رسول الله همواره دست فاطمه را می بوسید / نزول ملکه‌ای برای کاهش غمهای فاطمه بعد از رحلت پیامبر

رسول الله مدام دست فاطمه را می بوسید / نزول ملکه‌ای برای افت غمهای فاطمه سپس از رحلت پیامبر


به گزارش «»- در این نوشتار، رویا باقری با پشتیبانی جستن از سیره پیامبر(ص) و زهرای اطهر به بازدید پیوستگی های این دو نور پاک به یکدیگر پرداخته است:

ام ابیها

پیامبر(ص)فاطمه را ام ابیها می خواند. گزارش های تعداد بسیاری در این مورد وجود دارد که این لقب را پیامبر(ص)به فاطمه(س) داده است. امام صادق(ع)فرمود: اِن فاطمه(س) تکنی بأم أبیه[۱[

این کنیه بیانگر دو نوشته مهم است، حب پیامبر(ص) نسبت به زهرا(س) و دیگر این که نام گذاری او به این کنیه به علت محبت پدر نسبت به او است. علماء فن حرف های اند: اطلاق این کنیه بر زهرا(س) سپس از کلمه «یحبها» دلالت بر شدت محبت دارد. دقت به این مسئله ملزوم است که مراد از این لفظ معنی مجازی آن است.

در لغت کلمه ام به معنی اصل و ریشه است و غالبا به این معنی به کار می رود. فخر رازی حرف های ام الجیش پرچم بزرگی است که در قلب سپاه است و ملجأ و مأوای افراد است. اما در رابطه این کلمه احتمالات فرد دیگر نیز وجود دارد برخی آن را به معنی ثمره گرفته اند چون تصمیم و خواسته از درخت ثمره آن است. در این صورت همه این معانی و نکات لغوی در معنی ام ابیها نهفته است و معنی ام ابیها این چنین می بشود: فاطمه زهرا(س) اصل وجود نبی و حقیقت او است و وحدت نوری و وجودی آن ها امری ثابت شده است چرا که پیامبر(ص) خود فرمود: فاطمه روحی و بهجه قلبی، فاطمه منی و اَنا من فاطمه.[۲[

سیده نساء العالمین

یکی دیگر از نمود های زهرا(س) در کلام پدر سیده نساء عالمیان است. این لقب که توسط پدر به زهرا(س) اعطاء شد، مورد اتفاق شیعه و اهل سنت است.

پیامبر(ص) زیاد زهرا(س) را با این لقب مورد خطاب قرار می داد و می فرمود: أما إبنتی فاطمه سیده نساء العالمین من الأولین و الأخرین و هی بضعه منی.[۳]

در متون تاریخی شیعه و اهل سنت گزارش های تعداد بسیاری در رابطه سیده بودن زهرا(س) وجود دارد و از طریق تعداد بسیاری راویان چون عایشه، ام سلمه، حذیفه، سلمان و ائمه: و با مضامین مختلفی چون: سیده نساء العالمین،[۴] سیده نساء المؤمنین، سیده نساء اهل الجنه،[۵] سیده نساء العالمین من الاولین و الاخری،[۶] نقل شده است.

زهرا صدیقه کبری

یکی از خصوصیات بارز زهرا(س) که در کلام پدر تجلی یافت، صداقت اواست. پیامبر(ص) زهرا(س) را به لقب صدیقه مفتخر ساخت و فرمود: هی صدیقه الکبری و علی معرفتها دارت القرون الاولی.[۷]

و در گزارش فرد دیگر پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: علی(ع) سه نعمت به تو ارزانی شده که به احدی حتی به من عطا نشده است: پدر زنی چون من به تو ارزانی شده در حالی که من پدر همسری که پیامبر(ص) خداست ندارم. فرزندانی بسان حسن و حسین به تو داده شده که من همانند آن را ندارم. همسری گران قدر چون دخت فرزانه ام «صدیقه» به تو ارزانی شده که به من این چنین موهبتی ارزانی نشده است.[۸] همان طور که از گزارش های فوق به دست می آید، اولین کسی که زهرا(س) را به این لقب مفتخر ساخت، شخص پیامبر(ص) می بود.

آخرین و جدیدترین اخبار سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، کارگری ، ورزشی، حوادث و سلامتی ، استان اصفهان و ایران را در وب سایت اصفهانیا دنبال کنید

کلمه صدیق از جهت لغت صیغه مبالغه بر وزن فعیل و به معنی کثیر الصدق می باشد. این لقب شریف و عظیمی است که خداوند در قرآن حضرت مریم را با آن مدح کرده و فرموده: ( مَا الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَ أُمُّهُ صِدِّیقَهٌ کانا یَأْکُلانِ الطَّعامَ انْظُرْ کَیْفَ نُبَیِّنُ لَهُمُ الْآیاتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّی یُؤْفَکُونَ) [۹]؛ مسیح، پسر مریم جز پیامبری نبوده است که پیش از او [نیز] پیامبرانی آمده بودند؛ و مادرش زنی زیاد راستگو می بود. هر دو غذا می خوردند. بنگر چطور، آیات [خود] را برای آنان توضیح می دهیم؛ سپس ببین چطور [از حقیقت] دور می افتند.

مسئله قابل دقت در گزارش فوق این است که مقام صدق و استقامت در قول و فعل، تالی تلو مقام نبوت است چرا که خداوند متعال فرموده: ( وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِمیانهَ وَ حَسُنَ أُولئکَ رَفِیقاً)؛[۱۰] و افرادی که از خدا و پیامبر اطاعت کنند، در زمره ی افرادی خواهند می بود که خدا ایشان را گرامی داشته [یعنی] با پیامبران و راستان و شهیدان و شایستگان اند و آنان چه نیکو همدمانند.

