مهسا بهادری: قسمتهای زیبای زندگی را باید به یاد آوریم گاه با بوی نان تازه، هندوانه قاچ خورده، حوض خانه مادربزرگ، برگهای یک گل، بودن کنار همسر دیدن پدر و مادر و غذا خوردن با دوستان و گاه با یک بغل، آغوشی که همیشه به روی ما باز است.
در بین این زیباییها زنانی می باشند که وجودشان رنگ زندگیست، زنانی که تاثیرگذارند و وجودشان کتمان ناپذیر در توضیح زیاد تر بهروز شعیبی زنان را اینگونه توصیف میکند: قسمت کیفی جامعه ما در دستان خانمها است و از بدو تولد ما همیشه با یک زن همراه هستیم تا لحظه آخر و لحظهای دچار خلا میشویم که زنی در کنار ما نیست. هرچقدر بخواهیم این رابطه را سرنگون کنیم عشق جای خودش را به خشم میدهد. مردان و زنان نباید در جامعه جایگاه خانمها را نادیده بگیرند.
در آثار بهروز شعیبی زنان نه تنها جایگاه منفعلانه و توهینآمیز ندارند، بلکه مدام تاثیرگذارند، کنشگرند و نقش دارند. مثالهای بسیاری برای اثبات این کار وجود دارد، بدون قرار قبلی، روز بلوا، دارکوب، دهلیز و… مثالهایی از آثار شعیبی می باشند که انسانها را با ک اما انسانی آنها مشخص می کند نه جنسیتشان.
به بهانه اکران فیلم سینمایی بغل باز در خانه رسانه به او مباحثه با بهروز شعیبی کارگردان این تاثییر پرداختیم که در ادامه میخوانید.
مبارزه تا مرز پیروزی برای عشق و زندگی فکر میکنید تعریف درستی از«بغل باز» باشد؟
من خودم همیشه فکر میکنم به لحاظ مفهومی و محتوایی، روابط انسانی و فهمیدن متقابل از حالت هم یکی از کارهایی است که اگر ما به آن برسیم میتوانیم دنیا را برای خودمان و دیگران به جای بهتری تبدیل کنیم. شما می گویید «مبارزه» اما من میخواهم بگویم «مراقبت». فکر میکنم روابط و در صدر آنها عشق بین انسانها بیشتراز هرچیزی نیاز به مراقبت دارد و نمیبشود عشق را رها کنیم تا خودش به قوت قبل باقی بماند. ما باید حواسمان به خودمان باشد تا روابط عاطفی در زندگیهایمان پابرجا بماند. مسئلهای که برای من اهمیت دارد این است که تنها راه نجات را عشق میدانم و اگر عشق وعلاقه در زندگیهایمان باشد قطعا زیاد چیزها هم برایمان تسکین میبشود و هم صبرمان برای زیاد از مشکلات زیاد تر میبشود.
کارشناسان مدام اعتقاد دارند که آثار شما فارغ از کیفیتشان، از خلوص نیت و صداقت برخورداند. شما هیچگاه اهل ریا نبودید و به عقایدتان و اخلاق پایبند بودید، مراعات اخلاق در فیلمساز تا چه مقدار در تاثییر او نمود اشکار میکند و برای جامعه نمایان میبشود؟
این لطف شما است درمورد من و زیاد نمیتوانم درمورد خودم فکر کنم و یا سخن بزنم، اما مطمئنم که ما نمیتوانیم چیزی بسازیم که خودمان نفهمیده باشیم، نمی گویم حتما باید توانایی کرده باشیم اما باید فهمیده باشیم و احتمالا سختی کار سینما به همین علت است. من فیلمی می توانم بسازم که خودم ازآن درکی داشته باشم واگر اینطور نباشد قطعا قسمتهایی از آن در خروجی نهایی خود را مشخص می کند. همیشه مبنا کارم بر این بوده است که قصهای را که می فهمم با همه خوبیها و بدیهایش کار کنم چون به تجربیاتم برمیگردد؛ یعنی برای اینکه فقط میخواهم فیلمی بسازم قصهها را هدر نمیدهم. هرکدام از ما امکان پذیر با دقت به مجموع شرایطی که توانایی کردهایم و سلیقه و بینشی که داریم برای یک نوع سینما آمادگی داشته باشیم. اصولا فیلمسازی این است که فرد برای فضایی که میخواهد کار کند باید از ابزاری که در دست دارد داخل میدان بشود وگرنه امکان پذیر لطمهای به فیلم زده بشود در نتیجه برای قصهها و مطرحها فکر میکنم باید آنچه را که فهمیدن کردهام و دوست دارم به تماشاگر منتقل کنم.
