[ad_1]
به گزارش اصفهانیا
جزء سیزدهم قرآن کریم از آیه ۵۳ سوره یوسف اغاز و تا آیه ۵۲ سوره ابراهیم ادامه دارد.
جزء سیزدهم قرآن کریم
وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی ۚ إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿۵۳﴾
من خود را از گناه تبرئه نمی کنم؛ چون نفس طغیان گر، زیاد به بدی فرمان می دهد مگر وقتی که پروردگارم رحم کند؛ چون پروردگارم زیاد آمرزنده و مهربان است. (۵۳)
وَقَالَ الْمَلِکُ ائْتُونِی بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِی ۖ فَلَمَّا کَلَّمَهُ قَالَ إِنَّکَ الْیَوْمَ لَدَیْنَا مَکِینٌ أَمِینٌ ﴿۵۴﴾
و پادشاه او گفت: یوسف را نزد من آورید تا او را برای کارهای خود برگزینم. بعد هنگامی که با یوسف سخن او گفت به او خبرداد: تو امروز نزد ما دارای منزلت ومقامی و [در همه امور] امینی. (۵۴)
قَالَ اجْعَلْنِی عَلَىٰ خَزَائِنِ الْأَرْضِ ۖ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ ﴿۵۵﴾
یوسف او گفت: مرا سرپرست خزانه های این سرزمین قرار ده؛ چون من نگهبان دانایی هستم. (۵۵)
وَکَذَٰلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ یَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَیْثُ یَشَاءُ ۚ نُصِیبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ ۖ وَلَا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ﴿۵۶﴾
این گونه یوسف را در [آن] سرزمین مکانت و قوت دادیم که هر جای آن بخواهد اقامت نماید. رحمت خود را به هر کس که بخواهیم می رسانیم و پاداش نیکوکاران را تباه نمی کنیم. (۵۶)
وَلَأَجْرُ الْآخِرَهِ خَیْرٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ ﴿۵۷﴾
و یقیناً پاداش آخرت برای افرادی که ایمان آورده اند وهمواره پرهیزکاری می کردند، بهتر است. (۵۷)
وَجَاءَ إِخْوَهُ یُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَیْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ ﴿۵۸﴾
و برادران یوسف [با روی آوردن خشکسالی به کنعان، جهت تهیه آذوقه به مصر] آمدند و بر او داخل شدند. بعد او آنان را شناخت وآنان او را نشناختند. (۵۸)
وَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ قَالَ ائْتُونِی بِأَخٍ لَکُمْ مِنْ أَبِیکُمْ ۚ أَلَا تَرَوْنَ أَنِّی أُوفِی الْکَیْلَ وَأَنَا خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ ﴿۵۹﴾
و هنگامی که زاد و توشه آنان را در اختیارشان قرار داد، او گفت: برادر پدری خود را نزد من آورید، آیا نمی بینید که من پیمانه را کامل و همه می پردازم و بهتر از هر کس مهمانداری می کنم؟ (۵۹)
فَإِنْ لَمْ تَأْتُونِی بِهِ فَلَا کَیْلَ لَکُمْ عِنْدِی وَلَا تَقْرَبُونِ ﴿۶۰﴾
بعد اگر او را نزد من نیاورید، هیچ پیمانه ای پیش من ندارید و نزدیک من نیایید. (۶۰)
قَالُوا سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَإِنَّا لَفَاعِلُونَ ﴿۶۱﴾
انها گفتند: می کوشیم رضایت پدرش را به آوردن او جلب کنیم، و یقیناً این کار را انجام خواهیم داد. (۶۱)
وَقَالَ لِفِتْیَانِهِ اجْعَلُوا بِضَاعَتَهُمْ فِی رِحَالِهِمْ لَعَلَّهُمْ یَعْرِفُونَهَا إِذَا انْقَلَبُوا إِلَىٰ أَهْلِهِمْ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ ﴿۶۲﴾
و [یوسف] به کارگزاران و گماشتگانش او گفت: اموالشان را [که در برابر دریافت آذوقه پرداختند] در بارهایشان بگذارید، امید است هنگامی به خاندان خود برگشتند آن را بشناسند، باشد که مجدد برگردند. (۶۲)
فَلَمَّا رَجَعُوا إِلَىٰ أَبِیهِمْ قَالُوا یَا أَبَانَا مُنِعَ مِنَّا الْکَیْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنَا أَخَانَا نَکْتَلْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿۶۳﴾
بعد هنگامی که به سوی پدرشان بازگشتند، انها گفتند: ای پدر! پیمانه از ما منع شد، بعد برادرمان را با ما روانه کن تا پیمانه بگیریم، یقیناً ما او را نگه داری می کنیم. (۶۳)
— صفحه ۲۴۲ —
قَالَ هَلْ آمَنُکُمْ عَلَیْهِ إِلَّا کَمَا أَمِنْتُکُمْ عَلَىٰ أَخِیهِ مِنْ قَبْلُ ۖ فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ ﴿۶۴﴾
او گفت: آیا همان گونه که شما را پیش از این نسبت به برادرش امین پنداشتم، درمورد او هم امین پندارم؟ [من به مراقبت و نگهبانی شما امید ندارم] بعد خدا بهترین نگهبان است و او مهربان ترین مهربانان است. (۶۴)
وَلَمَّا فَتَحُوا مَتَاعَهُمْ وَجَدُوا بِضَاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَیْهِمْ ۖ قَالُوا یَا أَبَانَا مَا نَبْغِی ۖ هَٰذِهِ بِضَاعَتُنَا رُدَّتْ إِلَیْنَا ۖ وَنَمِیرُ أَهْلَنَا وَنَحْفَظُ أَخَانَا وَنَزْدَادُ کَیْلَ بَعِیرٍ ۖ ذَٰلِکَ کَیْلٌ یَسِیرٌ ﴿۶۵﴾
و هنگامی که کالایشان را گشودند، دیدند اموالشان را به آنان بازگردانده اند، انها گفتند: ای پدر! [بهتر از این] چه می خواهیم؟ این اموال ماست که به ما بازگردانده و ما [دوباره با همین اموال] برای خانواده خود آذوقه می آوریم و برادرمان را نگه داری می کنیم، و بار شتری اضافه می کنیم و آن [بار شتر از نظر عزیز که مردی کریم است] باری ناچیز است. (۶۵)
قَالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَکُمْ حَتَّىٰ تُؤْتُونِ مَوْثِقًا مِنَ اللَّهِ لَتَأْتُنَّنِی بِهِ إِلَّا أَنْ یُحَاطَ بِکُمْ ۖ فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قَالَ اللَّهُ عَلَىٰ مَا نَقُولُ وَکِیلٌ ﴿۶۶﴾
او گفت: برادرتان را همراه شما [به مصر] نمی فرستم تا این که پیمان محکمی از خدا به من بسپارید که او را حتماً به من بازگردانید، مگر این که [به سبب بسته شدن همه راه ها به روی شما] نتوانید. بعد هنگامی که پیمان استوارشان را به پدر سپردند، او گفت: خدا بر آنچه می گوییم، وکیل است. (۶۶)