در رابطه با وجه تسمیه زهرا(س) به صدیقه وجوه مختلفی ذکر کرده اند از جمله این که: صدیقه نام گرفت به علت این که وحدانیت خداوند و نبوت پدرش و امامت همسر و فرزندانش را یکی سپس از فرد دیگر، تصدیق کرد. او در حالی که طفل صغیری می بود نبوت پدرش را تصدیق کرد و در همه احوال و افعال و اقوال به پدر خود اقتدا نمود. و پیامبر(ص) که اصدق قائلین و افضل صدیقین می بود فرمود: «فاطمه صدیقه الکبری» و بدین ترتیب او را بر مریم برتری داد. عایشه نیز چندین دفعه بر این نوشته شهادت داده است. وی در چند مورد حرف های است: ما رأیت إمرأه أصدق منها الا ابیها و ما رأیت أحدا أصدق لهجه منها إلا أن یکون الذی ولده.[۱۱[

من هیچ فردی را راستگو تر از او ندیدم به جز پدرش.

امام صادق(ع) نیز در ضمن روایتی به این ویژگی زهرا(س) از زبان جدش امیر مومنان اشاره کرده است.

روی الْمُفَضَّلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ۷ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ۷ مَنْ غَسَلَ فَاطِمَهَ قَالَ ذَاکَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ کَأَنِّی اسْتَعْظَمْتُ ذَلِکَ مِنْ قَوْلِهِ فَقَالَ کَأَنَّکَ ضِقْتَ بِمَا أَخْبَرْتُکَ بِهِ قَالَ فَقُلْتُ قَدْ کَانَ ذَاکَ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ فَقَالَ لَا تَضِیقَنَّ فَإِنَّهَا صِدِّیقَهٌ وَ لَمْ یَکُنْ یَغْسِلُهَا إِلَّا صِدِّیقٌ أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ مَرْیَمَ لَمْ یَغْسِلْهَا إِلَّا عِیسَی[۱۲[

از امام صادق(ع) سوال شد، چه فردی زهرا(س) را غسل داد؟ فرمود: امیر مؤمنان. این نوشته اندکی بر راوی گران آمد. امام که فهمید شد فرمود: این حقیقت بر تو گران آمد؟ گفتم آری. فرمود: نباید این چنین باشد. چرا که فاطمه(س) صدیقه می بود و جز صدیق فردی لیاقت غسل او را ندارد. آیا نمی دانی که مریم را فردی جز پسرش عیسی غسل نداد؟

ادامه مطلب
آمار مجوزهای صادر شده موسیقی در آبان ماه اظهار شد » اصفهانیا

شفاعتگر روز جزا

پیامبر(ص) در برخی از سخنان خویش دختر گرامی خود را شفاعتگر روز جزا خوانده است.

در رابطه این مقام زهرا(س) در روایات این چنین آمده: روزی جابر به امام باقر(ع) می گوید: فدایتان گردم، حدیثی در فضیلت جده تان برای من گفتن نمایید تا با گفتن آن برای شیعیان علتنشاط آن ها شوم. امام فرمود: وقتی که قیامت برقرار بشود،برای انبیاء منابری از نور قرار می دهند اما منبر من از همه منابر بالاتر است سپس ندا می رسد ای محمد خطبه بخوان و من خطبه ای می خوانم که همانند آن را هیچ نبی و رسولی نخوانده است…. سپس منادی ندا کند کجاست فاطمه(س)….. و او با هزاران فرشته داخل محشر شده و به طرف بهشت می رود، اما نزدیک در بهشت توقف می کند. به او خطاب می بشود: دختر حبیب من چرا ایستادی؟ جواب می دهد: پروردگارا دوست دارم در این چنین روزی قدر و قیمت مرا نمایان کنی. خداوند می فرماید: برگرد و بنگر هر فردی در قلبش محبت تو یا ذریه تو باشد، دست او را گرفته و داخل بهشت کن. قسم به خدا جابر در آن روز زهرا(س) همانند پرنده ای که دانه های خوب و مرغوب را از دانه های بد و پست جدا می کند، شیعیانش را از از بین دیگران جدا می سازد و شفاعت می نماید. وقتی که به در بهشت می رسند می ایستند از آن ها می پرسند، چرا توقف کردید؟ فاطمه(س) شما را شفاعت کرده است. آن ها نیز از پروردگار خود می خواهند ارج و مقام خود را ببینند، خطاب می رسد، ای حبیبان من برگردید و بنگرید چه فردی شما را برای حب فاطمه(س) دوست داشته؟ چه فردی برای محبت فاطمه(س) شما را اطعام نموده؟ چه فردی برای حب فاطمه(س) دیگران را سیراب نموده؟ چه فردی به علت محبت فاطمه(س) غیبتی را از شما رد کرده است؟ دستش را بگیرید و داخل بهشت کنید.[۱۳[

زهرا نیز همانند پدر از حالت شیعیانش دلواپس است و همراه پدر تا کنارشعله های آتش می آید تا از بین امت پدرش، عده ای را شفاعت کند. این نگرانی به خوبی از متن گزارش های تاریخی نمایان است.

در برخی از گزارش ها پیامبر سپس از این که مقام شفاعت زهرا(س) را به او مژده می دهد، ویژگی های زنانی را که شفاعت زهرا(س) شامل آن ها می بشود، گفتن کرده می فرماید: می بینم دخترم فاطمه(س) را در روز قیامت که با هفتاد هزار ملک از هر طرف داخل محشر می بشود و زنان مؤمن امتم را به سوی بهشت می برد.هر زنی که نماز های واجب خود را بخواند و روزه رمضان را بگیرد و حجش را به جا آورد، زکات مالش را دهد، همسرش را اطاعت نماید و علی(ع) را امام و ولی خود بداند، به شفاعت دخترم فاطمه(س) داخل بهشت خواهد شد.[۱۴[

پیامبر(ص) در کلام زهرا(س)

همانگونه که همگان می دانند، شرایط خاصی بر جامعه بعد از پیامبر(ص) حاکم بوده است که تعداد بسیاری از وقایع و رخدادها را تحت الشعاع قرار داده می بود. بیشتر از هرچیز دستگاه حاکمه و نتایج سقیفه علتشده می بود که جریان سیاسی خاصی در حاکمیت قرار گیرد. دستگاه حاکمه نیز بقاء خود را در گرو طراحی برخی قضایا می دید که بهناچار علتانزوای سیاسی خاندان پیامبر(ص) می شد. لذا سخنان مقداری از این بانوی برجسته در دست می باشد.