شما چه در آثاری که ایفای نقش داشته اید و چه در فیلمهایی که ساختهاید ما با مفهوم عشق مواجهیم این مفهوم تا چه مقدار برای شما شفاف سازی شده است و فکر میکنید چهقدر توانستهاید مفهوم سادهتری از آن را اراعه دهید؟
اصولا هنگامی فیلم میسازم به جستوجو مفهوم عجیبی نیستم و اولین چیزی که برایم اهمیت دارد این است که قصه بگویم و همان گونه که عرض کردم امکان پذیر در این قصه ، دغدغههای خودم یا نویسنده و یا دغدغههای روز جامعه وجود داشته باشد که برگرفته از کمبودها یا التهابات فرهنگی و اجتماعی است، به همین علت در نهایت در همه کارهایی که انجام میدهم تلاش اولیهام برای تعریف سالم و ساده یک قصه است. مسئله سپس این است که در قالب قصه درست به مفهوم کلید واژهای که از طریق دغدغه آن روزگار به سراغمان آمده بپردازیم. من تلاش میکنم کار خود را مدام به لحاظ محتوایی آنالیز نکنم یقیناً منظور به لحاظ فنی نیست، چون کار ما در وهله اول قصه گویی است و هر چه قصه گویی بهتر باشد مفاهیم بهتر جا میافتند.
باتوجه به این که شما در چند ژانر گوناگون فیلم ساختهاید تا چه مقدار به تنوع ژانر در سینمای ایران اهمیت میدهید و فکر میکنید که جشنواره فیلم فجر چهقدر میتواند به سلیقهسازی برای مخاطبان در انواع ژانرها پشتیبانی کند؟
به نظرم احتمالا زیاد درست نباشد که بار را به تنهایی به دوش جشنواره بیندازیم. چیزی که مهم است این است که همه ما وقتی که در حال انجام کار تحلیلی روی فیلمها هستیم نباید تحت تاثییر فضایی که تبلیغات روی فیلمها به وجود می آورند قرارگیریم و باید تلاش کنیم به مخاطب ژانرهای گوناگون را بشناسانیم. متاسفانه ما با پرداختن به یکی دو گونه خاص از سینما کاری میکنیم که مخاطب در روبه رو با ژانر تازه یا آن را فهمید نشود یا فکر کند ژانر درست فقط همان است، در صورتیکه در همه دنیا حتی در سریالسازی در ژانرهای گوناگون کار ساخته میبشود؛ بعد در نتیجه باید در معارفه فیلمها چه سینماگران و چه افرادی که کار اصلیشان تحلیل فیلم سینمایی است باید به نوعی جنسهای گوناگون فیلم را برای مخاطب جا بیندازند.
در فیلم جدیدتان نسبت به آثار قبلی، ساختارشکنی انجام دادهاید و فیلمتان فضای کمدی دارد، دلواپس نبودید که این جداشدن از فضای خودتان ریسک بزرگی محسوب بشود و به ذائقه مخاطبان همیشگیتان خوش نیاید؟
یکی از جذابیتهای سینما برای من همین تحول لحن و کارکردن در گونههای گوناگون است به همین علت خیر واقعا دلواپس نبودم و زیاد هم استقبال کردم. کما این که در این چند سال تلاش کردم این چنین کاری را انجام دهم و بعداز «دهلیز» چیزی شبیه آن را نساختم و «سیانور» و «بدون قرار قبلی» برایم متفاوت می بود و همین فیلم«بغل باز»برای من کار کردن در فضایی متفاوت می بود.
