روزنامه هفت صبح در شماره ۳۶۷۵ خودش مطلبی با گفتن «سیاستورزی به سبک اصفهان» را زده که اصلاً معلوم نیست با چه هدفی گزارههای گوناگون را کنار هم چیده است. از یک پوستر جعلی که معلوم نیست منشأ آن کجاست و چه شخص یا گروهی در روزهایی که ۴ امتیاز سپاهان به آن برگردانده شد و به صدر جدول لیگ برگشت انتشار کرده تا باز سپاهان را به حاشیه ببرد
۲۶ شهریورماه و در سرمقاله شماره ۴۷۲۰ روزنامه اصفهان امروز می بود که در مطلبی با گفتن « کسر ۴ امتیاز؛ تاجی که بر سر اصفهان نیست»نوشتم که «چرا تنها سپاهان باید پیش از بازیهای آسیایی با بار روانی کسر امتیاز در لیگ روبرو بشود سؤالی است که باید مسئولان کمیته انضباطی به آن جواب دهند تا شائبه اصفهانستیزی در فدراسیونی که رأس آن را یک اصفهانی بر مسئولیت دارد از آنها دور بشود. تاج در این روزها احتمالا حتی یک اظهارنظر خشکوخالی هم نکرده است چه رسد به حمایتیا قبول این حکم. یقیناً اصفهان هر گاه بیشترین مسئولان و دولتمردان اصفهانی بودند بیشترین لطمه را دیده همانند زایندهرودی که در این سالها از اصفهان کوتاه شده درحالیکه زیاد تر وزرا در دولتهای قبل و حال اصفهانی بودهاند. اینجا هم اصفهانی بودن تاج، تاجی بر سر اصفهان نمیگذارد و زیاد تر از آن زخمی بر روح و روانش میبشود.» اکنون روزنامه هفت صبح در شماره ۳۶۷۵ خودش مطلبی با گفتن «سیاستورزی به سبک اصفهان» را زده که اصلاً معلوم نیست با چه هدفی گزارههای گوناگون را کنار هم چیده است. از یک پوستر جعلی که معلوم نیست منشأ آن کجاست و چه شخص یا گروهی در روزهایی که ۴ امتیاز سپاهان به آن برگردانده شد و به صدر جدول لیگ برگشت انتشار کرده تا باز سپاهان را به حاشیه ببرد و برای این تیم چالشی مجدد تشکیل کند. پوستری که با پوستر مهم که باشگاه انتشار کرد متفاوت می بود و باشگاه هم آن را رد کرد. اما گویا دیگر وقتش رسیده است. اصفهان ستیزی بهزمان هفت صبح. اکنون این که پشت این تیتر یک مقصد فقطً فوتبالی بوده یا نوشته فراتر از این سخنها است که با صغری کبری چیدن در پی رسیدن به آن بوده نوشته فرد دیگر است که باید به آن پرداخت. سطرهایی که تاریخ اصفهان را از عهد صفوی و دستاوردهای این دوران و آنچه از فرهنگ و تاریخ آن دوران برایش بهیادگارمانده تا دوران معاصر و انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی مرور کرده است. لابهلای متن که نگاه میاندازیم اشاراتی به ۲۳ هزار شهید اصفهانی که در دفاع مقدس به شهادت رسیدهاند هم شده است. در جایی هم آورده که «اصفهانیها میگویند ما مؤثرترین یا دستکم یکی از مؤثرترین شهرها در پیروزی انقلاب بودیم. کتاب اسناد ساواک از مبارزات مردم اصفهان که توسط مرکز اسناد تاریخی وزارت اطلاعات انتشار شده، از ۱۳۴۰ تا مهر ۱۳۵۷، ۵ جلد تقریباً ۶۰۰ صفحهای است. از نظر دیگر آنها میگویند در جنگ هم نقشی دیدنی داشتیم و ۲۳ هزار شهید تقدیم کردیم که یعنی تقریباً ۱ نفر از بین هر ۱۵۰ نفر جمعیت استان در آن زمان.»
در این نوشته چهره تازه تهران را دستاورد شهردار اصفهانی آن میداند و بیشترین سهم از کابینه دولتهای گوناگون تا مسئولان بلندپایه نظام در چهار دهه تازه را از چهرههای اصفهانی میشمارد و اصفهان را سهامدار عمده حاکمیت میبیند. یقیناً از این مسئله هم غافل نشده که سهم ۷۰ درصدی تشکیل فولاد سرزمین در اصفهان و فراهم ۶ درصدی از کل تشکیل ناخالص داخلی سرزمین توسط اصفهان را گفتن کند.
