[ad_1]
به گزارش اصفهانیا
نوشته اندوختهگذاری و چالشهای آن در جامعه یکی از مباحث حیاتی و پیچیده در حوزه اقتصاد است که ربط مستقیمی با رشد و گسترش اقتصادی کشورها دارد. در جامعه ما مشکلات فرهنگی، ساختاری و اقتصادی بسیاری وجود دارند که علتشدهاند مفاهیم پایهای همانند دارایی، ثروت و اندوخته به درستی فهمیدن و تعریف نشوند. این قضیه نه تنها بر ذهنیت مردم، بلکه بر نحوه تعامل اندوختهگذاران و کارآفرینان با بازار و اقتصاد سرزمین نیز اثرگذار است.
خبرگزاری ایسنا درمورد بازدید ریشههای تاریخی و فرهنگی چالشهای اندوختهگذاری در سرزمین و راهکارهای قابلاجرا برای بهبود حالت اندوختهگذاری در ایران، با علی صفر نورالله، فعال اقتصادی، کارآفرین و عضو هیئترئیسه اتاق بازرگانی اصفهان و رئیس کمیسیون اندوختهگذاری پارلمان قسمت خصوصی او مباحثه کرده که متن آن را در ادامه میخوانید:
*امروز چه عکس واقعگرایانهای از حالت اندوختهگذاری در جامعه وجود دارد؟
صفر نورالله: بهطورکلی، به جای «اندوخته» میتوان از واژه «دارایی» منفعت گیری کرد که به سه قسمت تقسیم میشود؛ ثروت، دارایی و اندوخته. دارایی به آن چیزی حرف های میشود که شما در اختیار دارید، اما از آن منفعت گیری نمیکنید و به نوعی مسکوت مانده است، بهطور مثال خانهای که در آن زندگی میکنید، اما ثروت به مواردی اطلاق میشود که اصلاً نمیتوانیم در آنها دخل و تصرفی داشته باشیم، همانند نفت و دیگر منبع های طبیعی. بهگفتنمثال، شما اگر نفت در اختیار داشته باشد، میتوانید فرد زیاد ثروتمندی باشید.
اندوخته نیز به آن دارایی حرف های میشود که به جریان میافتد، با آن کار میکنید، از منافع آن منفعت گیری میکنید و مسئولیتهای اجتماعی خود را انجام میدهید؛ به این علت یک اندوختهدار یا فردی که میخواهد درآمد داشته باشد و مسئولیت اجتماعی خود را انجام دهد، نیاز دارد که در یک محیط امن فعالیت کند، حمایتشود و اندوختهاش نیز به نحوی به کار گرفته شود که برای آن منافع اقتصادی و اجتماعی داشته باشد، اینطور نیست که اندوختهدار همیشه فقط جستوجو پول باشد تا درآمد بیشتری به دست آورد.
*چالشها و مانع ها جاری در حوزه اندوختهگذاری چیست؟
صفر نورالله: چالشهای جاری اندوختهگذاری زیاد تر ماهیت و ریشه فرهنگی دارد، چون ما همیشه ثروت، دارایی و اندوخته را خلط کردهایم، از دوره قاجار به سپس، مدام دارایی دوست و داراییمحور بوده و به نوعی فئودالیسم هستیم، چون فقط دوست داریم پولمان را به داراییهایی محدود همچون باغ، خانه و… تبدیل کنیم، درصورتیکه دارایی باید ارزآور و درآمدزا باشد تا بشود آن را اندوخته دانست. اندوختهدار فردی است که از این راه رفته باشد، فردی که بهطور مثال ملک و یا ۱۰۰ خانه دارد، اندوختهدار نیست، بلکه این چنین شخصی فقط دارایی دارد، اما اندوخته باید قیمتافزوده تشکیل کند، باید دید چه مقدار برای مملکت ارزآوری دارد، این که از قبل آن چه مقدار نیرو به کار گرفته میشود.
بعد چالش مهم ما، چالش اجتماعی و فرهنگی است که این هم ریشه تاریخی در افکار عمومی دارد و اگر این قضیه حل نشود، مشکلات تعداد بسیاری پیش رو خواهیم داشت. در واقع باید بپذیریم که نباید به هر فردی به صرف این که چند نفر را استخدام کرده، کارآفرین بگوییم.