وَقَالَ یَا بَنِیَّ لَا تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَهٍ ۖ وَمَا أُغْنِی عَنْکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ ۖ إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ ۖ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ ۖ وَعَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ ﴿۶۷﴾
و او گفت: ای پسرانم! [در این سفر] از یک در داخل نشوید بلکه از درهای متعدد داخل شوید، و یقیناً من [با این تدبیر] نمی توانم هیچ حادثه ای را که از سوی خدا برای شما رقم خورده از شما رفع کنم، حکم فقط اختصاصی خداست، [تنها] بر او توکل کرده ام، و [همه] توکل کنندگان باید به خدا توکل کنند. (۶۷)
وَلَمَّا دَخَلُوا مِنْ حَیْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُمْ مَا کَانَ یُغْنِی عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا حَاجَهً فِی نَفْسِ یَعْقُوبَ قَضَاهَا ۚ وَإِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِمَا عَلَّمْنَاهُ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ﴿۶۸﴾
هنگامی که فرزندان یعقوب از آنجایی که پدرشان دستور داده می بود، داخل شدند، تدبیر یعقوب نمی توانست هیچ حادثه ای را که از سوی خدا رقم خورده می بود، از آنان رفع کند جز خواسته ای که در دل یعقوب می بود [که فرزندانش به سلامت و دور از چشم زخم وارد شوند] که خدا آن را به انجام رساند، یعقوب به جهت آنکه تعلیمش داده بودیم از دانشی [ویژه] برخوردار می بود ولی زیاد تر مردم [که فقط چشمی ظاهربین دارند، این حقایق را] نمی دانند. (۶۸)
وَلَمَّا دَخَلُوا عَلَىٰ یُوسُفَ آوَىٰ إِلَیْهِ أَخَاهُ ۖ قَالَ إِنِّی أَنَا أَخُوکَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿۶۹﴾
و هنگامی که بر یوسف داخل شدند، برادر [مادری] ش را کنار خود جای داد، او گفت: بی تردید من برادر تو هستم، به این علت بر آنچه آنان مدام انجام می دادند [و من برای تو فاش کردم] اندوهگین مباش. (۶۹)
— صفحه ۲۴۳ —
فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَایَهَ فِی رَحْلِ أَخِیهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ ﴿۷۰﴾
بعد هنگامی که بارشان را آماده کرد، آبخوری [پادشاه] را در بار برادرش گذاشت. سپس ندا دهنده ای بانگ زد: ای کاروان! یقیناً شما دزد هستید! (۷۰)
قَالُوا وَأَقْبَلُوا عَلَیْهِمْ مَاذَا تَفْقِدُونَ ﴿۷۱﴾
کاروانیان روی به گماشتگان کردند و انها گفتند: چه چیزی گم کرده اید؟ (۷۱)
قَالُوا نَفْقِدُ صُوَاعَ الْمَلِکِ وَلِمَنْ جَاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِیرٍ وَأَنَا بِهِ زَعِیمٌ ﴿۷۲﴾
انها گفتند: آبخوری شاه را گم کرده ایم و هر کس آن را بیاورد، یک بار شتر مژدگانی اوست و من ضامن آن هستم. (۷۲)
قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ مَا جِئْنَا لِنُفْسِدَ فِی الْأَرْضِ وَمَا کُنَّا سَارِقِینَ ﴿۷۳﴾
انها گفتند: به خدا سوگند شما به خوبی دانستید که ما نیامده ایم در این سرزمین فساد کنیم، و هیچ گاه دزد نبوده ایم. (۷۳)
قَالُوا فَمَا جَزَاؤُهُ إِنْ کُنْتُمْ کَاذِبِینَ ﴿۷۴﴾
گماشتگان انها گفتند: اگر شما دروغگو باشید [و سارق در میان شما یافت شود] کیفرش چیست؟ (۷۴)
قَالُوا جَزَاؤُهُ مَنْ وُجِدَ فِی رَحْلِهِ فَهُوَ جَزَاؤُهُ ۚ کَذَٰلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ ﴿۷۵﴾
انها گفتند: فردی که آبخوری در بار و بنه اش اشکار شود، کیفرش خود اوست [که به غلامی گرفته شود]. ما ستمکاران را [در کنعان] به همین صورت کیفر می دهیم. (۷۵)
فَبَدَأَ بِأَوْعِیَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاءِ أَخِیهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِنْ وِعَاءِ أَخِیهِ ۚ کَذَٰلِکَ کِدْنَا لِیُوسُفَ ۖ مَا کَانَ لِیَأْخُذَ أَخَاهُ فِی دِینِ الْمَلِکِ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ ۚ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ ۗ وَفَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ ﴿۷۶﴾
بعد [یوسف] پیش از [بررسی] بارِ برادرش، اغاز به [بررسی] بارهای [دیگر] برادران کرد، آن گاه آبخوری پادشاه را از بار برادرش بیرون آورد. ما این گونه برای یوسف چاره اندیشی نمودیم؛ چون او نمی توانست بر پایه قوانین پادشاه [مصر] برادرش را بازداشت کند مگر این که خدا بخواهد [بازداشت برادرش از راهی دیگر عملی شود]. هر که را بخواهیم [به] درجاتی بالا می بریم و برتر از هر صاحب دانشی، دانشمندی است. (۷۶)
قَالُوا إِنْ یَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ ۚ فَأَسَرَّهَا یُوسُفُ فِی نَفْسِهِ وَلَمْ یُبْدِهَا لَهُمْ ۚ قَالَ أَنْتُمْ شَرٌّ مَکَانًا ۖ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَصِفُونَ ﴿۷۷﴾
برادران انها گفتند: اگر این شخص دزدی می کند [خلاف انتظار نیست]؛ چون پیش تر برادر [ی داشت که] او هم دزدی کرد. یوسف [به مقتضای کرامت و جوانمردی] این تهمت را در دل خود نهان داشت و نسبت به آن سخنی نگفت و این راز را آشکار نساخت. در جواب آنان او گفت: منزلت شما بدتر [و دامنتان آلوده تر از این] است [که ظاهرتان نشان می دهد] و خدا به آنچه گفتن می کنید، داناتر است. (۷۷)
قَالُوا یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ إِنَّ لَهُ أَبًا شَیْخًا کَبِیرًا فَخُذْ أَحَدَنَا مَکَانَهُ ۖ إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ ﴿۷۸﴾
