آرش عبدی: مسئلهای که در خصوص تختی کمتر به آن پرداخته نشده مدالهای او در المپیک و مسابقات جهانی است.
تختی در ۳ دوره المپیک مدال کسب کرد که این مدالها یک طلا و ۲ نقره بودند تا از این حیث هم جزو برترینهای ورزش سرزمین باشد.
در خصوص تختی و این که او چرا تا این حد مورد اقبال عمومی قرار گرفت نظرات مختلفی نقل است. برخی باور دارند در خصوص تختی مبالغهگویی و اغراقهایی صورت گرفته و همین مسأله علتشد از تختی چهرهای فرا انسانی در اذهان مردم ساخته بشود اما طرفداران تختی بر این باورند کارها و رفتارهای او را فردی نمیتوانست انجام دهد و در آینده هم هیچکس قادر به تکرار آن نیست و این که تختی هیچ توجهی به منافع شخصی خودش نداشت و آنقدر به فکر مردم می بود که همه اموال خود را برای پشتیبانی به آنها هزینه کرد علتشد تختی، تختی بشود.
اما ابهام دیگر در خصوص غلامرضا تختی؛ اگر او در این دوره و برای مثالً در همین سال ۱۴۰۲زندگی میکرد هم تا این حد به محبوبیت میرسید؟ آن هم در شرایطی که به واسطه فضای مجازی، چهرههای نقل ورزشی به چهرههایی نسبتاً عادی برای مردم تبدیل شدهاند.
احتمالا تختی هم همچون تعداد بسیاری از قهرمانان جاری ورزش سرزمین صفحهای در فضای مجازی داشت و بعضی اوقات اوقات دلنوشتهای در استوری اینستاگرامش انتشار میکرد.
احتمالا هم ترجیح میداد خودش را دچار فضای مجازی نکند اما برای فردی که همیشه تلاش کرده با مردم و برای مردم باشد فضای مجازی میتوانست نقش کاتالیزور را در این خصوص ایفا کند.
در روزگاری که هیچکدام از قهرمانان اسبق و جاری ورزش سرزمین نمی توانند از همه زندگیشان برای پشتیبانی به مردم بگذرند قطعاً تختی میتوانست چهرهای دستنیافتنی باشد. اکنون که ورزشکاران مدام از افتجوایزشان مینالند تختی میتوانست یک الگو باشد.
او با پیراهن تیم ملی مسابقه میداد و به میدان میرفت فقط برای این که دل مردم کشورش را برای لحظهای شاد کند. وسعت نگاه تختی به مسائل، فراتر از یک انسان معمولی می بود. نگاهی که در آن ذرهای ریا و خودشیفتگی وجود نداشت و مصداق این نوشته، نوع زندگی این قهرمان بزرگ است.
اکنون که برخی چهرههای نقل ورزش سرزمین تلاش میکنند خودشان را حداقل در ظاهر همانند تختی کنند سخت است سره را از ناسره تشخیص داد اما قطعاً هیچکدام از آنها نمیتواند ذرهای از شخصیت وجودی تختی را تکرار کند.
تختی دارای شخصیت چند وجهی می بود؛ او به طوری زندگی کرد که فردی نمیتواند در اخلاق و مرام او ذرهای شک کند و قطعاً اگر در این دوران هم می بود این چنین انتظاری از تختی میرفت.
مرگ تختی اگر به علت خودکشی بوده باشد یا هر چیز فرد دیگر، ذرهای به قیمتهای انسانی او خدشه داخل نمیکند؛ چرا که با اهمیت ترین مهم که تختی به آن وفادار ماند انسان بودن به معنی واقعی می بود.
تختی میتوانست با مقداری خودخواهی سالها خودش را از هر لحاظ بیمه کند و حتی به بیشترین مناصب ورزشی و حتی سیاسی هم دست اشکار کند اما کاری که او انجام داد پشت کردن به همه این موقعیتها می بود؛ کاری که دور از انتظار است هیچکدام از افرادی که به لحاظ پیروزیهای ورزشی در جایگاه تختی قرار گرفتند جرأت و توانایی این چنین کاری را داشته باشند.
در هر دورهای به یکی از ورزشکاران، لقب تختی داده میبشود. ای کاش برای این کارها مقداری دست و دلمان میلرزید؛ چرا که اگر مدالهایی که تختی کسب کرد دستیافتنی شد قطعاً نحوه زندگی او تا ابد دست نیافتنی خواهد ماند و حتی خوشنامترین چهرههای ورزشی هم نمی توانند به گرد پای تختی برسند.
۲۵۱ ۲۵۱