*به نظر شما چه عامل و ذهنیتی علتشده که این چنین رویکرد و ذهنیتی شکل بگیرد؟
صفر نورالله: به علت این که ما یک جامعه فئودالی بودهایم و تا این مدت هم این تفکر فئودالی در بین ما وجود دارد، نگاه فئودالی یعنی این که ما چه مقدار دارایی داریم و همیشه به فکر این هستیم چطور این دارایی برای ما میتواند منفعت بیشتری کسب کند. درست است صنعت به سرزمین ما داخل شد و امروز یک سرزمین صنعتی هستیم، اما فرهنگ صنعتی شدن را نداریم و در این عرصه و از نظر فرهنگی عقبافتادگیهایی داریم. شما هنگامی به جامعه نگاه میکنید، میبینید طبق معمولً آدمها بر پایه داراییهایشان سنجیده خواهد شد. امروز ۹۰ درصد دارایی مملکت ما، دارایی انباشته شده است و تنها ۱۰ درصد آن گردش مالی دارد و این فاجعه است.
*یعنی شما عامل مهم این چنین وضعیتی را نگاه فئودالی میدانید؟
من از دید فرهنگی به این نوشته نگاه کردم. بهطور مثال فردی که دارایی دارد، همیشه فکر میکند میتواند عاقبت خوبی هم داشته باشد، یقیناً این ذهنیت به مرور تحول اشکار کرده و خواهد کرد و من به این چنین تحول رویکردی خوشبین هستم. در واقع مجبوریم که این چنین نگاهی داشته باشیم. این نوع نگاه فئودالی و ثروت و دارایمحور، در زمانهای گوناگون بر جامعه حاکم بوده است. یعنی حتی در نگاه حکام قبلی این چنین نگاهی وجود داشته است. به همین علت این فرهنگ تا این مدت جا نیفتاده که اندوخته داشتن، رشد اندوخته، تشکیل اندوخته، پرورش کارآفرین و منفعت گیری از اندوخته، جهت رشد و گسترش میشود. اکنون میگوییم که ما یک سرزمین بسیار ثروتمند هستیم، اما حقیقت امر این است که ما ثروت داریم، اما اندوخته نداریم. این پیشفکر و این چنین نگاهی در بعد جامعه وجود داشته و دارد.
*در واقع معتقدید همین نگاه و پیشفکر نیز به نوعی مانع گسترش میشود؟
صفر نورالله: دقیقاً؛ ببینید من اندوختهدار احتمالا در وهله اول از این که برای مثالً ارز گران شده است، خوشحال شوم، نه این که اندوختهام زیاد شود، بلکه ناکامی هم میخورم، اما بهگفتن اندوختهدار خوشحال هستم؛ چون دارایی برای من دیگر آن صرفه اقتصادی را ندارد که بخواهم آن را مسکوت بگذارم. چرا خوشحال هستم؟ چون باید داراییها را کمکم به اندوخته تبدیل کرد. حتی تورم میتواند به نوعی به اندوختهگذاری پشتیبانی کند، چون تورم قیمت دارایی و قیمت دلاری را میشکند، این شرایط منِ نوعی را ترغیب میکند که از مسکوت کردن ثروتم جلوگیری کنم؛ به این علت این دیدگاه فرهنگی مانع گسترش میشود. لازمه گسترش این است که من اول اندوخته جامعه را بشناسم که شامل اندوختههای مادی، معنوی، انسانی، طبیعی، فرهنگی و… است. در وهله دوم باید آمایش سرزمین را بشناسم، اما نگاه فئودالی مانع این رویکرد است. دیدگاه فئودالی میگوید هر طور شده باید درآمد کسب کرد، هرچند به قیمت تشکیل ماشینهای بیکیفیت و آلودگی هوا منتج شود، به این علت برخی از ناامنیهای اجتماعی و اندوختهگذاری، ریشه در این عوامل و این چنین ذهنیتهایی دارد و تا وقتی که این ریشهها را شناسایی نکنیم و به جستوجو حل آنها نباشیم، راه به جایی نخواهیم برد.