انها گفتند: ای گرامی! او را پدری سالخورده و بزرگوار است، بعد یکی از ما را به جای او بازداشت کن، بی تردید ما تو را از نیکوکاران می بینیم. (۷۸)
— صفحه ۲۴۴ —
قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِنْدَهُ إِنَّا إِذًا لَظَالِمُونَ ﴿۷۹﴾
او گفت: پناه بر خدا از این که بازداشت کنیم مگر فردی را که متاع خود را نزد وی یافته ایم، که در این صورت ستمکار خواهیم می بود. (۷۹)
فَلَمَّا اسْتَیْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِیًّا ۖ قَالَ کَبِیرُهُمْ أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ أَبَاکُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَیْکُمْ مَوْثِقًا مِنَ اللَّهِ وَمِنْ قَبْلُ مَا فَرَّطْتُمْ فِی یُوسُفَ ۖ فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّىٰ یَأْذَنَ لِی أَبِی أَوْ یَحْکُمَ اللَّهُ لِی ۖ وَهُوَ خَیْرُ الْحَاکِمِینَ ﴿۸۰﴾
بعد هنگامی که از گرامی مأیوس شدند، در کناری [با یکدیگر] به گفتگوی نهان پرداختند. بزرگشان او گفت: آیا ندانستید که پدرتان از شما پیمان محکم خدایی گرفت و پیش تر هم درمورد یوسف کوتاهی کردید، به این علت من هیچ زمان از این سرزمین بیرون نمی آیم تا پدرم به من اجازه دهد، یا خدا درمورد من حکم کند؛ و او بهترین حکم کنندگان است. (۸۰)
ارْجِعُوا إِلَىٰ أَبِیکُمْ فَقُولُوا یَا أَبَانَا إِنَّ ابْنَکَ سَرَقَ وَمَا شَهِدْنَا إِلَّا بِمَا عَلِمْنَا وَمَا کُنَّا لِلْغَیْبِ حَافِظِینَ ﴿۸۱﴾
شما به سوی پدرتان بازگردید، بعد به او بگویید: ای پدر! بدون شک پسرت دزدی کرد، و ما جز به آنچه دانستیم گواهی ندادیم و حافظ و نگهبان نهان هم [که در آن چه اتفاقی افتاده] نبودیم. (۸۱)
وَاسْأَلِ الْقَرْیَهَ الَّتِی کُنَّا فِیهَا وَالْعِیرَ الَّتِی أَقْبَلْنَا فِیهَا ۖ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿۸۲﴾
حقیقت را از شهری که در آن بودیم [و در و دیوارش گواه است] و از کاروانی که با آن آمدیم بپرس؛ و یقیناً ما راستگوییم. (۸۲)
قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْرًا ۖ فَصَبْرٌ جَمِیلٌ ۖ عَسَى اللَّهُ أَنْ یَأْتِیَنِی بِهِمْ جَمِیعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ ﴿۸۳﴾
[برادران پس از بازگشت به کنعان، ماجرا را برای پدر بیان کردند، یعقوب] او گفت: [نه چنین است که می گویید] بلکه نفوس شما کاری [زشت] را در نظرتان آراست [تا انجامش بر شما آسان شود] بعد من بدون جزع و بیتابی شکیبایی می ورزم، امید است خدا همه آنان را پیش من آرد؛ چون او بی تردید، دانا و حکیم است. (۸۳)
وَتَوَلَّىٰ عَنْهُمْ وَقَالَ یَا أَسَفَىٰ عَلَىٰ یُوسُفَ وَابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ ﴿۸۴﴾
و از آنان کناره گرفت و او گفت: دریغا بر یوسف! و در حالی که از غصّه لبریز می بود دو چشمش از اندوه، سپید شد. (۸۴)
قَالُوا تَاللَّهِ تَفْتَأُ تَذْکُرُ یُوسُفَ حَتَّىٰ تَکُونَ حَرَضًا أَوْ تَکُونَ مِنَ الْهَالِکِینَ ﴿۸۵﴾
انها گفتند: به خدا آن قدر از یوسف یاد می کنی تا سخت ناتوان شوی یا جانت را از دست بدهی. (۸۵)
قَالَ إِنَّمَا أَشْکُو بَثِّی وَحُزْنِی إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۸۶﴾
او گفت: شکوه اندوه شدید و غم و غصه ام را فقط به خدا می برم و از خدا می دانم آنچه را که شما نمی دانید. (۸۶)
— صفحه ۲۴۵ —
یَا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَلَا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ لَا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ ﴿۸۷﴾
ای پسرانم! بروید آن گاه از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت خدا مأیوس نباشید؛ چون جز مردم کافر از رحمت خدا مأیوس نمی شوند. (۸۷)
فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَیْهِ قَالُوا یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَهٍ مُزْجَاهٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا ۖ إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ ﴿۸۸﴾
بعد هنگامی که بر یوسف داخل شدند، انها گفتند: عزیزا! از سختی [قحطی و خشکسالی] به ما و خانواده ما گزند و صدمه رسیده و [برای دریافت آذوقه] مال ناچیزی آورده ایم، بعد پیمانه ما را کامل بده و بر ما صدقه قسمت؛ چون خدا صدقه دهندگان را پاداش می دهد. (۸۸)
قَالَ هَلْ عَلِمْتُمْ مَا فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ وَأَخِیهِ إِذْ أَنْتُمْ جَاهِلُونَ ﴿۸۹﴾
او گفت: آیا وقتی که جاهل بودید، دانستید با یوسف و برادرش چه کردید؟ (۸۹)
قَالُوا أَإِنَّکَ لَأَنْتَ یُوسُفُ ۖ قَالَ أَنَا یُوسُفُ وَهَٰذَا أَخِی ۖ قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا ۖ إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَیَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ﴿۹۰﴾
انها گفتند: شگفتا! آیا تو خود یوسفی؟! او گفت: من یوسفم و این برادر من است، همانا خدا بر ما منت نهاده است؛ بی تردید هر کس پرهیزکاری کند و شکیبایی ورزد، [پاداش شایسته می یابد]؛ چون خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمی کند. (۹۰)
قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَکَ اللَّهُ عَلَیْنَا وَإِنْ کُنَّا لَخَاطِئِینَ ﴿۹۱﴾
انها گفتند: به خدا سوگند یقیناً که خدا تو را بر ما برتری بخشید و به راستی که ما مخطی بودیم. (۹۱)
قَالَ لَا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ ۖ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ ﴿۹۲﴾
