در دولت جاری انتقال آب از خلیجفارس به فلات مرکزی با محوریت استان اصفهان، در دستور کار قرارگرفته است.
پروژهای که قرار است ۷۰ درصد آن برای مصرف صنعت و ۳۰ درصد نیز برای مصرف شرب تعلق اشکار کند.
از طرفی ازهمان اغاز، این مطرح پرپیچوخم، موافقان و مخالفان خود را داشت و هم چنان، نیزطرح این مباحث برسرجای خود باقی است.
مدیریت بحران منبع های آبی فلات مرکزی، حذف برداشت آب صنعت از رودخانه زایندهرود، تحول اقلیم خشک اصفهان و از بین بردن بخشی از مشکلات متعدد زیستمحیطی، اقتصادی، تولیدی، صنعتی و اجتماعی ازجمله دستاوردهایی است که بنا به حرف های مسئولان با اجرای پروژه انتقال آب خلیجفارس به اصفهان، تحقق خواهد یافت. قرار است با اجرای این مطرح، بحرانی از بین بردن بشود که چالشی بزرگ را دریک دهه تازه برای مردم اصفهان رقم زده است. مشکلی تحت گفتن کمآبی با خسارتهای زیاد برای مردم، کشاورزان و صنایع که مدام دولتها نیز در طول این دوران درصدد اراعه تدابیری برای حل آن بودهاند. که در این بین، راهکار انتقال آب خلیجفارس به استانهای کم آب همانند اصفهان یکی از این تدبیرها بوده، در اغاز با مخالفتهای جدی اما بهمرور با دقت به شرایط حاضر به اجرا گذاشته شد. بهطوریکه پروژه نزدیک به ۱۰ سال قبل، اغاز اما با دقت بهروزهای پایانی دولت زمان، نگاه جدی به آن نشد. بعدازآن در دولت یازدهم هم نقل اما درحد سخن و سخن ودردولت دوازدهم با پیگیری بیشتری به آن پرداخته شد.
اکنون در دولت جاری انتقال آب از خلیجفارس به فلات مرکزی با محوریت استان اصفهان، در دستور کار قرارگرفته است.
پروژهای که قرار است ۷۰ درصد آن برای مصرف صنعت و ۳۰ درصد نیز برای مصرف شرب تعلق اشکار کند.
از طرفی ازهمان اغاز، این مطرح پرپیچوخم، موافقان و مخالفان خود را داشت و هم چنان، نیزطرح این مباحث برسرجای خود باقی است.
عدهای در این گمان می باشند که این چنین انتقالی در سریعترین زمان ممکن، میتواند بحران بیآبی استان را حل کند.
موافقان این مطرح با نگاهی خوشبینانه اعتقاد دارند باوجود هزینههای سنگین و دردسرهای این نقلوانتقال اما وقتی که با شدت کمآبی روبه رو هستیم راهکار فرد دیگر وجود ندارد.
آشکار آنکه در شرایط جاری، گویا چارهای جز این نمانده است. چون با تغییرات اقلیمی وآب و هوایی ملزوم است انتقال آب به اصفهان انجام پذیرد.
اما عدهای دیگر که آشناتر به عمق بحران کم آبی می باشند این پروژه را در شرایط جاری زایندهرود بیتأثیر دانسته و اعتقاد دارند اگرچه انتقال آب، سریعترین راهحل برای بحران خشک سالی اصفهان است، اما بهترین راهکار ممکن هم نیست. برای استانی که خود میتوانست به علت زایندهرودش حتی در این دوران خشکسالی از شرایط آبی قابل قبولی برخوردار باشد. چهبسا به غیر از او گفت و گو هزینههای سنگین آن درمانی هم برای بیآبی اصفهان محسوب نمیبشود. این چنین حرف های میبشود بدون ترقی تکنو لوژی در صنایع، منفعت گیری ازاین آب گرانقیمت، برای این حوزه چندان کارشناسانه نیست.
دیدگاه برخی هم آن است مطالعات دقیق و کارشناسانه بر روی این پروژه انجام نگرفته و گمان اشتباه برای آن زیاد است. خطایی که اگر رخ دهد قطعاً عواقب و پیامدهای آن قابل جبران نیست.
ضمن آنکه اجرای این پروژه نهتنها مشکل کمآبی استان را حل نمیکند بلکه امکان پذیر با پشتیبانی به گسترش صنایع، چالشی بر مشکلات جاری اصفهان بیفزاید.
در این حال ازسوی مسئولان استانی پافشاری میبشود انتقال این آب فقط برای مصرف صنعت وبدون شک حل مشکل آب اصفهان منوط به احیای زایندهرود است، که این مهم نیز توسط راهکارهایی همانند پروژه کوهرنگ ۳، بهشتآباد و ساماندهی حریمها، منع انتقال آب به خارج از حوضه ومهم تراز همه همیاری وهمبستگی مسئولان استانی به ثمرمی نشیند. برگشت دائمی آب به زاینده رود، نهتنها مشکل آب شرب و مشکل آب کشاورزی اصفهان را حل میکند. بلکه افت خطرات فرونشست، حفاظت از آثار باستانی، رونق گردشگری، از بین بردن آلایندگیها و دهها پیامد مثبت دیگر را به همراه میآورد.