذر در اصفهان را بهگفتن خیابان چهارباغ داریم. در شهرهای گوناگون جهان که سابقه تاریخی دارند ناظر این گذرها هستیم.
به عناصر تاریخی و رابطه آن با گذر فرهنگی اشاره کردید، این ربط چطور شکل میگیرد؟
این عناصر به سابقه تاریخی آن شهر برمیگردد درواقع این عناصر باسابقه بای در خیابان و گذر وجود داشته باشد که این عناصر در سطح شهر، ملی و حتی جهانی واجد آن شرایط باشد. این عنصر میتواند شاخص یک برند یا یک نشانه شهری باشد که در سطح شهر، منطقه، ملی و … شناختهشده است همچون خیابان شانزلیزه در پاریس و … باشد، درکشورمان هم در سالهای قبل شهرهای باسابقه همچون مشهد، اصفهان است این شهرها مدیریت شهری اقداماتی را انجام میدهد که این عناصر را از طریق این گذرها به افراد معارفه کند.
این عناصر تسهیلگر و محدود کننده که میتوانیم آن خیابان را بهگفتن گذر فرهنگی بشناسیم، شامل برندها و نشان خیابانها است که به عقبه تاریخی آن برمیگردد بهگفتنمثال در شهر اصفهان در خود خیابان چهارباغ مدرسه چهارباغ وجود دارد و باز در حوالی این گذر عناصر چهارباغ وجود دارد همچون بازار هنر که آن گذر را تبدیل به گذر فرهنگی میکند.
حوالی گذر فرهنگی میتواند کاربریهای وجود داشته باشد که مکمل می باشند که این مکانها شامل پایانهها، پارکینگها و حتی عناصر تاریخی وجود داشته باشد که این گذر را تحکیم بکنند.
برخی معتقد می باشند که گذر فرهنگی کارکرد تزئینی داشته و فاقد کارکردهای فرهنگی مرتبط بافرهنگ مردم آن شهر و سرزمین است، نظر شما در این رابطه چیست؟
اگر مقداری مطالعات شهری و شهرسازی داشته باشیم درخواهیم یافت گذرهای فرهنگی در شهرسازی را بهگفتن پروژههای محرکه گسترش میشناسند، گذرهای فرهنگی درواقع میتواند در گسترش فضای شهری نقش مؤثری داشته باشد، حس تعلق مکان را میتواند در شهر تشکیل کند، میتواند ازلحاظ جذب گردشگر زیاد مورد اهمیت قرار گیرد، ارزشش را اگر در کل بخواهیم بگوییم بهگفتن یک پروژه محرکه گسترش فضای شهری با رویکرد فرهنگی است.
درگذر فرهنگی ناظر وجود عناصر فرهنگی دار هستیم و همین امر علتتقویت عناصر فرهنگی در شهر میبشود و میتواند بهگفتن یک نقش در تشکیل درآمد برای فضای شهری از طریق جذب گردشگر به ما پشتیبانی کند.
در شهرهای گوناگون جهان این گذرهای فرهنگی بهگفتن برندهای شهری میتواند در تحکیم اقتصاد شهر پشتیبانی بکند، بهگفتن یک نشانه است هماکنون پاریس بهگفتن شهر معروف جهانی در ذهنیت گردشگری که از سطح جهان بخواهد به اروپا سفر کند شناختهشده است که اگر بازدید کنیم درخواهیم یافت خیابان شانزلیزه پاریس از مقدار محبوبیت بالای در بین گردشگران نسبت به دیگر مکانهای گردشگری این شهر برخوردار است، هنگامی علت را بازدید میکنیم درخواهیم یافت چون عناصر حاضر فرهنگی در این گذر فرهنگی تحکیمشده است.