او گفت: امروز هیچ ملامت و سرزنشی بر شما نیست، خدا شما را می آمرزد و او مهربان ترین مهربانان است. (۹۲)
اذْهَبُوا بِقَمِیصِی هَٰذَا فَأَلْقُوهُ عَلَىٰ وَجْهِ أَبِی یَأْتِ بَصِیرًا وَأْتُونِی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ ﴿۹۳﴾
این پیراهنم را ببرید، و روی صورت پدرم بیندازید، او بینا می شود و همه خاندانتان را نزد من آورید. (۹۳)
وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِیرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ ۖ لَوْلَا أَنْ تُفَنِّدُونِ ﴿۹۴﴾
و وقتی که کاروان [از مصر] رهسپار [کنعان] شد، پدرشان او گفت: بی تردید، بوی یوسف را می یابم اگر مرا سبک عقل ندانید. (۹۴)
قَالُوا تَاللَّهِ إِنَّکَ لَفِی ضَلَالِکَ الْقَدِیمِ ﴿۹۵﴾
انها گفتند: به خدا سوگند تو در همان اشتباه و گمراهی دیرینت هستی. (۹۵)
— صفحه ۲۴۶ —
فَلَمَّا أَنْ جَاءَ الْبَشِیرُ أَلْقَاهُ عَلَىٰ وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیرًا ۖ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۹۶﴾
بعد هنگامی که مژده رسان آمد، پیراهن را بر صورت او افکند و او مجدد بینا شد، او گفت: آیا به شما نگفتم که من از خدا حقیقت هایی می دانم که شما نمی دانید؟ (۹۶)
قَالُوا یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ ﴿۹۷﴾
انها گفتند: ای پدر! آمرزش گناهانمان را بخواه، بی تردید ما مخطی بوده ایم. (۹۷)
قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی ۖ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿۹۸﴾
او گفت: برای شما از پروردگارم خواست آمرزش خواهم کرد؛ چون او زیاد آمرزنده و مهربان است. (۹۸)
فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَىٰ یُوسُفَ آوَىٰ إِلَیْهِ أَبَوَیْهِ وَقَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِینَ ﴿۹۹﴾
بعد وقتی که بر یوسف داخل شدند، پدر و مادرش را کنار خود جای داد و او گفت: همه انها با خواست خدا [آسوده خاطر و] در کمال امنیت داخل مصر شوید. (۹۹)
وَرَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا ۖ وَقَالَ یَا أَبَتِ هَٰذَا تَأْوِیلُ رُؤْیَایَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّی حَقًّا ۖ وَقَدْ أَحْسَنَ بِی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِکُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّیْطَانُ بَیْنِی وَبَیْنَ إِخْوَتِی ۚ إِنَّ رَبِّی لَطِیفٌ لِمَا یَشَاءُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ ﴿۱۰۰﴾
و پدر و مادرش را بر تخت بالا برد و همه برای او به سجده افتادند و او گفت: ای پدر! این تعبیر خواب قبل من است که پروردگارم آن را تحقق داد، و یقیناً به من احسان کرد که از زندان رهاییم بخشید، و شما را بعد از آنکه شیطان بین من و برادرانم فتنه انداخت، از آن بیابان نزد من آورد، پروردگارم برای هر چه بخواهد با لطف برخورد می کند؛ چون او دانا و حکیم است. (۱۰۰)
رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْکِ وَعَلَّمْتَنِی مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ ۚ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِیِّی فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ ۖ تَوَفَّنِی مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ ﴿۱۰۱﴾
پروردگارا! تو بخشی از فرمانروایی را به من عطا کردی و برخی از تعبیر خواب ها را به من آموختی. ای پدید آورنده آسمان ها و زمین! تو در دنیا و آخرت سرپرست و یار منی در حالی که تسلیم [فرمان های تو] باشم جانم را بگیر، و به شایستگان مُلحقم کن. (۱۰۱)
ذَٰلِکَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ ۖ وَمَا کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَهُمْ یَمْکُرُونَ ﴿۱۰۲﴾
این از سرگذشت های پرفایده غیب است که به تو وحی می کنیم، و تو هنگامی که آنان در کارشان تصمیم گرفتند و [برای انجامش] نیرنگ می کردند، نزدشان نبودی. (۱۰۲)
وَمَا أَکْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِینَ ﴿۱۰۳﴾
زیاد تر مردم هر چند رغبت شدید [به ایمان آوردنشان] داشته باشی، ایمان نمی آورند. (۱۰۳)
— صفحه ۲۴۷ —
وَمَا تَسْأَلُهُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ ۚ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ ﴿۱۰۴﴾
و در حالی که هیچ پاداشی [در برابر ابلاغ قرآن] از آنان نمی خواهی، این [قرآن] جز پندی برای جهانیان نیست. (۱۰۴)
وَکَأَیِّنْ مِنْ آیَهٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ ﴿۱۰۵﴾
و [برای هدایت مردم] در آسمان ها و زمین چه زیاد نشانه ها است که [در غفلت و بی خبری] بر آنها می گذرند در حالی که از آنها روی می گردانند. (۱۰۵)
وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِکُونَ ﴿۱۰۶﴾
و بیشترشان به خدا ایمان نمی آورند مگر آنکه [برای او] شریک قرار می دهند. (۱۰۶)
أَفَأَمِنُوا أَنْ تَأْتِیَهُمْ غَاشِیَهٌ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ أَوْ تَأْتِیَهُمُ السَّاعَهُ بَغْتَهً وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿۱۰۷﴾
آیا ایمنند از این که فراگیرنده ای از عذاب خدا بیایدشان، یا ناگاه قیامت در حالی که نمی فهمند بر آنان فرا رسد؟ (۱۰۷)
قُلْ هَٰذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلَىٰ بَصِیرَهٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی ۖ وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿۱۰۸﴾
بگو: این طریقه و راه من است که من و هر کس پیرو من است بر پایه بصیرت و بینایی به سوی خدا دعوت می کنیم، و خدا از هر عیب و نقصی منزّه است و من از مشرکان نیستم. (۱۰۸)
وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِی إِلَیْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرَىٰ ۗ أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۗ وَلَدَارُ الْآخِرَهِ خَیْرٌ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا ۗ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۱۰۹﴾
و پیش از تو [بخاطر هدایت مردم] جز مردانی از اهل آبادی ها را که به آنان وحی می نمودیم نفرستادیم. آیا [مخالفان حق] به گردش و سفر در زمین نرفتند تا با تأمل بنگرند که عاقبت افرادی که پیش از آنان بودند [و از روی کبر و عناد به مخالفت با حق برخاستند] چطور می بود؟ و مسلماً سرای آخرت برای افرادی که پرهیزکاری کردند، بهتر است؛ آیا نمی اندیشید؟ (۱۰۹)
حَتَّىٰ إِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّیَ مَنْ نَشَاءُ ۖ وَلَا یُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ ﴿۱۱۰﴾
[پیامبران، مردم را به خدا خواندند و مردم هم حق را منکر شدند] تا وقتی که پیامبران [از ایمان آوردن اکثر مردم] مأیوس شدند و گمان کردند که به آنان [از سوی مردم در وعده یاری و حمایت] افترا حرف های شده است. [ناگهان] پشتیبانی ما به پیامبران رسید؛ بعد افرادی را که خواستیم رهایی یافتند و عذاب ما از گروه مجرمان برگردانده نمی شود. (۱۱۰)
لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَهٌ لِأُولِی الْأَلْبَابِ ۗ مَا کَانَ حَدِیثًا یُفْتَرَىٰ وَلَٰکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ کُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَهً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿۱۱۱﴾
به راستی در سرگذشت آنان عبرتی برای خردمندان است. [قرآن] سخنی نیست که به افترا بافته شده باشد، بلکه تصدیق کننده کتاب های آسمانی پیش از خود است و گفتن گر هر چیز است و برای مردمی که ایمان دارند، سراسر هدایت و رحمت است. (۱۱۱)
— صفحه ۲۴۸ —
سوره رعد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ المر ۚ تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ ۗ وَالَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یُؤْمِنُونَ ﴿۱﴾
به نام خدا که رحمتش بی اندازه است و مهربانی اش همیشگی.
المر این آیاتِ [با عظمتِ] کتابِ [الهی] است، و آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده، سراسر حق و راستی است [چنان حقّی که هیچ باطلی در آن راه ندارد] ولی زیاد تر مردم [به سبب عناد و لجاجت] ایمان نمی آورند. (۱)
اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ۖ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۖ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ۖ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى ۚ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ یُفَصِّلُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ بِلِقَاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ ﴿۲﴾
خداست که آسمان ها را بدون پایه هایی که آنها را ببینید، برافراشت، آن گاه بر تخت فرمانروایی [و حکومت بر آفرینش] چیره و مسلط شد، و خورشید و ماه را رام و مسخّر ساخت، که هر کدام تا زمان معینی روانند، کار [جهان و جهانیان] را تدبیر می کند، نشانه ها [ی قدرت و حکمتش] را [در پهنه آفرینش] به روشنی گفتن می کند تا شما به دیدار [قیامت و محاسبه شدن اعمال به وسیله] پروردگارتان یقین کنید. (۲)
وَهُوَ الَّذِی مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنْهَارًا ۖ وَمِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ ۖ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ﴿۳﴾
و اوست که زمین را گسترانید، و در آن کوه هایی محکم و نهرهایی پدید آورد و در آن از همه محصولات و میوه ها جفت دوتایی [که نر و ماده است] قرار داد، شب را به روز می پوشاند، [تا ادامه حیات برای همه نباتات و موجودات زنده ممکن باشد]؛ یقیناً در این امور برای مردمی که می اندیشند نشانه هایی [بر توحید، ربوبیّت و قدرت خدا] ست. (۳)
وَفِی الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِیلٌ صِنْوَانٌ وَغَیْرُ صِنْوَانٍ یُسْقَىٰ بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَىٰ بَعْضٍ فِی الْأُکُلِ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ﴿۴﴾
در زمین قطعه هایی گوناگون و گوناگون، و باغ هایی از انگور و کشتزار و درختان خرمایی است که بر یک ریشه و غیر یک ریشه [می رویند]. ما برخی از آنان را در میوه و محصول با آنکه از یک آب سیراب می شوند بر برخی دیگر برتری می دهیم. بی تردید در این امور برای مردمی که تعقّل می کنند، نشانه هایی [بر توحید، ربوبیّت و قدرت خدا] ست. (۴)
وَإِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَإِذَا کُنَّا تُرَابًا أَإِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ ۗ أُولَٰئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ ۖ وَأُولَٰئِکَ الْأَغْلَالُ فِی أَعْنَاقِهِمْ ۖ وَأُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿۵﴾
اگر بخواهی شگفتی کنی، بعد شگفتی از گفتار منکران لجوج است که [بدون توجه به قدرت خدا که آنان را از خاک پدید آورد، می گویند]: آیا ما هنگامی که [پس از مردن] خاک شدیم، به راستی در آفرینش جدیدی خواهیم می بود؟! اینانند که به پروردگارشان کافر شدند، و اینانند که در گردنشان بندها و زنجیرها [ی گمراهی در دنیا و عذاب در آخرت] است، و اینان اهل آتش اند و در آن جاودانه اند. (۵)
