بنی‌صدر تحقیرمان کرد، او را هل دادیم از دو سه پله افتاد و محافظان جمع‌اش کردند

بنی‌صدر تحقیرمان کرد، او را هل دادیم از دو سه پله افتاد و محافظان جمع‌اش کردند


به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، آیین رونمایی از کتاب «تاریخ شفاهی دفاع مقدس به روایت حجت‌الاسلام‌ والمسلمین عبدالله حاجی‌صادقی» روز سه‌شنبه ۸ اسفند ۱۴۰۲ در سالن اجتماعات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس برگزار شد. این کتاب روایت حجت‌الاسلام حاجی‌صادقی از حجت‌الاسلام میثمی از پیشکسوتان روحانیون رزمنده در جبهه و نیز پنجاه ماه وجود خودش در مناطق جنگی است. وی در بهمن ۱۳۵۹ بنا به خواست حجت‌الاسلام میثمی رسما داخل سپاه شد و در استان‌های گوناگون چون بوشهر و هرمزگان، منطقه‌ی ۴ نوح، قرارگاه نوح و سپاه سوم قدس مستقر در مناطق جنگی مسئولیت دفتر نمایندگی دفتر حضرت امام (ره) در سپاه را برعهده گرفت. در ادامه فرازهایی از سخنان سردار علی فضلی، جانشین معاون هماهنگ‌کننده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این مراسم را به نقل از ایبنا می‌خوانید:

هنگامی نماینده امام در سپاه شهید محلاتی در خطوط مقدم جبهه وجود داشت، روحانیون چه عقیدتی و تبلیغاتی عامل پیاده شدن احکام در جبهه‌ها بودند. درمورد‌ی شهید میثمی باید بگویم او را از نیمه‌ی دوم سال ۵۹ در گچساران می‌شناختم. آن موقع روی دیوار سپاه نوشته می بود: «تقوا را نصب عین خویش قرار دهید تا هم در دنیا هم آخرت عاقبت‌به‌خیر شوید.» این سخن از فردی می بود که خودش در زیر توپ و تانک قرار داشت.

ادامه مطلب
حق انتخاب محدود سینمای ایران برای اسکار/ چه فیلمی نامزد می‌شود؟

هر زمان به مشکلی می‌خوردیم خدا شهید میثمی را می‌رساند. گاه در بزنگاه‌های زندگی مسائلی پیش می‌آید که وجود فردی که خودش عامل است و در زیر آتش کار می‌کند یک جمله‌ای می‌تواند تحمل آن لحظه دشوار را راحت‌تر کند؛ لذا هر زمان در جبهه برای ما سختی و سختی پیش می‌آمد که قادر به حل و عبور از آن نبودیم. خدا شهید عبدالله میثمی را می‌رساند.

در کربلای پنج یکی از دوستان ما شهید شد و یدالله کلهر زیاد از شهادت او غمگین می بود، در حدی که حتی نمی‌توانست سخن بگوید. شهید میثمی به سنگر ما آمد و دید کلهر زیاد غمگین است. او بچه‌ها را به اسم کوچک صدا می‌زد. به کلهر او گفت: «حاج یدالله چه شده؟» من به او گفتم: «کلهر به علت شهادت میررضی غمگین است و حرفش نمی‌آید.» نمی‌دانم به او دم گوشش چه او گفت که یدالله کلهر تبسم به لب آورد. درست چند روز قبل از شهادتش می بود. آن روز من مشغول فرماندهی عملیات و بیسیم بودم و سخنان‌شان را درست نشنیدم. هرچند دلم می‌خواست بفهمم چه می‌گویند اما نمی‌خواستم در احوال خوش‌شان وقفه‌ای تشکیل کنم.

