[ad_1]
احتمالا تا اواسط قرن بیستم، فردی در دنیا، مسلمانان و مدعیات سیاسی آن ها را چندان جدی نمی گرفت، اما جنگ افغانستان و ناکامی شوروی از مجاهدین افغان که مستظهر به حمایتآمریکا و برخی کشورهای مسلمان بودند، به اضافه وقوع انقلاب اسلامی ایران، مجدد اسلام سیاسی را در قد و قواره های جهانی نقل کرد. انهدام برجهای دوقلو، توسط یک گروه افراطی که مبانی فکری خود را بر قرائتی خشن از اسلام بنا نهاده می بود، تمدن اسلامی را در چشم برخی غربیان، به گفتن دشمن غرب مسیحی نقل نمود. از آن بعد می بود که برخی مردم و ناظران در غرب و آمریکا، نگاه جدی تری به نظریه برخورد تمدن های هانتینگتون انداختند و مدعیات آن را باور کردند. نظر سنجی های مراکزی چون گالوپ و پیو، تا این مدت هم نشان از این دارد که غربیان و بخصوص آمریکایی ها، نگاه مثبتی به اسلام ندارند و حتی تعداد بسیاری از آن ها، علاقه ندارند که با فردی مسلمان همسایه باشند.
جان ال، اسپوزیتو، استاد روابط بین الملل و مطالعات اسلامی دانشگاه جورج تاون آمریکا، دانشوری جدی است که زمان بسیاری را صرف مطالعه اسلام سیاسی کرده است. از او تا بحال کتابهایی چون: چه فردی از طرف اسلام سخن می گوید؟ (۲۰۰۸)، آن چه همه باید در رابطه اسلام بدانند (۲۰۰۲)، و تهدید اسلام: افسانه یا حقیقت (۱۹۹۹)، انتشار شده است. اسپوزیتو در کتاب “آینده اسلام”، اصرار می کند که جریان مهم در جهان اسلام که اکثریت مسلمانان را راه اندازی می دهد، میانه رو و خواهان جذب تکثر و قیمت های دموکراتیک است. اما یقیناً این بدان معنی نیست که غالب مسلمانان، خواهان سکولاریسم هم باشند، بلکه آنها خواستار این می باشند که اسلام هم چنان به گفتن یکی از منبع های قانون گذاری باقی بماند. به باور این پژوهشگر، جریان بنیادگرا که برای پیشبرد اهداف خود دست به خشونت هم می زند، در جهان اسلامی پایگاه چندانی ندارد و در اقلیت بسر می برد. اما مشکل اینجاست که رسانه های بزرگ غربی، همین جریان را به گفتن صدا و نماینده مسلمانان به جهان معارفه می کنند و جهت ساز نگاه منفی مردم مغرب زمین نسبت به اسلام شده اند.
اسپوزیتو با بازدید تفکرات برخی متفکران تندروی اسلامی همانند مودودی و سید قطب، به واکاوی مبانی نظری بنیادگرایان می پردازد. اما در کنار آن، به عوامل سیاسی نضج گیری افراط گرایی در جهان اسلام نیز اشاره می کند. از نظر او، زورگویی غرب، شکل گیری اسرائیل و حمایتبی چون و چرای غرب و آمریکا از ستم اسرائیل بر فلسطینیان، از عوامل مهم ناخشنودی مسلمانان به شمار می روال. در کنار آن ها باید از دعوا آمریکا به افغانستان و عراق که به بهای جان هزاران غیرنظامی همه شد، نیز یاد کرد که علتخشم مسلمانان نسبت به آمریکا شد. اسپوزیتو ادعا می کند، تروریستهای اسلام گرا نیز از آب گل آلود ماهی خود را صید می کنند و با منفعت گیری از همین عوامل، به عضوگیری از بین جوانان مسلمان می پردازند. در واقع از نظر اسپوزیتو، دلایل عمده برخورد غرب و مسلمانان را باید در عوامل سیاسی، بخصوص سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا جستجو کرد، نه در عوامل تمدنی. وی، گفتگو و تفاهم بین دو تمدن اسلامی و غربی را برای آینده جهان و صلح جهانی، زیاد مهم برسی می کند و دو طرف را به شناخت زیاد تر و گفتگو با یکدیگر دعوت می کند. او، به سیاست گذاران غربی و آمریکایی پیشنهاد می کند که در سیاست خارجی خود در خصوص جهان اسلام تجدید نظر کنند؛ از حمایتدولتهای دیکتاتور دست بردارند و بخصوص، موضع عادلانه تری نسبت به مناقشه اسرائیل- فلسطین اتخاذ کنند. اسپوزیتو تایید می کند که اسرائیل در برخورد با فلسطینی ها، تعداد بسیاری از موازین انسانی را زیرپا گذاشته و باید وادار بشود تا به حقوق فلسطینی ها احترام بگذارد. از نظر او، بدون حل مناقشه اسرائیل- فلسطین نمی توان به ترمیم رابطه غرب و جهان اسلام، امیدی داشت.
۲۱۶۲۱۶
[ad_2]
منبع