— صفحه ۲۴۹ —
وَیَسْتَعْجِلُونَکَ بِالسَّیِّئَهِ قَبْلَ الْحَسَنَهِ وَقَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلَاتُ ۗ وَإِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَهٍ لِلنَّاسِ عَلَىٰ ظُلْمِهِمْ ۖ وَإِنَّ رَبَّکَ لَشَدِیدُ الْعِقَابِ ﴿۶﴾
و از تو [بر پایه تمسخر، استهزا، جهل و نادانی] پیش از [درخواست] خیر و خوشی تقاضای شتاب در [فرود آمدن] عذاب می کنند، [اینان گمان می کنند که عذاب ها و مجازات های الهی دروغ است] با این که پیش از آنان عذاب ها و عقوبت های عبرت آموز [بر کافران و منکران] قبل است و قطعاً پروردگارت نسبت به مردم با ظلم و ستمی که می کنند صاحب آمرزش است، و مسلماً پروردگارت سخت کیفر است. (۶)
وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ مِنْ رَبِّهِ ۗ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ ۖ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ ﴿۷﴾
و کافران می گویند: چرا از سوی پروردگارش معجزه ای [غیر قرآن] بر او نازل نشده؟ تو فقط بیم دهنده ای [نه اعجاز کننده ای که هر زمان هر کس و برای هر هدفی غیر منطقی بخواهد، دست به اعجاز بزنی] و برای هر قومی هدایت کننده ای است. (۷)
اللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ کُلُّ أُنْثَىٰ وَمَا تَغِیضُ الْأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ ۖ وَکُلُّ شَیْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ ﴿۸﴾
خدا [حالات، صفات و زمان ولادت] جنین هایی را که هر انسان و حیوان ماده ای آبستن است، و آنچه را رحم ها [از زمان طبیعی حمل] می کاهند و آنچه را می افزایند، می داند؛ و هر چیزی نزد او اندازه معینی دارد. (۸)
عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَهِ الْکَبِیرُ الْمُتَعَالِ ﴿۹﴾
دانای نهان و آشکار و بزرگ و بلندمرتبه است. (۹)
سَوَاءٌ مِنْکُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَنْ جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّیْلِ وَسَارِبٌ بِالنَّهَارِ ﴿۱۰﴾
[برای او] یکسان است که فردی از شما گفتارش را نهان کند یا آشکار سازد، و فردی مخفیانه در دل شب حرکت نماید یا در روز راه بپیماید. (۱۰)
لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ ۗ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ ۚ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ ﴿۱۱﴾
برای انسان از پیش رو و پشت سر، مأمورانی است که مدام او را به فرمان خدا [از آسیب ها و گزندها] نگه داری می کنند. یقیناً خدا سرنوشت هیچ ملتی را [به سوی بلا، نکبت، شکست و شقاوت] تحول نمی دهد تا آنکه آنان آنچه را [از صفات خوب و رفتار شایسته و پسندیده] در وجودشان قرار دارد به زشتی ها و گناه تحول دهند. و هنگامی که خدا نسبت به ملتی صدمه و گزند بخواهد [برای آن آسیب و گزند] هیچ راه بازگشتی نیست؛ چون برای آنان جز خدا هیچ یاوری نخواهد می بود. (۱۱)
هُوَ الَّذِی یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَیُنْشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ ﴿۱۲﴾
اوست که برق [جهنده را از میان قطعه های ابر] که مایه هراس و امید است، به شما نشان می دهد، و ابرهای سنگین بار را پدید می آورد. (۱۲)
وَیُسَبِّـحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِکَهُ مِنْ خِیفَتِهِ وَیُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَیُصِیبُ بِهَا مَنْ یَشَاءُ وَهُمْ یُجَادِلُونَ فِی اللَّهِ وَهُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ ﴿۱۳﴾
و رعد، همراه با ستایش خدا تسبیح می گوید و فرشتگان نیز از بیمش [تسبیح می گویند]، و صاعقه ها را می فرستد و به وسیله آن به هر کس بخواهد صدمه می رساند، در حالی که اینان [با مشاهده این همه آثار قدرت که صادر شده از خدای یکتاست، باز هم] درمورد خدا مجادله و ستیز می کنند در صورتی که خدا [دارایِ قدرتی بی نهایت و] سخت کیفر است. (۱۳)
— صفحه ۲۵۰ —
لَهُ دَعْوَهُ الْحَقِّ ۖ وَالَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا یَسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَیْءٍ إِلَّا کَبَاسِطِ کَفَّیْهِ إِلَى الْمَاءِ لِیَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ ۚ وَمَا دُعَاءُ الْکَافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَالٍ ﴿۱۴﴾
دعوت حق [که اجابتش مایه سعادت دنیا و آخرت است] فقط اختصاصی خداست. و افرادی را که مشرکان به جای خدا می خوانند، چیزی [از درخواست ها و نیازهایشان را] برای آنان برآورده نمی کنند [درخواست این بی خردان از بتان بی جان و جاندار نیست] مگر همانند فردی که دو دستش را به سوی آبی [که با آن فاصله زیادی دارد] می گشاید تا آب به دهانش برسد و حال آنکه هیچ زمان نخواهد رسید، و دعا و خواست کافران [از غیر خدا] جز در گمراهی و تباهی [که به نتیجه و هدف نمی رسد] نیست. (۱۴)
وَلِلَّهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَکَرْهًا وَظِلَالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ ۩ ﴿۱۵﴾
افرادی که در آسمان ها و زمین می باشند، از روی میل و رغبت یا بی میلی و کراهت و نیز سایه هایشان بامداد و شام گاه برای خدا سجده می کنند. (۱۵)
قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ ۚ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِیَاءَ لَا یَمْلِکُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا ۚ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمَىٰ وَالْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ ۗ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکَاءَ خَلَقُوا کَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ ۚ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿۱۶﴾