ادامه مطلب
«ساترا» صدای ارشاد را هم درآورد / گروگان‌گیری مهران مدیری ادامه دارد
آخرین مطالب

شهید میثمی برای همه‌ی ما رزمندگان الگو می بود و در کنگره‌ی شهدای سال ۷۶ از او تشکر و مجدد قرار شد یادواره‌ای برایش در تهران و قم و اصفهان برگزار شود. در آن یادواره سردار صفوی، شهید حجازی و تعدادی از برادران شرف وجود داشتند همه انها گفتند جمله‌ای که درمورد‌ی شهید میثمی می‌شود بر زبان آورد، چه جمله‌ای است؟ من عرض کردم: «او همانند یک امام جوان است.» میثمی وقتی در اغاز جنگ در سپاه یاسوج خدمت می‌کند و آن موقع خدمه برای نظافت سرویس بهداشتی نبوده است، اما هر روز صبح سرویس تمیز می بود. کنجکاو شدند چون فردی نبوده است که این کارها را انجام دهد! بعدا فهمید شدند شهید میثمی خودش دست به نظافت سرویس‌ها زده می بود. او در آن‌جا غرور احتمالی را زیر پا گذاشت تا خداوند به او توفیق شهادت دهد.

ادامه مطلب
عکس و متن قشنگ برای عید غدیر

روز ۸ آبان ۵۹ می بود (روز خاصی در دوران دفاع مقدس است.) و ما در دارخوین بودیم. امام دستور داده می بود که حصر آبادان باید شکسته شود. رحیم صفوی تازه از کردستان به دارخوین آمده می بود و ما به پایگاه «منتظران شهادت» رفتیم. آن موقع شهید حجازی، مسئول تقسیم نیرو می بود و آن روز قرار شد به هیچ جبهه‌ای نیرو ندهند تا یک گردان درست شود برای شکستن محاصره‌ی آبادان. یک گروه ۸۴ نفره‌ی برادران گچساران بودند، یک گروه ۵۰ نفره از اقلید و جهرم، یک گروه ۵۰ نفره از کرج، یک گروه ۴۶ نفره از دزفول و ۱۶ نفر از جزیره‌ی خارک. این نیروها تقسیم نشدند تا در تجمیع یک گردان راه اندازی شود؛ اما برای حمل و نقل آن‌ها تا شب طول می‌کشید تا وسیله تهیه شود. ارتش، سپاه و استانداری همه بسیج شدند اما برای انتقال این گردان از اهواز به آبادان تا شب به طول انجامید.

ادامه مطلب
بشنوید| چرا هیچ کس نمی میرد؟/ علامه حسن‌زاده پاسخ میدهد » اصفهان امروز آنلاین

صبح جلسه‌ای می بود و شهید بزرگوار حسن باقری، در وجود سرپرست گروه‌ها خبر سقوط شهرها (بستان، سوسنگرد، خرمشهر)، یکی بعد از فرد دیگر را می‌داد. [او گفت] حمیدیه و اهواز در معرض سقوط است و جلسه همه شد. آن موقع انها گفتند بنی‌صدر قرار است به اهواز بیاید. آن موقع به ما می‌انها گفتند نیروهای مردمی. ما را در یک سالن جمع کردند و بنی‌صدر آمد و از همان ابتدا تحقیرمان کرد! [گفت] «شما برای چه به جبهه آمدید؟ شما که دانش نظامی ندارید، شما دست‌وپاگیر ارتش هم شده‌اید»! این سخن‌ها را برای چه می‌او گفت؟ برای این‌که به ما نان، آب و غذا که پیشکش‌شان، اسلحه و مهمات ندهند! جلسه به قدری تحقیرآمیز می بود که همه در گوشی پچ‌پچ کردیم: «بیاید موقع بیرون رفتن از سالن همدیگر را هل دهیم، خدا کند که بنی‌صدر زمین بخورد و دست و پایش بشکند.» او از دو سه پله افتاد، محافظان جمع‌اش کردند و او از معرکه رفت.

ادامه مطلب
ایران از نظر شکاف جنسیتی رتبه 143 بین 146 دارد / ایران بدون از بین بردن تبعیض از زنان گسترش در ایران ممکن نیست » اصفهانیا

۲۵۹۵۷

آخرین و جدیدترین اخبار سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، کارگری ، ورزشی، حوادث و سلامتی ، استان اصفهان و ایران را در وب سایت اصفهانیا دنبال کنید



منبع

About Author

0 0 votes
نظر دهی
Subscribe
Notify of
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
View all comments