به گزارش اصفهانیا
حافظه ورزشی ما پر است از خاطرات تلخ و شیرینی که با هر مسابقه تیمهای ملی یا رقابت قهرمانان ملی ، به یادگار مانده است. چه روزها و شبهایی که با هم شاد شدیم و غصه خوردیم؛ چه مسابقاتی که از سحر تا سپیده بیدار ماندیم و ورزشکارانمان را تا آخرین ثانیه همراهی کردیم. برایشان دعا کردیم، انرژی فرستادیم، حرص خوردیم و سر بر سجده گذاشتیم و با پیروزیشان همدل و هم صدا با شور جمعی از کوچه بعد کوچههای روستاها تا میدان ها شهرها، فریاد نشاط سر دادیم.
درست است که این همدلیها محدود به ایران و ایرانی نمیشود و تقریبا هر کشوری علاقمند به پیروزی تیم خود و قهرمان خود است؛ اما رنگ و بوی این همدلی در بین مردمانی با پیشینه نوعدوستی و مهربانی، حتما متفاوت و دلپذیرتر است، که همین یعنی اندوخته. اندوختهای از طیف گسترده مردم در حمایتاز قهرمانان سرزمینشان؛ از کودک خردسال گرفته تا مادر سالخورده، بی آنکه حتی نام قهرمان خود را بداند، یا چشمهایش پشتیبانی کند تا به صفحه تلویزیون، نگاه کند، برایش نماز میخواند و دعاگویش است.
دختران و پسرانی که نه تنها هواخواه تیم ایران می باشند، بلکه خود نیز علاقمند به فعالیت در رشتههای گوناگون ورزشیاند و با همه محدودیتها و افتامکانات، خود را تا سطوح فراملی ارتقا خواهند داد. هوادارانی که با تقبل هزینههای قابل دقت، برای تیمشان به کشوری دیگر در قارهای دیگر عزیمت میکنند تا از نزدیک به ملی پوشان خود دلگرمی بدهند. هوادارانی که سالها است مهاجرت کردهاند ولی در هرکجای کره خاکی، باز دلشان برای ایران و نماینده ورزشی ایرانی میتپد.
اما این همه اندوخته ملی چطور حمایتشدهاند؟ چه برنامهای برای آنها تدوین شده و در دستور کار قرار گرفته است؟ در حالی که قهرمان ما در تاثییر کم توجهی یا بیتوجهی فراموش میشود و هر روز از نداشتن الگو و عدم قهرمان پروری برای فرزندانمان شعار میدهیم، کشوری همانند ژاپن از دههها قبل، در تخلیات و انیمیشنهای خود، تشکیل قهرمان میکند. «سوباسو»ی خیالی در ذهن کودکان چند نسل قبل ژاپنی شکل میگیرد و با یک برنامه ریزی درست و مدون سالها سپس از بین تماشاگرهای همین مجموعه کارتونی، نسل موفق فوتبالی شکل میگیرد که میتواند چهار دوره از قهرمانی جام ملتهای آسیا را برای ژاپن به ارمغان آورد.
طی سالهای تازه سینما و تلویزیون ما نیز آثاری با محوریت ورزش و یقیناً با محوریت قهرمانان مرد و زن تشکیل کرده که احتمالا بارزترین آنها سینمایی «جهان پهلوان تختی» باشد. اما همان هم با استاندارهای سینمای ورزشی جهان و حتی با ذهنیات زنده یاد علی حاتمی، بنیانگذار مهم فیلم، فاصله داشت. جوان و نوجوان امروز ما تشنه ساختاری از سینما است که بتواند تا اندازهای با فیلمهای روز دنیا برابری کند و جذابیتهای تصویری و داستانی آن به حدی باشد که به جای جستوجو کردن «جومونگ» قهرمان افسانهای و عاریهای کرهای، قهرمانان ملی خود را جستوجو کند؛ عکس او را بر جلد دفاتر درسی خود ببیند، عروسک نمادین او را بخرد، بیلبوردهایش را ببیند و… کارهایی که تا بحال برای هیچ ورزشکار و قهرمان ورزشی ایرانی انجام نشده ولی تا بخواهیم برای سوباسو و جومونگ و حتی ورزشکاران خارجی عکس و پوستر چاپ کردهایم.
قسمت عمده قهرمان و قهرمان پروری در ایران نه فقط به علت نبوده است امکانات و کننده کار بوده، بلکه زیاد تر دچار کج سلیقگی برخی مدیران و مسئولان شده است.
با این همه، تاریخ ورزش ایران، لحظات ناب و به یاد ماندنی کم به خود ندیده است؛ از کشتی که ریشه در سرزمین کهن ایران باستان دارد تا فوتبال، فوتسال، وزنه برداری و تیر اندازی تا والیبال، بوکس، سوارکاری، شطرنج و همانند آن. لحظاتی که ثانیههای افتخار آفرین آن را قهرمانان و دلاوران مرد و زن رقم زده و در یادها حک کردهاند.
چه نامهایی که از قبلها چون غلامرضا تختی جاودانه شدند و چه نامهایی که جزو فراموش شدگانند. چه آنان که به حق نتیجه تلاش خود را گرفتند و چه عباس جدیدیهایی که با نا قضاوت، حق مسلمشان به رقیبانی چون داگلاس آمریکایی، تقدیم شد. هنگامی تا این مدت سپس از چند دهه، تصاویر گل صعود آفرین غزال تیز پایمان به جام جهانی ۹۸ فرانسه را می بینیم، شیرینی آن ایام را در دل هایمان زنده می شود.
بعد، مگر می شود دیدن یک فیلم سینمایی یا حتی انیمیشن سینمایی دلنشین از اتفاقات ورزشی کشورمان، ما و حتی نسل های جدیدتر را به وجد نیاورد و انگیزه ورزشی نوجوانان را برنیانگیزد و جهت شکوفایی توانایی های تازه و قهرمانان تازه در آینده ای نزدیک نشود؟
و چه اتفاق نیکویی که سازمان اوج دست روی یک قهرمان واقعی یعنی زنده یاد پرویز دهداری گذاشته است. ورزشکاری که مرد اخلاق می بود و رمز ماندگاری را در پایندی به اخلاقیات می دانست. باید «پرویزخان» را همراه با خانواده روی پرده بزرگ دید؛ لذت برد؛ شوق زده شد و عبرت گرفت.
۲۴۵۲۴۵
دسته بندی مطالب