ما برای گسترش پایدار فکر نمیکنیم، چون همه قوت خودمان را در یکسری دارایی و ثروت محدود میبینیم. بهطور مثال هنگامی رئیسجمهور اسبق ما میبیند نفت ۱۱۰ دلار شده، سریع خود را ثروتمندترین و اندوختهدارترین آدم دنیا میداند، اما امروز باید دید آن ۶۰۰ میلیارد دلار نفتی که فروخته شد چه مقدار گسترش تشکیل کرد؟ چه مقدار اندوخته برای ما به همراه داشت؟
*در واقع بهنوعی ما تا این مدت ذهنیت مدونی از اندوخته و اندوختهگذاری نداریم؟
بله، ذهنیت اندوختهگذاری نداریم، درصورتیکه یک اندوختهگذاری موثر، نیاز به ذهنیت کاملاً برنامهریزی شده و مبتنی بر فراهم بودن زیرساختها دارد که یقیناً این هم انجام نشده است. تا وقتی که صادرت را اصل ندانیم، ربطهای درست سیاسی وجود نداشته باشد، اندوختهگذاری و گسترش نیز شکل نمیگیرد.
در کشورهای صنعتی، هیچ فردی اندوخته خود را خفه و یا راکد نمیکند، بلکه هرچه بعدانداز دارند، آن را در کارهایی صرف میکنند که در نهایت درآمد روزانه داشته باشد. درآمد روزانه هم فقطً خانه، ملک و… نیست، نه این که نباشد، اما نه بهطوری که همه به جستوجو این نوع داراییها باشند، به این علت در این کشورها، اندوخته خودش را مشخص می کند و وقتی که نقش خود را مشخص می کند، امنیت میخواهد، هنگامی که تشکیل تشکیل میشود، بازار میخواهد، هنگامی بازار میخواهد، یعنی باید مسائل سیاسی و روابط جهانی را حل کرد، چون بدون حل مسائل جهانی نمیتوان بازار داشت. چون بازار داخلی هر کشوری، کوچک و محدود است؛ به این علت برای رشد اندوختهگذاری و گسترش باید به سمت بازار جهانی پیش رفت. باید به بازارهای جهانی متصل شد، در حقیقت باید به هشت میلیارد آدم دنیا متصل شویم و جستوجو فروش و رقابت زیاد تر باشیم.
هنگامی که بازار کوچک و محدود باشد، نباید انتظار اندوختهگذاری داشت. اکنون ۱۵۰ میلیارد دلار طلا و نزدیک به ۶۷ میلیارد دلار و ارز نزد مردم است و دلنشین این که اقتصاد خانواده بزرگتر از اقتصاد بانک است. چرا این اتفاق افتاده، چون فرهنگ اندوختهگذاری شکل نگرفته و این علتشده جلوی صادرات و بازار گرفته شود.
*چه عواملی میتواند سیاستگذاران و کنشگران اقتصادی را با شدت بیشتری به این سمت سوق دهد؟
صفر نورالله: دو عامل تورم و رونق اقتصادی میتواند اثرگذار باشد، یقیناً با این که فقیر، فقیرتر و ثروتمند، ثروتمندتر میشود، اما جهت میشود سرزمین به سمت تشکیل برود. در حقیقت عاملی که میتواند ما را به اندوختهگذاری و اندوختهداری سوق دهد و کمکمان کند، این است که هر شخص بتواند بازار داشته باشد، بتواند رقابت کند، بتواند ایدههایی که دارد به نتیجه رساند و برای همه این موارد باید روابط با افراد دیگر و روابط بینالملل درست شود، باید از دیدگاه فئودالیسم مختصر بیاییم و از این رویکرد و پیله خارج شویم. در این صورت، اقتصاد بهگفتن یک اصل شناخته میشود، اما نه اقتصاد داراییمحور، بلکه اقتصادپویشمحور.
*میتوان او گفت اقتصاد ما همیشه اقتصاد داراییمحور بوده است؟
بله، اگر صنایع را در شهرکهای صنعتی نگاه کنیم، زیاد دلنشین است. من با برخی فعالان اقتصادی راجع به خرید و گسترش زمین که سخن بگویید میکنم میگویند در آینده زمین افزایش قیمت اشکار میکند، درصورتیکه تولیدکننده می باشند و نه زمینخوار، اما این زمین باید در مکانهایی همچون چهارباغ باشد که با افزایش قیمت چند هزار برابر شود، نه در شهرک صنعتی که عرصه اقتصادی را برای دیگران سختتر میکند و جهت صدمه به اقتصاد، اندوخته در گردش و تحول دادن نگرشها میشود. اگر ما گسترش پایدار میخواهیم باید روی این مسائل کار کنیم.