قضیه احتمالا بعدازاین همه صغری و کبری چیدن در این بند اشکارتر باشد که نوشته شده «به طور اشکار آنها نسبت به دو استان قم و یزد بهگفتن همسایگان خود و با محوریت قضیه آب سخن دارند و اعتقاد دارند بخشی از آب زایندهرود، با اهمیت ترین رودخانه استان آنها برای آب شرب به این دو استان برده شده است. بااینحال به نظر میرسد قم، یزد و سمنان، اتفاقاً جزو استانهایی می باشند که با وجود شخصیتهای برجسته و تأثیرگذاریهای قابلدقت در تاریخ سپس از انقلاب نتوانستند آورده بسیاری به دست بیاورند».دم خروس اصفهان ستیزی از سر آگاهی یا از روی ناآگاهی و کنار هم گذاشتن گزارههای بیربط و با ربط اینجا دیگر بیرونزده شده است. عدهای که در سالهای تازه با همین چوب مسئولانی که خواستند برای حق اصفهان و حقابه مردم آن تلاشی بکنند را راندند. افرادی که در آتش اختلافافکنی و تفرقه پراکنی میدمند و با نگاه قومیتی تلاش در تشکیل شکاف بین مردم استانهای سرزمین دارند. یقیناً که با هوشیاری مردم و همبستگیشان هیچگاه موفق نبودند و نخواهند شد. این رسانه هیچگاه تیتر یک خودش را به چالشهای امروز اصفهان تعلق داده که حاصل همان بهکلمه آوردههایی است که در این نوشته ذکر شده یا در همین متن نامی از آنها برده است؟ چرا رسانههای کشوری از رتبههای برتر اصفهان هیچ تیتری نمیزنند؟ رتبه اول سرطان در سرزمین، رتبه اول اماس و آلودگی و فرونشست زمین در اصفهان یا حقابههایی که بیشتر از دو دهه است پرداخت نمیبشود. تالاب گاوخونی که خشک شده و اکنون ریزگردهایش مردم اصفهان را رنج میدهد.
این روزها هم که دود صنایع که هر روز گسترش اشکار میکنند در چشمان مردم اصفهان میرود و تیرآهن و ریلش به شهرها و استانهای دیگر ارسال میبشود. سودش هم که به جیب دولت میرود. عایدی مردم اصفهان از این صنایع آب بر جز تخلیه آبخوانها و فرونشست و سرطان چه بوده که اگر آوردهای هست ارزانی دیگران. اصفهانیها که سالها است فریاد میزنند که این صنایع و هر چه دادید را ببرید فقط بگذارید مقداری نفس بکشیم. مردم اصفهان بخشندگی خود را در همان دفاع مقدس ثابت کردند. این که از جان بگذری برای ماندن وطن. اکنون آیا این مردم حاضر نیستند از حقابه خودشان برای شرب مردم شهرها و استانهای همجوارشان بگذرند؟ اما هنگامی به نام آب شرب و به کام صنعت آب برداشت میبشود انتظار میرود که سکوت کنند؟
این که اصفهان چه نقشی چه در عهد صفوی چه در پیروزی انقلاب و دفاع مقدس داشته با ورقزدن تاریخ بهخوبی میتوان دریافت و نیاز به بازگویی ندارد. این که اصفهانیها در سطوح مدیریتی به جایگاههای اختصاصیای هم رسیدهاند و به تعهدی یک استان مدیر پرور بوده و هست هم نقلی است که تعداد بسیاری از استانها به آن اذعان میکنند؛ اما در این چند دهه بعد از انقلاب چه دستاوردی برای اصفهان داشتهاند؟ کدام مشکل اصفهان را حل کردند یا کجا سنگ از جلوی پایش برداشتند؟
در روزهایی که قرار است از کوهرنگ ۳ به جبران بخشی از برداشتهایی که از زایندهرود و حقابه اصفهان آب پمپاژ بشود احتمالا برای عدهای گران همه شده و اکنون در اغاز اجراییشدن آن میخواهند باز با هجمههای گوناگون مانع شوند. اما این بازیها و پروپاگانداهای رسانهای دیگر نخنما شده است و مردم اصفهان برای قولهایی که داده شده روزشمار میگذارند تا هیچکس یادش نرود و امروز ۴۷ روز دیگر تا اجرای این وعده مانده است.