به گزارش اصفهانیا
احتمالا بتوان ادعا کرد نخستین فهمیدن و فهمیدن بشر اولیه برای برونرفت از مسخ درونی خود سنگنبشته می بود که به پشتیبانی ابزار گوناگون بر روی صیقل غارها و کوهها حک میشد و در ادامه به تراش حروف تبدیل و آنگاه خاک رس به پشتیبانی آمد تا به خشت و گل تبدیل شود تا این رمز و رازها را برای آیندگان در خود جای دهد و قرنها سپس آنقدر اهمیت اشکار کند و در اغاز سده بیستم میلادی هزاران قطعهاش توسط باستانشناسان آمریکا در اغاز تسلط رضاخان میرپنج از ایران به سرقت برود که چندی پیش تعداد اندکی از خواندهشدههای آن اعاده گردید. با اختراع کاغذ توسط چینیها سبک نگارش توسط قلم و مرکب بر ورقههای فلزی توسط اهالی مکاتب کنار گذاشته شده و دنیای علم بهسوی این ورق سبک و سفید رفته تا دلواژههای علمی و احساسی را بر آن بنگارد و در ادامه بهگفتن نیاز عاطفی اولیه هر انسان به با اهمیت ترین کالای همه مراکز آموزشی، ادارات و حتی خانوادهها تبدیل شود تا بهجاماندههای قبل را به خود تعلق دهد که اگر کاغذ نبوده است امروز هیچیک از فرهنگهای حاضر جهان نمیتوانستند از هویت خود در قبل دفاع کنند و نسلهای پیاپی نمیدانستند برای ادامه حیات فرهنگی به چه چیزهایی اتکا نمایند.
اکنون و بخصوص طی نیمقرن تازه این وسیله مورد قیمت و استراتژیک اگرچه قیمت مادی خود را بهشدت افزایش داده ولی از اعتبار معنوی نزول کرده تا عصاره آن یعنی کتاب در کنار دیگر اقلام مصرفی همچون ترهبار و میوه و حبوبات بعضی اوقات بهصورت کیلویی اراعه شوند! و کتابخانههای هر شهر و دیار غریبترین مکانهای حاضر آن باشند. کتابخانههای خانگی از پایگاه علمی به محفلی تحول ماهیت دهند و مالکان را آن دارد تا بهصورت دکوراتیو از آن منفعتمند شوند و تلاش کنند کتابهایی را برای جای دادن در آن انتخاب کنند که فارغ از محتوا بشود رنگ جلد و اندازههایشان را باهم ست نمود! راستهبازارهای حاضر در اکثر استانهای سرزمین چون محدوده میدان انقلاب پایتخت و جمعهبازارهای کتاب در دیگر مناطق ازجمله کلانشهر اصفهان حکایت از آن دارد که زیاد تر فروشندگان بساط انداز و اکثرا از شأن و جایگاهًً این وسیله ارتباطی کمتر خبر دارند و تنها به فکر فراهم معاش از محل درآمد می باشند تا طول هفته را از طرق گوناگون همچون سر زدن به اسقاطی فروشان و حراجهای خانگی سپری و آنچه از متاع مورد قیمت حاضر است بهصورت فلهای خریداری که در جمعهبازارها به فروش برسانند. درحالیکه ۹۰ درصد از واحدهای رسمی و حرفهای اراعه کتاب در سراسر سرزمین طی نیمقرن تازه تعطیل و یا به دیگر مشاغلی همچون فست فود فروشی، قهوهفروشی، اراعه قلیان و تنباکو و زغال، بستنیفروشی و درنهایت کافینت تبدیل شده است و خانوادهها هم بهجز خرید اجباری کتابهای درسی برای دانش آموزان و دانشجویان، سراغ هیچ نگارش فرد دیگر نمیروال مگر این که جنبه کادو و هدیه داشته باشد و رایگان اراعه شود که این روزها بازی با تلفن همراه و رایانه بخصوص برای کودکان، نوجوانان و جوانان و حتی بزرگسالان جذابیت بیشتری نسبت به سرگرم شدن با کتابخوانی و تورق آن دارد که دیگر کمترین امیدی به برگشت دوران طلایی کتاب و کتابخوانی پیش رو نیست مگر این که تحولی انقلاب گونه در وزارتخانه متولی آن تشکیل شود. مسئول یک استارتاپ بانام سامان رجایی که تنها ۳۰ سال دارد، دراینباره میگوید: « چند زمان پیش می بود که یکی از دوستانم او گفت مسئول پرورشی یک مدرسه شده است و سوال کرد چه کار کند که بچهها با کتاب ربط بگیرند، من به او گفتم با اهمیت ترین کار این است که «کتاب خوب» به مدرسه ببرد، آنزمان میبیند که بچهها خودشان کتابخوان خواهد شد. نظر من برگزاری زنگ کتابخوانی در مدارس است. این چنین برگزاری نمایشگاه کتاب و تشکیل کتابخانههای تجهیزکه بهروزرسانی شود هم اثرگذار خواهد می بود. به نظر من افرادی که دغدغه کتابخوانی بچهها را دارند باید مسئول کتابخانه مدارس باشند تا کارهای خلاقانهای انجام بدهند. از دوران جنینی و وقتی که کودک در شکم مادرش است میتوان برای او کتاب خواند. بعدازآن میشود از دوماهگی کتابهای پارچهای که تصاویر سیاهوسفید دارد در اختیار کودک قرار داد تا قوت بیناییاش تحکیم شود. بهمرورزمان و هنگامی کتابهای مختلفی برای کودک تهیه و برایش کتاب خوانده شود، بدان علاقهمند خواهد شد. نباید توقع داشته باشیم که اگر یک یا چند بار برای فرزندمان کتاب خریدیم از همان موقع به کتاب و کتابخوانی علاقهمند شود. این چنین باید دقت کنیم که کتاب مناسب با سن او تهیه شود. با اهمیت ترین کاری که باید انجام دهیم، این است که کتاب درست را مشابه با سن و علاقه فرزندمان در اختیارش قرار دهیم و در هر قسمت از زندگی او تدبیرها جدیدی تشکیل کنیم. بدون شک انیمیشن و کارتونهای آموزنده هم تأثیر خوبی دارد، اما به این مسئله دقت کنید که کودک با دیدن، ورق زدن و خواندن کتاب به فکر واداشته میشود و ربط کتاب و کودک بدون واسطه است، زمان خواندن کتاب، کودک شرایط را مدیریت میکند، صفحات را به جلو یا عقب میبرد، داستانسرایی میکند، شخصیتهای داستان را آنطور که میخواهد در ذهن تجسم میکند و بارها و بارها داستان را آنطور که دلش میخواهد تعریف میکند، اما در کارتون و فیلمها، راوی داستان شخص فرد دیگر است و کودک با واسطه با داستانهای گوناگون آشنا میشود و کمتر فکر میکند. درواقع (تخیل) و (تفکر) کودک با کتاب فعال میشود. این چنین «کتاب» نقش مهمی در هوش کلامی، هوش اضطراب و بهطورکلی توانایی گفتاری کودک دارد» و اینجاست که باید او گفت چطور به پشتیبانی بیتوجهیها، بهترین راهنمای پیشرفت ذهنی فرزندانمان را طی این سالها از سبد معیشت خانواده بیرون کردهایم و جای این جواهر بیبدیل را به فست فودها، تنقلات و اقلامی دادهایم که نهتنها منافعی نداشته باشند بلکه ما و فرزندانمان را با مشکلاتهای سلامتی و اجتماعی روبه رو سازند!
دسته بندی مطالب