[به مشرکان] بگو: پروردگار آسمان ها و زمین کیست؟ [خود بی درنگ] بگو: خدای یکتاست. بگو: آیا سرپرستان و معبودانی به جای او انتخاب کرده اید که اختیار هیچ سود و زیانی را برای خودشان ندارند [چه رسد برای شما؟] بگو: آیا نابینا و بینا یکسانند یا تاریکی و نور برابرند؟ یا آنان شریکانی برای خدا قرار دادند [به خیال آنکه] همانند آفرینش خدا چیزی آفریده اند، آن گاه آفریده خدا و آفریده شریکان بر آنان مشتبه شده؟ بگو: آفریننده همه چیز فقط خداست و تنها او یکتای پیروز است. (۱۶)
أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِیَهٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَدًا رَابِیًا ۚ وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْیَهٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ ۚ کَذَٰلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ ۚ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً ۖ وَأَمَّا مَا یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ ۚ کَذَٰلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ ﴿۱۷﴾
خدا از آسمان آبی نازل کرد که در هر درّه و رودی به اندازه ظرفیت و وسعتش [سیلابی] جاری شد، سپس سیلاب، کفی پُف کرده را به روی خود حمل کرد، و نیز از فلزاتی که برای به دست آوردن زینت و زیور یا کالا و متاع، آتش بر آن می افروزند، کفی پُف کرده همانند سیلاب بر می آید؛ این گونه خدا حق و باطل را [به امور محسوس] مَثَل می زند. اما آن کفِ [روی سیل و روی فلز گداخته در حالی که کناری رفته] به حالتی متلاشی شده از بین می رود، و اما آنچه [چون آب و فلز خالص] به مردم سود می رساند، در زمین می ماند. خدا مَثَل ها را این گونه گفتن می کند [تا مردم در همه امور حق را از باطل بشناسند.] (۱۷)
لِلَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنَىٰ ۚ وَالَّذِینَ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ ۚ أُولَٰئِکَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسَابِ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿۱۸﴾
برای آنان که دعوت پروردگارشان را اجابت کردند، بهترین سرانجام است؛ و آنان که دعوت او را جواب نگفتند، اگر مالک دو برابر همه آنچه روی زمین است باشند، بی تردید آن را برای رهایی خود از عذاب خواهند داد؛ آنان را حساب سختی است، و جایگاهشان دوزخ است، و دوزخ بد بستری است. (۱۸)
— صفحه ۲۵۱ —
أَفَمَنْ یَعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ کَمَنْ هُوَ أَعْمَىٰ ۚ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۱۹﴾
آیا فردی که می داند آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده حق است، همانند فردی است که [از نظر باطن] نابیناست؟! فقط خردمندان [بینادل] متذکّرِ [حق] می شوند. (۱۹)
الَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلَا یَنْقُضُونَ الْمِیثَاقَ ﴿۲۰﴾
همان افرادی که به عهد خدا [که همانا قرآن است] وفا می کنند و پیمان را نمی شکنند. (۲۰)
وَالَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَیَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ ﴿۲۱﴾
و آنچه را خدا به پیوند آن فرمان داده پیوند، می دهند و از [عظمت و جلال] پروردگارشان مدام در هراسند و از حساب سخت و دشوار بیم دارند. (۲۱)
وَالَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاهَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیَهً وَیَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَهِ السَّیِّئَهَ أُولَٰئِکَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ ﴿۲۲﴾
و برای به دست آوردن خشنودی پروردگارشان [در برابر گناهان و انجام وظایف و حوادث] شکیبایی ورزیدند، و نماز را بر پا داشتند، و بخشی از آنچه را روزی آنان کردیم در نهان و آشکار انفاق نمودند، و مدام با نیکیِ [عبادت] زشتی و پلیدی [گناه] را دفع می کنند [و با خوبی های خود نسبت به مردم، بدی های آنان را نسبت به خود برطرف می نمایند]، اینانند که فرجام نیک آن سرای، اختصاصی آنان است. (۲۲)
جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیَّاتِهِمْ ۖ وَالْمَلَائِکَهُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بَابٍ ﴿۲۳﴾
بهشت های جاویدی که آنان و پدران و همسران و فرزندان با لیاقت و درست کارشان در آن داخل می شوند، و فرشتگان از هر دری بر آنان درآیند. (۲۳)
سَلَامٌ عَلَیْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ ۚ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ ﴿۲۴﴾
[و به آنان گویند:] سلام بر شما به پاس استقامت و صبرتان [در برابر عبادت، معصیت و مصیبت] بعد نیکوست فرجام این سرای. (۲۴)
وَالَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ ۙ أُولَٰئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَهُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ ﴿۲۵﴾
و افرادی که عهد خدا را بعد از محکم کردنش می شکنند، و پیوندهایی را که خدا به برقراری آن فرمان داده می گسلند، و در زمین فساد می کنند، لعنت و فرجام بد و دشوار آن سرای برای آنان است. (۲۵)
اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ وَیَقْدِرُ ۚ وَفَرِحُوا بِالْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا فِی الْآخِرَهِ إِلَّا مَتَاعٌ ﴿۲۶﴾