مسئلهای که در سینمای بهروز شعیبی و خصوصا در فیلم«بغل باز» دیده میبشود این است که برای زنان جایگاه اختصاصیای در نظر گرفته شدهاست. ما طبق معمول در سینمایمان زنان به شکلی منفعل میبینیم این فیلم چهقدر رویکرد زنانه دارد و چهقدر به مقدار تاثیرگذاریشان دقت کرده است؟
حقیقت این است که در «بغل باز» پرسوناژهای خانم، مهم می باشند و کارهای کلیدی را انجام خواهند داد. این نوشته برای من زیاد مهم است و خوشحالم که شما به آن دقت کردهاید، نه تنها در این فیلم بلکه در زیاد از کارهای قبلیم هم به این نوشته دقت داشتم؛ چون به هرحال بهگفتن فردی که فیلم میسازم یا در تالیف کارها شراکت میکنم به اهمیت وجود خانمها در جامعهامان و در نوع روابط عاطفی باور بسیاری دارم و فکر میکنم قسمت مهم بدنه جامعه ما را خانمها راه اندازی خواهند داد و باید هر آن چیزیکه میتوانیم در پرداختن به قصههایی که خانمها در آن کنشگر می باشند، به کار ببریم. من اصلا دوست ندارم که هنگامی پرسوناژ مرد است، کنشگری زنان را نادیده بگیریم و زیاد هم طرفدار سینمای مردانه و مرد محور نیستم؛ چون خودم فکر میکنم قسمت مهمی از اتفاقات زندگیم الهام گرفته شده از خانمهایی است که از کودکی در اطرافم بودند. فکر میکنم قسمت ناگزیزی از جامعه ما خانمها می باشند و نمیتوان آنها را نادیده گرفت و هنگامی در قالب قصه میآید هم همین اتفاق تکرار میبشود. قاعدتا خانمها با اهمیت ترین قسمت بدنه قصه یا درامی می باشند که با کلید واژه روابط عاطفی و عشق شکل میگیرد. همه نکاتی که میگویم دررابطه با قصه است و وقتی که از اهمیت خانمها سخن میزنم دررابطه با قصه میگویم وگرنه به لحاظ اجتماعی و فرهنگی و… وجود خانمها تبیین شده است و نمیبشود آن را نادیده گرفت.
«بغل باز» را میتوان محل کشف و معارفه توانایی حامد کمیلی بدانیم و آیا این چنین هدفی داشتید یا سپس از نوشتن فیلمنامه او را به گفتن بهترین گزینه درنظر گرفتید؟
از صمیم قلب میگویم خوشبختانه همیشه دوستانی که باهم فیلمهای گوناگون کار کردهایم همانند آقای مهدی هاشمی، گلاره، محسن کیایی هنگامی پروژه ای داریم و یا باهم سخن بگویید میکنیم به من لطف بسیاری دارند. با همه این عزیزان بیشتر از یک همکاری داشتیم. همیشه تلاش میکنم از ابعاد توانایی افراد برآورد داشته باشم و به همین علت میدانستم که برای مثال حامد به گفتن بازیگر پرتلاش و آقای هاشمی هم که استاد من است و هر بار که با او کار میکنم زیاد تر ازاو میآموزم و هماین چنین محسن میتوانند زیاد توانمند ظاهر شوند. حامد برای این که بتواند خوانندگی کند تمرین موسیقی داشت. الحق که مسعود سخاوت دوست هم دراین کار زیاد تلاش کرد، او از قبل فیلم برداری مشغول این پروژه می بود تا شب جشنواره و با این که کارهای فرد دیگر هم آهنگسازی میکرد، اما میتوانم به صراحت بگویم که یک سال همه روی آهنگسازی این پروژه کار کرد. ترکیب وجود حامد کمیلی و روزبه بمانی که دوست گرامی من و یکی از بهترین شاعران هم دوره ماست، ترکیب مطبوعی می بود و من از این نتیجه زیاد خوشحالم.
۲۴۵۲۴۵