از جمله ی خطبه با شکوه زهرا(س) که می توان سیمای پر شکوه محمد(ص) را در آینه آن به عکس کشید.

یکی از محور های مهم در این خطبه اصل نبوت و پیامبر شناسی است. زهرا(س) در این جهت تلاش تعداد بسیاری از خود نشان داد و در توصیف شخصیت پر شکوه پدر با بیانی قشنگ این چنین فرمود:

أشهد أن أبی محمد(ص)عبده و رسوله اختاره وأنتجبه قبل أن أرسله و سماه قبل أن اجتبله و اصطفاه قبل أن ابتعثه… فأنارالله بمحمد ظلمها…و قام فی الناس بالهدایه و أنقذهم من الغوایه و بصرهم من العمایه… ثم قبضه الله إلیه قبض رأفه و اختیار و رغبه….[۱۵[

شهادت می دهم که پدرم محمد(ص) بنده و فرستاده خداست. پیش از آن که او را برای نجات مردم بفرستد، وی را بر گزید و پیش از این که او را بیافریند، برای این مقام نامزدش ساخت و پیش از آن که او را مبعوث نماید او را بر گزید. خداوند متعال در پرتو نور افشانی های محمد، تاریکی ها را بر چید…او برای هدایت بشریت به په خواست و آنان را از گمراهی ها و اسارت رهایی داد و دیدگانشان را بینا ساخت…سپس خداوند مهربان روح مطهر پیامبرش را با نهایت مهر و محبت و از سر رغبت و رأفت به سوی خود برد.

همان طور که از متن خطبه به دست می آید، در کلام زهرا(س) چند ویژگی مهم برای رسول خدا ترسیم شده است:

بندگی با لیاقت و درحد اعلا

بندگی با لیاقت و در حد اعلا از ویژگی های بارز پیامبر(ص) می بود، همان بندگی ای که به معنی خضوع کامل بنده در برابر پروردگار است. همان مقامی که در مناجات شعبانیه به آن اشاره شده و آمده: إلهِی هَبْ لِی کمالَ الانقطاعِ إلیک… همان عباد الله المخلصین که در قرآن ذکر شده است.[۱۶] بندگی که جز خدا فردی را نبیند و حرکت و سکونی جز با اراده و رضایت خدا ندارد. این جاست که سراسر زندگی او عبادت می بشود.

هدایت گر و وسیله و نجات مردم از گمراهی

از ویژگی های مهم پیامبر(ص)، در کلام دخترش،تلاش گسترده ایشان در جهت هدایت مردم است. مردم جاهلی که در قرآن حالت آن ها این چنین ترسیم شده: )وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَهٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها([۱۷]؛ و برکنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید.

بت پرستی،انحرافات اعتقادی، فساد اخلاقی،خرافات،برادر کشی و قتل و غارت گری و… علتشده می بود که در پرتگاه جهنم قرار گیرند و این رسول خدا(ص) می بود که با سعه صدر و صبر زیاد آن ها را از وضع بدی که در آن قرار داشتند، نجات دهد. و آن قدر در این راه متحمل زحمت گشت که خداوند خطاب کرد: ما این قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به زحمت اندازی.

آنچه تا بحال گفتن شد، مقدمه ای می بود بر آن که پیامبر(ص) و حضرت زهرا(س) از چه خصوصیات و ویژگی هایی، نزد یکدیگر برخوردار بوده اند. اما جان کلام در باب نمود های رفتاری این دو بزرگوار بوده است؛ به این علت ملزوم است در این جا به نمونه هایی از نمود های رفتاری آنان پرداخته بشود.

ادامه مطلب
قلعه نویی به سپاهانی‌ها روی خوش نشان داد

محبت و احترام متقابل

سبک وسیره رسول خدا(ص) در رابطه و برخورد با زهرا(س) بر محورمحبت و احترام و تکریم دور می زد و از عادات ایشان، ملاطفت و مهربانی با کودکان می بود؛ چون که پیامبر(ص) به آن چه می او گفت باور داشت. روایات تعداد بسیاری در رابطه چگونگی برخورد با فرزندان از ایشان نقل شده است از جمله:

وَ عَنْهُ قَالَ: أَکْرِمُوا أَوْلَادَکُمْ وَ أَحْسِنُوا آدَابَهُمْ…[۱۸] فرزندان خود را گرامی داشته و به آنها احترام کنید و با آداب و روشی زیبنده آنها را بار آورید.

و در روایت فرد دیگر فرمودند:

رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَعَانَ وَلَدَهُ عَلَی بِرِّهِ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ وَ التَّأَلُّفِ لَهُ وَ تَعْلِیمِهِ وَ تَأْدِیبِه[۱۹] خداوند رحمت کند بنده ای را که به وسیله نیکی و ایجادالفت و آموزش و تأدیب فرزندش، او را بر نیکوکاری پشتیبانی دهد.

حترام این پدر نسبت به فرزندش توسط راویان تعداد بسیاری به عکس کشیده شده به طوری که افراد بسیاری به این مسئله مهم در حرکت پیامبر(ص) اشاره نموده اند.

از عایشه نیز نقل شده که: وقتی که فاطمه(س) بر پیامبر(ص) داخل می شد او زیاد خوشحال می شد و دست فاطمه(س) را می بوسید و او را در جای خویش می نشاند.[۲۰[

احترام بین این پدر و فرزند به علت علاقه شدید بین آنها و معرفت کاملی می بود که آنها نسبت به یکدیگر داشتند.