توانستهایم ما از کارکردهای فرهنگی گذر فرهنگی چهارباغ برای جذب گردشگر و اقتصاد شهری منفعت گیری کنیم؟
باید با تأسف او گفت اغاز خوبی در چهارباغ صورت گرفت، اما در سالهای تازه این گذر فرهنگی نتوانسته این کارکرد خود را نگه داری کند. کافی است چهارباغ ۴ سال قبل با چهارباغ هماکنون بازدید کنیم، این گذر هماکنون برای گردشگری چه جذابیت و زیرساختهایی دارد، ما هم تزئینات شهری، گلکاریها، نیمکتهای قشنگ و وسائل تفریحی و سرگرمی را از این خیابان حذف کردیم و هرروز ناظر اجرای سیاستهای متعدد در این گذر فرهنگی هستیم که با پروزه محرکه گسترش فرهنگی شعر در تضاد است.
برای روشن شدن نوشته با یک مثال توضیح میدهم، هر فردی که بخواهد به فرانسه سفر کند،اولین چیزی که در ذهنش میآید برج ایفل است و اهمیت این موارد در اقتصاد شهری است که میتوانند جذابیتهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را فراهم کند. اصفهان به علت این که اقتصادش، یک اقتصاد ناپایدار است ناگزیر است به این سمت کشیده بشود بخواهد جذب درآمد بکند، مجموعه فرهنگی چارباغ و خیابان آن بهگفتن عنصر و برند شهری باید تحکیم بشود یکی از راههای تحکیم خیابانهای پیاده و گذرهای فرهنگی است که عناصر باسابقه تاریخی و فرهنگی آنجا وجود دارد خود اصفهانیها چندان علاقه به وجود در این مکان نداشتند، اگر این عناصر تحکیم بشود، خود شهروندان اصفهانی با میل و رغبت بیشتری حضورداشته باشند علاوه بر این که گردشگران داخلی و خارجی به شرطی که این گذر زیاد تر تحکیم بشود، تمایل بیشتری به وجود در این مکاندارند، باید در کنار این گذر فضای فرهنگی فرد دیگر هم تحکیم بشود تا این تکمیل نشود ما به این نتیجه مطلوب نخواهیم رسید.
راهکار شما برای تحکیم این گذر فرهنگی چیست؟
باید زیاد کارها درتقویت گذر فرهنگی چهارباغ صورت گیرد، این پروژه محرکه گسترش تحت گفتن گذر فرهنگی عمل شده است اما تحت گفتن پیاده راه اما بایستی تحول کاربریهایی صورت بگیرد تا با محتوای فرهنگی این فضا سنخیت داشته باشد، هنگامی فرزند بنده در چهارباغ حرکت میکند اولین چیزی که در ذهنش تداعی میبشود مغازههای بنجل بیکیفیت و بهنوعی دستفروش است، برای از بین بردن این ذهنیت باید تحول کاربری در این گذر فرهنگی صورت بگیرد، ضمن این که در کاربریهای تازه برای این گذر فرهنگی باید سنخیت آنان با این فضا صورت گیرد. متأسفانه متولیان امر در تشکیل این سنخیت سلیقگی برخورد میکنند، برنامه هایی که در این مکان برگزار می بشود باید با آن تناسب داشته باشد تا هم کارکرد و تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد هم بتواند افراد بیشتری را جذب خود کند. از طرفی چهارباغ باید از مکانی بهگفتن مکان خدمت رسان در عرصه صنعت غذا خارج بشود، درگذر فرهنگی وجود کافهها و رستورانها ملزوم و الزامی است، اما ما درگذر فرهنگی چهارباغ ناظر اشباع بیشازحد فضا بهواسطه این رستورانها و غذای سریع هستیم، اگر این تحول کاربری صورت نگیرد گردشگر در این فضا که عنصر فرهنگی ما است مایل به وجود نخواهد می بود، به همین جهت پافشاری میکنم باید کاربریهای درگذر فرهنگی چهارباغ صورت گیرد که بافرهنگ و هنر اصفهان سنخیت داشته باشد.