اندوختهگذاری که خبری از شرایط اندوختهگذاری در حوزه موردنظر ندارد، چطور میتواند اندوختهگذاری کند؟ من هر موقع بخواهم کاری کنم یک سناریو مینویسم. تنها کشوری هستیم که ۱۰۰ درصد در نبوده است قطعیت به سر میبریم، یعنی نمیتوان پنج دقیقه سپس را پیشبینی کرد و این خود، یک چالش اساسی و حیاتی برای اندوختهگذار است و اگر این مسائل حل نشود، نمیتوان به فکر اندوختهگذاری می بود، چون هر شخصی به این فکر میافتد که هم چنان به خرید دلار و سکه ادامه دهد و از طرفی تورم است که یکدیگر را تشدید میکنند.
این چالش مهم ما است، از دیگر چالشها نوشته روابط بینالملل است، درصورتیکه مهمترین چالش بد بودن فرهنگ ماست. این تفکر که بانک باید حتماً در اندوختهگذاری وجود داشته باشد، نادرست است، بانک هم یک فعال اقتصادی است که میتواند پشتیبانی کند، اما باید بپذیریم که شریک و اندوختهگذار داشته باشیم، چون بعد از قاجار یک رانتی وجود داشته به نام رانت نفت و دولت و ملت نیز از این رانت منفعت گیری کردهاند و افراد با منفعت گیری از رانت، بهگفتن فعال اقتصادی شناخته خواهد شد، اما اکنون با افزایش تورم، آن افراد اندوختهدار و اندوختهگذار واقعی نیستند، امروز چالش این است که اندوختهگذار خوبی نیستیم و توهم داریم که اندوختهگذاریم و واقعاً تبحر ملزوم را نداریم و به همین علت است که زیاد تر آدمهایی که فعالیتهای اقتصادی را اغاز میکنند، بعد از مدتی ناکامی میخورند، خب این دیدگاه آن سمت مرز است، چون فردی که با رانت پیش رفته، تا بحال مالیاتی پرداخت نکرده است.
*برسی شما از همراهی و همسویی دولتها با اندوختهگذاران چیست؟
الان هزینههای دولت زیاد زیاد است که نمیتواند به فکر فراهم کردن زیرساختها برای اندوختهگذاران باشد. از طرفی دولت رقیب اندوختهگذار است؛ به علت این که اولاً ۸۰ درصد اقتصاد دست دولت است و قدرتش نیز متکی به نفت و رانت است و برای آن منفعتگیری، منفعتوری و یا سود و زیان هم نقل نیست. تا الان برای کدام شرکت دولتی اشکار شده که چه مقدار سود و زیان داشته است؟ همه فقط یک اظهارنامه دارند برای این که بگویند ما زیاد کار کردهایم. دولت نزدیک به ۵ میلیون کارمند دارد، بیشتر از سه میلیون هم بازنشسته می باشند که باید حقوق آنها را پرداخت کند. ۷۵ درصد بودجه دولت، صرف هزینههای روزمره دولت شامل حقوق، پاداش، حقوق بازنشستگان، بیمه و… میشود. ۵۲ درصد آن فقط حقوق است؛ به این علت این چنین دولت فربهای چطوری میتواند زیرساخت برای اندوختهگذاری تشکیل کند؟!
*بعد در این شرایط اندوختهگذاری چطور نهادینه میشود؟
اولاً دولت باید کوچک شود، دوم برای اندوختهگذاری باید فرهنگسازی کرد. ما باید بپذیریم که جزء کوچکی از دهکده جهانی هستیم و بدون ربط با دهکده جهانی نمیتوانیم زندگی کنیم؛ به این علت باید بازیگر جامعه جهانی باشیم. باید بپذیریم اندوخته با دارایی زیاد متفاوت است، ما سرزمین ثروتمند نیستیم، بلکه یک سرزمین زیاد فقیر هستیم، چراکه ثروت در دانش، در بازدهی، در اندوخته در منفعتوری و در راه اشکار کردن به بازارهای جهانی است، نه صرف داشتن نفت و گاز. کوچک شدن دولت موضوعی است که در طی سالها زیاد درمورد آن حرف های شده و هیچ زمان هم اتفاق نیفتاده است. درهرصورت باید مطالبهگری و فرهنگسازی کرد. اکنون تکنولوژی نسل پنجم در راه است و برای دوام آوردن ناچار هستیم از تکنولوژی نسل پنجم استفاد کنیم.
دسته بندی مطالب
[ad_2]
منبع