در ابتدای رسالت پیامبر(ص) به علت آزاد منشی پیامبر و حرکت صمیمانه ای که با مردم داشت افرادی به خود اجازه داده و ایشان را محمد صدا زده و حتی در مواردی بر او پیشی گرفته و آن چنان که باید ادب حضورحضرت را مراعات نمی کردند لذا خداوند متعال به آن ها هشدار داد که رسول خدا(ص) را آن گونه که یکدیگر را خطاب می کنید صدا نزنید.[۲۱[

سپس از نزول این آیه، علیرغم نزدیکی وصمیمیت خاصی که بین زهرا(س) و پدرش وجود داشت، اما ادب انسانی و خدایی زهرا(س) حکم می کرد که دستور خداوند را گردن نهد. لذا ایشان هم پدر را رسول الله خطاب می کرد، اما وقتی که پیامبر(ص) این کلمه را از او شنید فرمود: زهرا(س) جان پدر به قربانت! این آیه در رابطه با تو نیست تو مدام مرا پدر خطاب کن. پدر گفتن تو قلب مرا زنده و شاداب می کند و به رضایت خدا نزدیک تر است.[۲۲[

ازدواج زهرا(س)

پیامبر(ص) در جامعه ای که زنجیر های تعداد بسیاری بر دست و پای زنان می بود و هیچ حق و حقوقی برای او فکر نمی شد، جریان خواستگاری را با دختر خود در بین گذارد و او را در این باره آزاد گذاشت تا در رابطه آینده و مرد زندگی خود تصمیم بگیرد.

پیامبر(ص) که به فرموده خداوند، بر همه مردم ولایت دارد[۲۳]، می توانست زیاد راحت بدون نقل کردن نوشته با دخترش جواب مثبت یا منفی دهد. اما نزد زهرا(س) رفت و فرمود: تو نسبت به قرابت و خویشی ما با علی(ع) آگاهی و از برتری او در اسلام خبر داری. من از خدا خواستم بهترین و محبوبترین خلقش را نصیب تو کند و حال علی(ع) به خواستگاریت آمده است به او چه بگویم؟ زهرا(س) این مظهر حجب و حیا سرش پایین می بود، اما همانند دفعات قبل رویش را بر نگرداند.پیامبر(ص) نیز انتظار زیاد تر از این از دختر محجوب خود نداشت و رضایت او را دانست لذا با خوشحالی فرمود: الله اکبر، سکوتها اقراره. در این زمان جبرئیل بر رسول خدا فرود آمده و فرمود: یا محمد او را به ازدواج علی(ع) در آور چون خدا از این وصلت راضی است.[۲۴] و سر انجام پیامبر(ص) با شکوه معنوی زیاد و در نهایت سادگی دختر خود را به خانه علی(ع) فرستاد.

زهرا(س) و مشکلات زندگی

ازدواج زهرا و علی(ع) در سال دوم هجرت انجام شد. این سال ها برای مسلمانان از جمله زهرا(س) و علی(ع) سال های سختی می بود.

اصحاب صفه در بین مسلمین بدترین وضع را داشتند و بیشترین بار سختی را تحمل می کردند. مردمی که به علت نداشتن خانه، پیامبر(ص) در آخر مسجد محلی را در اختیار آنها قرار داده می بود که در حد یک سر پناه می بود. حضرت به آنها سرکشی می کرد و خرما بین آنها تقسیم می کرد. روزی یکی از آن ها به حضرت او گفت: یا رسول الله از بس خرما خوردیم جگرهای ما آتش گرفت. پیامبر(ص) فرمود: به خدا سوگند اگر می توانستم دنیا را در اختیار شما قرار می دادم…. لباس های آنها تا ساق پایشان هم نمی رسید. می گویند وضع آنها طوری می بود که اگر فردی آنها را نمی شناخت می او گفت آن ها دیوانه اند.[۲۵[

درچنین شرایطی زهرا(س) و علی(ع) زندگی خود را اغاز کردند. این فشارها در خانه پیامبر(ص) وداماد ودخترش نیز کاملا نمود داشت. پیامبر(ص) معتقد می بود، در زندگی برخود سخت گیرد و بسان محرومان زندگی کند تا محرومیت محرومان، آنان را از زندگی مأیوس نکند و به شوق نیاورد تا سر از فرمان خدا برنتابند.

نمی توان پیشوای راستین مردم می بود اما در سختی ها و مشکلات، درد و رنج آن ها را حس نکرد. زهرا(س) که به گواهی تاریخ در حرکت و کردار و اندیشه و گفتار و سیما همانند ترین انسان ها به پیامبر(ص) خدا می بود نیز کاملا این مسأله را فهمیدن می کرد و به آن پای بند می بود.[۲۶] و اولین نمود آن را در شب زفاف فاطمه(س) آن زمان که لباس نو خود را به سائل می بخشد می توان مشاهده کرد. در ان شب وقتی که پدر به دیدار دخترش امد از او سوال کرد دخترم آیا تو لباس جدیدی نداشتی؟ چرا آن را نپوشیدی؟ پدر جان آن را به شخصی صدقه دادم. پیامبر(ص) فرمود: کار خوبی کردی اما اگر لباس قبلی خود را می دادی و لباس تازه را برای همسرت می پوشیدی برای تو توفیق حاصل می شد. زهرا(س) این پرورش یافته مکتب پدر او گفت: من به شما اقتدا کردم چون وقتی که با مادرم خدیجه ازدواج کردید، همه آن چه را داشتید در راه خدا انفاق کردید و تا جایی پیش رفتید که لباس خود را هم دادید و به حصیری که زیر اندازتان می بود اکتفا کردید تا سر انجام جبرئیل نازل شد و مطلب آورد:

)وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَهً إِلی عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً([۲۷]؛ و دستت را به گردنت زنجیر مکن و زیاد [هم] گشاده دستی منما تا ملامت شده و حسرت زده بر جای مانی. در این زمان پیامبر(ص) زهرا(س) را به سینه خود فشرد و گریست. جبرئیل نازل شد و از طرف خداوند مطلب آورد: خداوند بر زهرا(س) سلام داده و می فرماید هر چه می خواهد طلب نماید. اما زهرا(س) چه می خواهد؟ پدر جان بگو: لذت خدمت به خداوند مرا از هر در خواستی بی نیاز کرده، من جز لقاء خدا در دار السلام چیزی نمی خواهم.[۲۸[

ادامه مطلب
ارائه حداکثر خدمات درمانی برای بیمه شدگان تحت پوشش صندوق اعتباری هنر

زهرا(س) در خانه علی(ع) مشکلات را تحمل می کرد. در این مورد گزارش های تکان دهنده ای در متون تاریخی وجود دارد. چندین دفعه علی(ع)، سلمان، بلال و… حالت زهرا(س) را در خانه دیده بودند. پیامبر(ص) نیزبه این مسأله واقف می بود.

