به گزارش اصفهانیا
احتمالا بهتر باشد با یک سوال سرمقاله امروزمان را اغاز کنیم. سؤالی که هر شهروندی در کلانشهر بزرگی همچون اصفهان از خودش حتماً میپرسد. چه مقدار با مقوله فرهنگ شهروندی آشنایید و از گالریها و تبلیغات شهری چه انتظاری دارید؟ هنگامی به بیلبوردهای شهری نگاه میکنید چهقدر شما را نسبت به فرهنگ شهروندی مطلع میکنند؟ اصلاً به عبارتها و مطرحهای آنها دقت میکنید یا نه بیهیچ اعتنایی از آنها عبور میکنید؟ اگر بخواهیم یک تعریف کلی داشته باشیم باید بگوییم یونسکو فرهنگ شهروندی را قابلیتهای اکتسابی، سبک کلی تعامل های انسانی و سازهای جمعی میداند که از قیمتها و هنجارهای هر فرهنگ سرچشمه میگیرد. این چنین فرهنگی الزاماتی را در قالب قیمتها و هنجارها، داخل زندگی اعضای جامعه میکند که بیانگر سبک زندگی و شکلدهنده تعامل های انسانها در بافت نوین زندگی اجتماعی است. به باور ژان ژاک روسو شهروند مدام به جستوجو یک حس جمعی است و علاقه دارد در امور جامعه خویش پویا و فعال باشد. فرهنگ به معنی راه حلهای زندگی اعضای یک جامعه است. اعضای یک جامعه در عناصر فرهنگی شریک می باشند. به همین علت امکان برقراری ربط و همکاری با یکدیگر را دارند.
اما او گفت و گو ما الان گفتن کلاسیک و توضیح درمورد فرهنگ شهروندی بهتنهایی نیست چیزی که زیاد تر از آن مهم است و نیاز بهنقد دارد این است که متأسفانه گالریهای شهر بیشتر از آنکه فرهنگ شهروندی را ترویج کند و شهروندان را به این مطمعن و مطمعن رساند که مراعات عبارتهای داخل این پوسترها و بنرها میتواند فرهنگ و کیفیت سطح زندگی شهرنشینی آنها را ارتقا بدهد و اسایش بهتری را در شهر تشکیل کند زیاد تر به جستوجو نصیحتکردن و پند و ارز رفته که گاه با عبارات کنایهآمیز، تهوعآور یا خلاف حقیقتهای آن منطقه و مردم گفتن میشود.
پوسترهایی که اگر نگوییم نهتنها در محتوا نتوانسته نظر مردم را جلب کند؛ بلکه در فرم و شکل اراعه هم آنقدر ضعیف و بد اراعه میشود که بیشتر از آنکه حس مطمعن را جلب کند نوعی نگاه لجبازی را به جامعه تلقین میکند. گویی مدیران و برنامهریزان کمیته فرهنگ شهروندی اصلاً در جامعه خودشان وجود ندارند و بهدوراز ذهن مردم و شهروندان ایده خواهند داد. در این مطلبها گاه به فرهنگ جامعه و مخاطب مقصد نیز دقت نمیشود حتی توانایی کاربر در برخی موارد مورد نظر قرار نمیگیرد. سخن بگوییدهایی که بهجای جلب شراکت و پویایی شهر به گسست جامعه شهری دامن میزند و شکافها را بیشازپیش میکند که به جستوجو آن بیاعتمادی و عدم همراهی شهروندان با مطرحهای شهری را به همراه خواهد داشت. احتمالا این مسئله هم مهم باشد که نمیتوان یک سخن را به همه او گفت؛ چون اگر مخاطب سخن ما نباشند از ما نمیپذیرند و باید بازدید کنیم که مخاطب مطلب کیست و دغدغه او چیست. تنها اشاره به چند مورد از این دسته تبلیغات شهری که نتوانسته همراهی مردم را با خود داشته باشد احتمالا بتواند نوشته را شفافتر کند. از تبلیغاتی که برای فرهنگسازی مطرح تازه جمعآوری زبالهها زده شد، مطرحهایی که تکنیکهای رسانهها را نشانه گرفت، ازدواج، چیدمان منزل تا سگ گردانی در شهر، پارک گردی شهروندان و اکنون نوع سخنراندن. مطرحهایی که حتی از محتواهایی که در فضای مجازی گفتن میشود چند ماهی عقب است و با شکلی بد به سطح گالریهای شهر آمدند. همانند مطرح«این ۵ تا کارا تو پارک نکُکُکُکُکُکُن» درحالیکه باید در گالریهای شهری خلاقیت و تازگی چاشنی محتوا و مطلب دقیق و درست باشد نه به پیروی از محتواهای زرد و بیخاصیت شبکههای اجتماعی.
