به سابقه خبرهای آتشسوزی یا قطعی درختان در اصفهان که نگاه میکنیم میبینیم در سالهای قبل و لااقل یک دهه تازه این اتفاق چندین دفعه افتاده است. برای نمونه آتشسوزی چند درخت کاج در بزرگراه آقابابایی در اردیبهشت سال ۹۶، آتشسوزی یک اصله درخت در میدان نقشجهان در مرداد سال ۹۷، آتشگرفتن سه اصله درخت در خیابان پروین در مرداد ۹۸ یا آتشگرفتن درختان صفه در آبان ۹۹ را میتوان نام برد.
به سابقه خبرهای آتشسوزی یا قطعی درختان در اصفهان که نگاه میکنیم میبینیم در سالهای قبل و لااقل یک دهه تازه این اتفاق چندین دفعه افتاده است. برای نمونه آتشسوزی چند درخت کاج در بزرگراه آقابابایی در اردیبهشت سال ۹۶، آتشسوزی یک اصله درخت در میدان نقشجهان در مرداد سال ۹۷، آتشگرفتن سه اصله درخت در خیابان پروین در مرداد ۹۸ یا آتشگرفتن درختان صفه در آبان ۹۹ را میتوان نام برد. اما خوب که نگاه کنیم حادثه آتشسوزی درختان اصفهان در همه این سالها بهصورت موردی و در تاثییر یک سهلانگاری یا بیتوجهی بوده است و احتمالا بتوان او گفت ازرویعمد نبوده است. اما یک اتفاق نوظهور و زنجیرهای در دو سال تازه در اصفهان اتفاق افتاده است. آنهم سوزاندن درختان در همه نقاط شهر بهصورت به عمد و باهدف ضربهزدن به محیطزیست و فضای سبز شهر اصفهان است. در همین چند ماه تازه دهها حادثه آتشسوزی درختان گزارش شده، از درختان کنار بزرگراهها و اتوبانها گرفته تا درختان پارکها و حاشیه خیابانها. آش آنقدر شور شده که درخت سبز سرو شیرازی جلوی ساختمان شهرداری مرکزی هم به آتش کشیده شد. اما نوشته فقط این نیست و به آتشزدن بسنده نمیبشود.
افزایش قطع درختان شهر را هم باید در این سالها به این پرونده اضافه کنیم. درختانی که در ریههای شهر همچون ناژوان توسط چوببرها شبانه بریده میبشود تا زخمکاری بر محیطزیست شهری اصفهان باشد. صاحبان ساختمانهای تازهسازی که برای بهتر دیدهشدن ساختمانشان درختان بزرگ و تنومند را میخشکانند و سپس میبرند. اگر روزنامه اصفهان امروز را در این دو سال پیگیری کرده باشید چندین نمونه را خواهید یافت. همانند درختان خیابان ملاصدرا .
اما اگر روال به این شکل جلو برود و بیتوجهی نسبت به آتشسوزیها و قطع زنجیرهای درختان ادامه اشکار کند و مسئولان فضای سبز شهری و دستگاههای مسئول برای پیگیری این رخدادها نتوانند علتیابی کرده و جلوی این اتفاق شوم را بگیرند چند سال دیگر هیچ درخت سبزی در اصفهان نخواهیم دید.
همین امروز هم که حالت فضای سبز اصفهان را با دو سه دهه قبل قیاس میکنیم بهوضوح خواهیم دید که خشکسالی و عدم جریان زایندهرود چه ضربهای به آن زده است. درختانی که بهخاطر نبوده است آب کافی خشک شدهاند و با یک وزش باد سقوط میکنند. اوضاع چمنها و درختچههای پارکها بخصوص در حاشیه زایندهرود هم که زیاد تأسفبار است. متأسفانه شهرداری و دستگاههای ناظر در این سالها برخورد قاطع و بازدارندهای با این قضیه نداشتهاند و مسببان این حوادث را آنطور که باید مجازات نکردهاند که الان گستاخیها به حدی رسیده است که در یک روز و در یک مکان چند درخت را آتش میزنند. همین پنجشنبه هفته قبل در میدان لاله در دو نوبت درختانی آتش گرفتند.
یا هفته قبل چندین دفعه تصاویری از درختان قطع شده ناژوان در شبکههای مجازی انتشار شد. چهطور میبشود هنگامی قطع یک درخت آنهم در خانه شهروندان باید با مجوز صورت گیرد چند ده درخت در یک روز در بیشههای ناژوان قطع میبشود و هیچکس فهمید نمیبشود. بدتر از آن هنگامی است که تناقضگوییها برای صلب مسئولیتها پیش میآید و مدیران ناژوان درختان قطع شده را خارج از محدوده خود میدانند.
این که اصلاً شفافیتی درمورد پروندههای حوادث مرتبط با درختان شهر وجود ندارد و نحوه رسیدگی و جریمهها و احکام صادر شده بههیچوجه رسانهای نمیبشود هم نوشته فرد دیگر است که احتمالا عاملان این گونه رفتارها را بیشازپیش به ادامه سریال آتشسوزی یا قطع درختان مصر میکند. افرادی که تا سال پیش شبانه ۵۰ درصد از درختان کاج مشهدی کنار پل غدیر را به آتش میکشیدند اکنون در روز و در نقاط پر رفتوآمد درختان شهر را به آتش میکشند.
احتمالا علت را باید در نبوده است قوانین و جریمههایی که بازدارنده نیست دانست. اما این که پروندههای بزرگ صدمه به درختان اصفهان هم باید در رسانهها منعکس بشود تا شهروندان در جریان آنها قرار بگیرند و افرادی که میخواهند به روال آتشزدن یا قطع درختان ادامه دهند فهمید عاقبت کار خود باشند. نه این که تا این مدت نمیدانیم چه بر سر پرونده ریختن مواد نفتی پای درختان حاشیه زایندهرود یا فردی که درخت سرو شیرازی را آتش زد آمده است و این که احکامی که بریده شده بازدارنده بوده یا خیر.
اگر برای این نوشته فکری اساسی نشود و از سوی دستگاههای گوناگون همانند شهرداری و محیطزیست عمل جدی صورت نگیرد با افزایش روزانه آلایندهها و افت توان زیستمحیطی برای پالایش آن روزی خواهد آمد که برای اصفهان نه هوایی برای نفسکشیدن میماند و نه ریهای.