اما وقتی هم ابوذر به جستوجو علی(ع) به منزل آنها می رود و می بیند آسیاب خود به خود در حال گردش است، نزد رسول خدا آمده و جریان را تعریف می کند، و پیامبر(ص) مقام وجایگاه زهرا(س) نزد خداوند را برای ابوذر ترسیم می کند که همانا خداوند قلب و جوارح دخترم فاطمه(س)، را مالامال از ایمان و یقین کرده و از ضعف و سختی های او کاملا آگاه است و در زندگی به او مدد می رساند. آیا نمی دانی که خداوند ملائکه ای دارد که آنها را مأمورکمک به آل محمد(ص) کرده است؟[۲۹]

علی(ع) در خانه صبر و ایثار بالای فاطمه و مشکلات او را مشاهده می کرد و به خوبی از آن آگاه می بود، او فهمید صدمات زهرا(س) از این مسأله است.

روزی علی(ع) به مردی از بنی سعد فرمود: می خواهی از زندگی مشترک خود با زهرا(س) برایت بگویم؟ فاطمه(س) که محبوب ترین انسان ها در نزد پدر می بود با آن مقام بالای معنوی و شکوه علمی و قیمت های اخلاقی آن قدر در منزل من سختی کشید که روزی به او گفتم: خوب است نزد پدرت رفته و از او بخواهی که خدمتکاری را در اختیار تو قرار دهد که در کار ها یاریت نماید. گرچه برای زهرا(س) این در خواست از پدر با دقت به وضع دیگر مسلمانان سخت می بود اما تصمیم گرفت این مسأله را با پدرش در بین گذارد. به مسجد رفت اما وقتی که افرادی را در کنار پدر دید برگشت پیامبر(ص) که فهمید آمدن زهرا(س) شد حس کرد که فرزندش حاجتی داشته؛ لذا به خانه ما آمد و سوال کرد: حاجتی داشتی که نزد من آمدی؟ علی(ع) در جواب پیشی گرفت و او گفت: قسم به خدا فاطمه(س) آن قدر با مشک آب کشیده که تاثییر آن بر بدنش باقی مانده و دستانش در تاثییر آسیاب کردن آرد تاول زده و… من به او گفتم نزد شما آید و خدمتکاری طلب نماید. پیامبر(ص) در این جا دخترش را با آرمان ها و افق های بالاتری آشنا می سازد چرا که معتقد است انسان اگر آرمان های بلند تری را ببیند، سختی ها و مشکلات برایش آسان می گردد. لذا می فرماید آیا شما را به چیزی که بهتر از کنیز است آگاه نکنم؟ و دستور تسبیحات اربعه را به آن ها می دهد. [۳۰[

زهرا(س) نیز همانند پدر به این باور قلبی رسیده که زندگی دنیا خالی از رنج و سختی نمی باشد و دنیا محل ابتلاء و آزمایش است. آسایش و راحتی در آن دنیا و در بهشت برای مؤمنان فراهم می بشود، هیچ زمان دوستان خدا برای دنیا رنج نمی کشند بلکه رنج و سختی آن ها در دنیا برای رسیدن به سرای آخرت و نعمت های آن است، لذا در روبه رو این خواست پدر فقط سه بار می گوید: از خدا و رسولش برای این هدیه معنوی راضی و خرسند هستم.[۳۱[

اما چه می بود این تسبیحات و چه اثرات معنوی وروحی برای زهرا(س) داشت مسئله ای است که روایت امام باقر(ع) ما را به گوشه ای از اثرات آن رهنمون می سازد. ما عبد الله بشیء من التمجید أفضل من تسبیح فاطمه و لو کان شیء أفضل منه لنحله رسول الله فاطمه.

خدای بی همتا به وسیله چیزی برتر از تسبیحات فاطمه(س) پرستش نشده و اگر شیوه ای برای پرستش خدا برتر از این می بود رسول خدا حتما آن را به دختر گرامی اش ارمغان می داد. [۳۲[

با وجود همه مشکلاتی که زهرا(س) در زندگی در گیر آن ها می بود اما هیچ گزارش و نقلی در رابطه با این که او بی قراری کرده و یا از همسر خود گله مند باشد یا شکایتی از این وضع داشته باشد وجود ندارد. و این اعتراف بزرگ و مهمی است که از علی(ع) نیز به ما رسیده است آن جا که فرمود: در همه دوران زندگی هیچ زمان از من در خواستی نکرد و هیچ گاه مرا خشمگین نساخت و نافرمانی نکرد. زهرا(س) خود در این رابطه می فرماید: پدرم به من خواست کرد که در زندگی راه عزت و قناعت در پیش گیرم وهیچ گاه از علی(ع)چیزی را نخواهم که قوت فراهم کردن آن را نداشته باشد.[۳۳[

رابطه علمی زهرا(س) با پیامبر(ص)

زهرا(س) یکی از راویان مهم روایات پدر می باشد. این روایات که در عرصه مسائل گوناگون است نمایانگر مبادلات علمی بین زهرا(س) و پدرش می باشد. زهرا دانش های آسمانی و معارف و علوم را از سرچشمه و مرکز وحی در یافت می کرد و با هوشیاری و خرد و اندیشه فروزان خود به بهترین شکل این مفاهیم و آموزه ها را آموخته و برای می سپرد.