وقتی که بدون هیچ توضیحی به مطرح جمعآوری زباله به شهروند بگوییم جمعه تعطیل است یا شنبه زوج است و یکشنبه فرد، چه چیز را به شهروند القا میکنیم؟ یا بدون این که اشاره شود چه رسانهای مورد نظر است بگوییم رسانه افترا میگوید یا بزرگنمایی میکند حتماً حمایتو مطمعن رسانههای شهر و شهروندان را ضایع میکنیم. یا وقتی که بیدقت به مشکلات جوانان برایشان از ازدواج و داشتن چند فرزند سخن بگویید کنیم، از شهروندانی که خانههای محقری دارند که جای یک گلدان خالی را هم ندارند بخواهیم چیدمان فلان سبک را داشته باشند یا بیدقت به این که شهروندان اصفهانی چه مقدار روی پارک و محله خودشان حساس می باشند آنها را نصیحت کنیم که چطور پارک بروند، کجا بنشینند و… یا این که چهطور سخن بگویند همه بیشتر از این که فرهنگ شهروندی را ارتقا دهد علتبیتوجهی شهروندان به گالریهای شهری که با هزینههای بالا و صرف زمان زیاد در اتاق فکرهای شهرداری تهیه شده میشود.
قبل از هر تبلیغی باید دید مخاطب ما کیست؟ چه مقدار از شهروندان مخاطب عباراتی می باشند که در گوشهگوشه شهر میزنیم؟ آیا برای مثالً مقوله سگ گردانی برای خانوادههایی که در محلههایی زندگی میکنند که از دست سگهای بیصاحب عاصی می باشند جایگاهی دارد؟ گفتن این که روی چمن پارک ننشینید برای مردمی که پارک محلهشان یک مترمربع چمن هم ندارد و در تابستان خاک میخورند و در باران و برف زمستان گل است کاربرد دارد؟ مردم اصفهان که آخر هفتهها بهرسم قدیم مهمانی دارند و رفتوآمدهای خانوادگی افزایش اشکار میکند در نتیجه تشکیل زباله افزایش مییابد آیا میتوان انتظار داشت جمعه حمل زباله تعطیل باشد یا به صفر برسد؟ آیا با گفتن این که جای جوراب در یخچال نیست و جای مو در غذا؛ آنهم در همه شهر میتوان به عده مقداری که حیوانات خانگی را با خود به محیط شهر میآورند او گفت شهر جای حیوان نیست یا فقط با این عبارت دیگر شهروندان که باید صبح بانشاط به محل کار بروند را ناخشنود میکنیم؟ اصلاً چرا آنقدر در و دیوارهای شهر را میخواهیم پر از نصیحت بکنیم و درحالیکه از مقولههای مهم فرهنگ شهروندی غافل شدیم. تابهحال چه مقدار از این مطلبها اثرگذار بوده و توانسته مردم را همراه کند؟
بعضی اوقات میتوان با اقداماتی زیاد کمهزینهتر از آنچه الان انجام میشود، شهروندان را نسبت به انجام برخی مسئولیتها تشویق کرد. با پشتیبانی خود مردم کمپینهایی را راه اندازی داد و بدون این که بخواهیم آنها را نصیحت کنیم در مسئولیتهای شهروندی مشارکتشان دهیم. کارزارهایی که در این سالها چند مثالاش اتفاق افتاد و برخی از فعالان محیط زیستی در چهارباغ و حاشیه رودخانه عمل به جمعآوری فیلترهای سیگار یا پلاستیک و زباله کردند و هر روز بر تعداد شهروندانی که به این پویشها میپیوندند افزوده میشود. احتمالا بهتر است اول درمورد چیزی با مردم سخن بگویید که قضیهشان باشد. نباید درمورد آن چیزهایی که قضیه زندگی واقعی شهروندان نیست با آنها سخن بگویید کرد. آن زمان مردم بهراحتی از آن عبور میکنند. مدیران و برنامهریزان شهری باید این مسئله را هم بدانند در شرایط اقتصادی جاری مردم دوست ندارند سازمانهایی همچون شهرداری پولشان را صرف دعوت مردم به اخلاق از طریق بیلبورد کند. سپس از آن مردم به این هم نگاه میکنند چه فردی به آنها نصیحت میکند افرادی که نتوانستهاند فکری به حال معضلات مهم شهر و سازمان تحت امرشان کنند یا در نظافت و آسفالت و اجرای چند پروژه هم ناتوان مانده است. به هر سو وقتی میتوان امیدوار می بود که شهروندان با مدیران شهر همراه و هماهنگ باشند و مطرح و برنامههای آنها را جلو ببرند که بدانند این مطرحها کمکی به سطح کیفیت زندگی شهریشان میکند و برتریهای آنها هم مورد نظر قرار گرفته است. وقتی که آموزشهای فرهنگ شهروندی در راستای گسترش زندگی شهرنشینی، رشد اقتصادی، بهبود کیفیت زندگی، تشکیل دانش و توانایی، فراهم زمانهای شغلی و افزایش تشکیل جامعه قدم بردارد؛ آنگاه مردم هم با مطمعن بیشتری با آنچه برای ارتقا و گسترش شهرشان برنامهریزیشده همراهی میکنند و اصفهان بهواقع به یک شهر زنده، پویا و آماده برای شراکت در یک زندگی جمعی مدنی تبدیل میشود.
دسته بندی مطالب