مسئله دیگر این که، یکی از القاب مهم زهرا(س) محدثه است. این درجه ومقام عالی که تالی تلو مقام نبوت و امامت است فقط تعلق به ایشان دارد بدین معنی که صاحب این مقام ملهم و مؤید عنایات خاص پروردگارش است به طوری که با او سخن حرف های و اخبار و اطلاعاتی از عالم غیب در اختیار او قرار می دهد.[۳۴] در هر حال برخی از آگاهی ها و علوم ملزوم را زهرا(س) از این طریق به دست می آورد و برخی را از طریق پدر بزرگوارش می آموخت.[۳۵[

در این مورد روایتی نیز از جابر بن عبد الله انصاری نقل شده که بیانگر آن است که زهرا(س) نیز همانند دیگر ائمه علیهم السلام دروازه دانش و حجت خداوند است. جابر از رسول خدا(ص) نقل کرد که: إن الله جعل علی(ع) و زوجته و ابنائه حجج الله علی خلقه و هم أبواب العلم فی أمتی من إهتدی بهم هدی إلی صراط المستقیم.[۳۶[

خداوند علی(ع) و همسرش زهرا(س) و فرزندان او را حجت های خود بر بندگانش قرار داد. آنان دروازه های دانش در بین امت می باشند هر کس راه نیک بختی و نجات را از آنان بجوید، به راه راست هدایت می گردد.

ادامه مطلب
تحول چهره بازیگر «جومونگ» در ۴۷ سالگی / عکس » اصفهانیا

زهرا(س) از هر فرصتی برای آموختن منفعت گیری می کرد و در این مسیر آرام و قرار نداشت و این یکی از خصوصیات بارز ایشان می بود.

با دقت به همین مسأله می بود که همین که زهرا(س) و پدر تنها می شدند مباحثه علمی آن ها اغاز می گشت. زهرا(س) می گوید: شبی پدرم بر ما داخل شد در حالی که بستر خواب را آماده می کردم، حضرت فرمود: فاطمه(س) جان به بستر خواب نرو مگر این چهار عمل را انجام دهی، قرآن را ختم کنی و انبیا را شفیع خود قرار دهی و مؤمنان را از خود راضی کنی و حج و عمره به جا آوری. سپس به نماز ایستاد و من متحیر که چطور در این زمان می توانم همه این کارها را انجام دهم؟ بربستر خود نشستم تا ایشان نماز را همه کردند و سوال کردم مرا به چهار چیز راغب نمودید که قوت بر انجام آن ها در این ساعت ندارم. پدرم خندید و او گفت: وقتی که سه بار سوره توحید را بخوانی، گویا قرآن را ختم کرده ای و هنگامی بر من و انبیاء صلوات فرستی، شفاعت آن ها شامل تو می گردد و اگر برای مؤمنین استغفار نمایی، همه آن ها از تو راضی می گردند و وقتی که تسبیحات اربعه را گویی، گویا حج و عمره به جا آورده ای.[۳۷[

بعضی اوقات نیز زهرا(س) برای یافتن جواب سوال هایی که در ذهن خود داشت سراغ پدر می رفت به طوری که در متون تاریخی آمده: روزی زهرا(س) به خانه پدر رفت. ام ایمن در را باز کرد. پیامبر(ص) سوال کرد: مشکلی پیش آمده؟ هیچ گاه این زمان به نزد من نمی آمدی! زهرا(س) سوال کرد: پدر جان غذای فرشتگان چیست: پیامبر(ص) جواب داد: تسبیح و تقدیس خدا. سوال کرد: غذای ما آدمیان چیست: فرمود: سوگند به خدایی که جانم در دست اوست، یک ماه است که در منزل ما آتشی برای پختن غذا روشن نشده است، اما دخترم، فرشته وحی رزق و روزی معنوی برایم آورده که به تو ارمغان می دهم. سپس این دعا را به او آموخت:

یا رَبَّ الأولین و الآخرین! و یا خَیر الأولین والآخرین! و یا ذَالقُوّهِ المتین و یا أرحَمَ المساکین و أرحم الرّاحِمین.[۳۸[

بعضی اوقات نیز تعامل های علمی زهرh و پدر به طور غیر مستقیم می بود به طوری که پیامبر(ص) در جواب سوال های صحابه آن ها را به زهرا(س) ارجاع می داد و یا این که پیامبر(ص) پرسشی را در بین صحابه نقل کرده اند و جز زهرا(س) فردی توانایی پاسخگویی نداشته است. همانند روزی که پیامبر(ص) پرسیدند: نزدیک ترین حالات زن به خداوند چه وقتی است؟ و زهرا(س) فرمود: لحظاتی که آن زن مشغول تدبیر امور متزل خود باشد و به پرورش و آموزش فرزندانش بپردازد، از هر زمان دیگر به خدا نزدیک تر است. پیامبر(ص) سپس از شنیدن جواب فرزندش فرمود: ان فاطمه(س) بضعه منی.[۳۹[

این تعامل های فکری و خصوصا اخذ روایت از پدر، برای زهرا(س) زیاد اهمیت داشت. زهرا(س) روایات پدر را نوشته و دسته بندی کرده و آن ها را به خدمتکار خود می داد، تا نگهداری نماید. به طوری که هنگامی یکی از بندگان طالب علم به وجود زهرا(س) آمده و زمان رفتن از زهرا(س) ارمغانی مکتوب می خواهد حضرت از خدمتکار خود می خواهد روایت ارزشمندی را که بیانگر حقوق همسایه، میهمان و… است، بیاورد و هنگامی خدمتکار آن را نمی یابد، خطاب به او می فرماید، وای بر تو آن را اشکار کن، آیا نمی دانی قیمت آن برایم به اندازه حسن و حسین است؟[۴۰[

زهرا و ارتحال پیامبر(ص)

یکی از مسایل قابل دقت در نمود های رفتاری پیامبر(ص) و زهرا(س) نحوه برخورد آنها نسبت به جریان بیماری و مرگ پیامبر(ص) است.با دقت به این که رسول خدا می دانست که به زودی از دنیا خواهد رفت به گفتن یک پدر چه تدبیری در برابر آماده کردن فرزند خود به کار گرفت، فرزندی که همه هم و غمش پدر می بود؟و از طرف دیگر این فرزند با این قضیه چطور برخورد نمود؟

در رابطه با جواب این سوال گزارش های تعداد بسیاری وجود دارد که بازدید و پرداختن به آنها دورنمایی قشنگ و شگفت به دست ما خواهد داد.

در یکی از روز های بیماری پیامبر(ص) زهرا(س) بالای سر ایشان نشسته و مرتب گریه و بیتابی می کرد. پدر چشمانش را باز نمود و فرمود: حبیب من چرا این این چنین گریه می کنی؟ فرمودند: از مصیبت فقدان شما و سختی های سپس از شما. پیامبر(ص) در حالی که تلاش در آرام کردن او داشت فرمود: دخترم گریه نکن که خدا با ماست اما بدان که خداوند به ما هفت خصلت عطا نموده که به احدی غیر از ما عطا نکرده: خاتم پیامبران که محبوب ترین خلق نزد خداست از ماست و آن پدر توست، وصی ما بهترین اوصیا است و آن همسر توست، شهید ما بیشترین شهداست که با دو بال به همراه ملائکه در بهشت پرواز می کند و او پسر عموی توست، دو سبط و سید این امت دو فرزند تو حسن و حسین می باشند، بدان ای فاطمه(س) که خداوند از صلب فرزندت حسین نه نفر از ائمه معصوم را بیرون می آورد که آخرین آن ها مهدی است. گریه نکن که خدا از من به تو رحیم تر و مهربان تر است و این به علت مکانت و منزلت تو نسبت به من است و به علت جایگاه خاص تو در قلب من است، اما من از خدا در خواست کردم که تو را اولین شخص از اهل بیتم قرار دهد که به من ملحق میشود.[۴۱[

با بازدید گزارش فوق نکات مهمی به دست می آید از جمله این که پیامبر(ص) با دادن بشارت ها و گفتن فضائل و امتیازات خاندان زهرا(س) تصمیم دلداری دادن به زهرا(س) و آماده کردن او برای کنار آمدن با مسأله مرگ پدر را دارد. مسئله مهم در گزارش این است که پیامبر(ص) در زمان نقل کردن این افراد و فضائل آنها همه را به زهرا(س) منسوب نموده و او را ملاک شناسایی آنها قرار می دهد.

روزی در تاثییر شدت ناراحتی زهرا(س) پدر، علی(ع) را به پشتیبانی خود می خواند و دست زهرا(س) را در دست او قرار داده می فرماید: یا علی(ع) قسم به خدا که او ودیعه خدا و ودیعه رسول خدا در دست توست؛ بعد آن را نگه داری کن، قسم به خدا که او سیده زنان اهل بهشت است. علی(ع) من بدین مقام نرسیدم مگر آن که او را از خدا خواستم و خدا نیز او را بخشید. من راضی ام از فردی که فاطمه از او راضی باشد و پروردگار و ملائکه نیز راضی اند از آن چه فاطمه(س) از او راضی باشد.[۴۲[

ادامه مطلب
ماجرای خودکشی دختر اوپنهایمر/ تصاویر واقعی از سازنده بمب اتم و خانواده‌اش

زهرا(س) نیز از آن جا که عالم ترین و متفکر ترین بانوی عالم است و بیش تر از هر فردی نسبت به عظمت و مقام پدرش شناخت و معرفت داشت، عمق این فاجعه را به خوبی حس می کرد و از فقدان و خلأ ناشی از رحلت پدر و تأثیر این فاجعه عظیم در جهان هستی و آینده امت آگاه می بود؛ لذا زیاد بی قراری می کرد تا بدان جا که نام او را جزء بکایین (زیاد گریه کنندگان) قرار دادند.[۴۳[

در متون تاریخی آمده سپس از رحلت پیامبر(ص) فردی زهرا(س) را خندان ندید تا وقتی که از دنیا رفت.[۴۴]

عشق به پیامبر(ص) برای زهرا(س) تجلی عشق به خداست؛ چون زهرا(س) عاشق پدر است، در حقیقت عاشق خداست و خداوند هم بر پایه حدیث قدسی، عاشق زهرا(س) است[۴۵] و به همین علت است که خداوند وقتی که بی قراری زهرا(س) را در سوگ پدر می بینداو را دلداری داده و با گفتن فضایل منتسبان به زهرا(س)، با پیشگویی ها و بشارت ها و در نهایت با نزول ملک او را آرام می کند. به طوری که در منبع های تاریخی آمده است: زهرا(س) سپس از پدر ۷۵ روز زندگی کرد و در این زمان زیاد محزون می بود. به علت فقدان پدر آن چنان حزن و اندوهی بر او داخل شد که شدت و سختی آن را جز خداوند فردی نمی داند؛ لذا خداوند متعال ملکی را فرمان داد تا بر زهرا(س) فرود آید و با او سخن گوید احتمالا غم و اندوه او بر طرف بشود.[۴۶] و این بیشترین دل خوشی زهرا(س) سپس از پدر می بود. این ملک زهرا(س) را از جایگاه و مکان پدر در آن دنیا و وقایع آینده و… با خبر می ساخت و با زهرا(س) سخن می او گفت و علی(ع) آن مطالب را می نوشت و این همان مصحف زهرا(س) است.[۴۷] و به همین علت است که یکی از نام های زهرا(س) محدثه است.

پی نوشت:

[۱]. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین،ص۵۷ و مجلسی،بحار الانوار، ج ۴۳ ص ۱۹ ح ۱۹.

[۳]. مجلسی؛ بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۹ و ۲۴ و امالی صدوق، ص ۱۱۲.

[۴]. قندوزی، بحارالانوار، ج ۲، ص ۳۲۲ و حاکم نیشابوری، مستدرک، ج ۳، ص ۱۵۷ و ابن ابی الفتح إربلی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج ۲، ص ۷۹ و صدوق، امالی، ص ۱۱۲.

[۵]. ینابیع الموده، ج ۲، ص ۲۲۰ و ۲۰۴. مستدرک، ج ۳، ص۱۵۱ و بخاری، صحیح بخاری، ج۴، ص۲۲۰.

[۶]. ینابیع الموده، ج۲، ص ۲۹۹ و حاکم نیشابوری، مستدرک، ج ۳، ص ۱۵۷.

[۷]. شیخ طوسی، أمالی، ص۶۶۸.

[۸].محمدکاظم قزوینی، فاطمه زهرا از ولادت تا شهادت.

[۹]. مائده(۵):۷۵.

[۱۰]. نساء (۴):۶۹.

[۱۱].شیخ محمد کجوری، الخصائص الفاطمیه، ج۱، ص۲۲۰.۲۱۹ و إربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۱۰۰ و حاکم نیشابوری، مستدرک، ج۳، ص۱۶۱.

[۱۲]. شیخ طوسی، استبصار، ج۱ص۱۹۹و کلینی، الکافی، ج۱ ص۴۵۹.

[۱۳]. بحارالانوار، ج ۴۳، ص۶۴.

[۱۴]. بحار الانوار، ج۴۳،ص ۲۴.

[۱۵]. شیخ طبرسی، احتجاج، ج۱، ص۱۳۳.۱۳۰ و ابن ابی طیفور، بلاغات النساء، ص۱۵.

[۱۶].مناجات شعبانیه.

[۱۷]. آل عمران (۳): ۱۰۳.

[۱۸]. حر عاملی،وسایل الشیعه، ج ۲۱ ، ص ۴۷۶.

[۱۹] میرزا حسین نوری، مستدرک الوسایل، ج۱۵ ص۱۶۹.

[۲۰]. حاکم نیشابوری، مستدرک، ج۳،ص۱۵۵ و مجلسی،بحارالانوار،ج۴۳،ص۲۵ و لطف الله صافی، مجموعه الرسائل، ج۲، ۴۳۲.

[۲۱].)لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بینکم کدُعاءِ بَعْضِکُم بَعْضاً(. نور(۲۴):۶۳.

[۲۲]. ابن شهر آشوب، مناقب، ج ۳، ص ۱۰۲و بحار الانوار، ج ۴۳، ص۳۳و۳۲.

[۲۳]. مائده (۵): ۵۵.

[۲۴]. مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۹۲ و محمد بن علی الطبرانی، بشاره المصطفی، ص ۴۰۱.

[۲۵]. همان.

[۲۶]. عایشه می گوید:هیچ فردی را ندیدم که این قدر در چهره و سخن گفتن و راه رفتن به پدرش شباهت داشته باشد؛ بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۲۵ و ۲۳ و ص۵۵ و ۵۳. همین مضمون از ام سلمه و جابر نیز نقل شده است.

[۲۷]. اسراء(۱۷): ۲۹. در شأن نزول آیه حرف های اند: زنی پسر خود را نزد پیامبر صلی اللَّه علیه و آله فرستاد و از آن حضرت پیراهنش را به گفتن تبرّک خواست کرد. پیامبر تنها پیراهن خود را داد و چون لباس فرد دیگر نداشت، برای نماز از خانه بیرون نیامد. این آیه نازل شد تا مطلب دهد که سخاوت، آن نیست که یکتا پیراهن خود را بدهی؛ طبری،جامع التبیان ،ج۱۵،ص۹۸ و قرائتی،تفسیر نور، ج۷، ص ۴۸.

[۲۸]. سید حسین شیخ الاسلامی،مسند فاطمه زهرا(س)، ص۵۱ و ۵۰.

[۲۹].بحارالانوار، ص۲۹و۴۶ و مناقب، ج ۳،ص۳۳۷.

[۳۰]. بحار الانوار، ج۴۳، ص ۸۳ و ۸۲ و ۸۵. شیخ الاسلامی، مسند فاطمه زهرا(س)، ص۲۰۶ و ۲۰۵.

[۳۱]. بحار الانوار،ج۴۳، ص۸۳ و ۸۲.

[۳۲]. همان، ص ۶۴.

[۳۳]. تفسیر عیاشی، ج۱، ص ۱۷۱و بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۱۹۷.

[۳۴]. نزول ملائکه بر زهرا در او گفت و گو زهرا و مرگ پدر و جریان مصحف زهرا مورد بازدید قرار می گیرد.

[۳۵]. در رابطه با معنی محدثه نقل قول های بسیاری وجود دارد برخی حرف های اند: محدث فردی است که ملائکه و ازجمله جبرئیل با آن ها سخن می گویند بدون آن که آن ها را ببینند. برخی دیگر حرف های اند: فردی است که در ما فی الضمیرش مطالبی واقع می بشود و این نوعی غیب و کرامت است که از جانب خداوند عطا می بشود. امام صادق(ع) می فرماید: صدای ملک را می شنود اما شخص او را نمی بیند. در این مورد رجوع کنید به: کلینی، اصول کافی، کتاب الحجه، ج۱، ص۲۷۰ و ۲۷۱.

[۳۶]. الحاکم الحسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۷۶.

[۳۷].شیخ الاسلامی، مسند فاطمه زهرا(س)، ص ۱۷۳.

[۳۸]. بحار الانوار، ج۴۳،ص۱۵۳.

[۳۹]. بحار الانوار، ج۴۳،ص۹۲.

[۴۰].طبری، المسترشد، ص۱۶ و هیثمی، مجمع الزوائد، ج۸، ص۱۶۹.

[۴۱]. ینابیع الموده، ج۲، ۲۰۹و بحار الانوار،ج۴۳،ص۴۸. و مسند فاطمه، ص۳۴۸ و ۳۴۷.

[۴۲]. مسند فاطمه، ص۴۲۰.

[۴۳]. بکایین هشت نفر بودند: آدم، نوح، یعقوب، یوسف، شعیب، داود و زهرا :؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۰۴.

[۴۴]. مناقب، ج۳، ص۱۲۰.

[۴۵]. در حدیث قدسی آمده است: من احبنی عشقنی و من عشقنی قتلته…..؛ تبریزی انصاری،اللمعه البیضاء، ص۵۵۱.

[۴۶]. مناقب، ج۳،ص۱۱۶و بحار الانوار، ج۴۳، ص۸۰و۷۹.

[۴۷]. کلینی،اصول کافی، ج ۱،ص۲۴۰ و الخصائص الفاطمیه، ج۱، ص ۲۶۴و۲۵۷.

…………………………………………………………

مجله مطالعات قرآنی نامه جامعه (نامه جامعه) خرداد ۱۳۸۸ – شماره ۵۷



منبع

About Author

0 0 votes
نظر دهی
Subscribe
Notify of
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
View all comments