خدا روزی را برای هر کس که بخواهد، وسعت می دهد و برای هر کس که بخواهد، تنگ می گیرد. و [آنان که از حیات جاوید و پرنعمت آخرت بی خبرند] به زندگی زودگذر دنیا شادمان شدند، در حالی که زندگی دنیا در برابر آخرت جز متاعی اندک و ناچیز نیست. (۲۶)
وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ مِنْ رَبِّهِ ۗ قُلْ إِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنَابَ ﴿۲۷﴾
کافران می گویند: چرا معجزه ای [غیر قرآن] از سوی پروردگارش بر او نازل نشده؟ بگو: مسلماً خدا هر کس را بخواهد [پس از اتمام حجت] گمراه می کند و هر کس را که به سوی او بازگردد، هدایت می نماید. (۲۷)
الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ﴿۲۸﴾
[بازگشتگان به سوی خدا] افرادی [هستند] که ایمان آوردند و دل هایشان به یاد خدا آرام می گیرد، آگاه باشید! دل ها فقط به یاد خدا آرام می گیرد. (۲۸)
— صفحه ۲۵۲ —
الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَىٰ لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ ﴿۲۹﴾
افرادی که ایمان آوردند، و کارهای با لیاقت انجام دادند، برای آنان زندگی خوش و با سعادت و بازگشتی نیک است. (۲۹)
کَذَٰلِکَ أَرْسَلْنَاکَ فِی أُمَّهٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهَا أُمَمٌ لِتَتْلُوَ عَلَیْهِمُ الَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَهُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمَٰنِ ۚ قُلْ هُوَ رَبِّی لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ مَتَابِ ﴿۳۰﴾
آن گونه [که رسولان گذشته را ارسال کردیم] تو را در بین امتی که پیش از آن، امت هایی روزگار به آخر بردند، فرستادیم، تا آنچه را به تو وحی کردیم بر آنان بخوانی، در حالی که آنان [با روی گرداندن از وحی] به [خدایِ] رحمان کفر می ورزند. بگو: او پروردگار من است، معبودی جز او نیست، فقط بر او توکل کردم و بازگشتم فقط به سوی اوست. (۳۰)
وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَىٰ ۗ بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِیعًا ۗ أَفَلَمْ یَیْأَسِ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ لَوْ یَشَاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِیعًا ۗ وَلَا یَزَالُ الَّذِینَ کَفَرُوا تُصِیبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَهٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِیبًا مِنْ دَارِهِمْ حَتَّىٰ یَأْتِیَ وَعْدُ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا یُخْلِفُ الْمِیعَادَ ﴿۳۱﴾
و اگر قرآنی می بود که به وسیله آن کوه ها به حرکت می آمدند، یا زمین پاره پاره می گشت، یا به وسیله آن با مردگان سخن حرف های می شد [باز هم این کافران لجوج، ایمان نمی آورند، زیرا وقتی با مشاهده قرآن که بزرگ ترین معجزه است ایمان نیاورند با مشاهده هیچ معجزه ای ایمان نمی آورند! کار هدایت و ایمان اینان ارتباطی به معجزه ندارد] بلکه همه کارها فقط در اختیار خداست. بعد آیا آنان که ایمان آورده اند، ندانسته اند که اگر خدا می خواست همه مردم را [از روی اجبار] هدایت می کرد؟! [ولی هدایت اجباری فاقد ارزش است] و مدام به کافران به کیفر آنچه که انجام دادند، حادثه ای کوبنده و زیاد سخت می رسد یا حادثه نزدیک خانه هایشان فرود می آید [که شهر و دیارشان و اطرافش را ناامن می کند] تا وعده [قطعی و نهاییِ] خدا [که شکست کامل کافران و عذاب آخرت است] فرا رسد؛ بی تردید خدا خُلف وعده نمی کند. (۳۱)
وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَمْلَیْتُ لِلَّذِینَ کَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ ۖ فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ ﴿۳۲﴾
[فقط تو را مسخره نمی کنند] قطعاً پیامبرانی که پیش از تو بودند، مسخره شدند. بعد به کافران مهلت دادم، سپس آنان را [به کیفر سخت] گرفتم، بعد [یافتی که] مجازات و عذاب [من] چطور می بود؟ …. (۳۲)
أَفَمَنْ هُوَ قَائِمٌ عَلَىٰ کُلِّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ ۗ وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکَاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ ۚ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لَا یَعْلَمُ فِی الْأَرْضِ أَمْ بِظَاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ ۗ بَلْ زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مَکْرُهُمْ وَصُدُّوا عَنِ السَّبِیلِ ۗ وَمَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ﴿۳۳﴾
آیا فردی که بر همه نفوس [جهانیان] با آنچه پیدا کرده اند، مسلط و حاکم و نگهبان است [و همه تحولات وجود آنان را تا رساندنشان به سر منزل مقصود در اختیار دارد، مانند کسی است که مطلقاً این صفات را ندارد؟] ولی آنان [از روی جهل و نادانی] برای خدا شریکانی قرار داده اند! بگو: [ویژگی های] آن شریکان را نام ببرید [تا روشن شود که آیا شایسته شریک قرار دادن برای خدا هستند؟!] آیا خدا را از چیزی در روی زمین که آنها را شریک خود نمی شناسد، خبر می دهید؟ یا سخنی ظاهر و پوچ و بی علتاست [که بر زبان خود می رانید؟!] بلکه برای کافران نیرنگ و دروغشان آراسته شده، و از راه خدا بازداشته شده اند [تا آنجا که موجودات بی ارزش و بی اثر را شریکان حق پنداشته اند]؛ و هر که را خدا [به سبب از دست دادن لیاقتش] گمراه کند، او را هیچ هدایت کننده ای نخواهد می بود. …. (۳۳)
لَهُمْ عَذَابٌ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا ۖ وَلَعَذَابُ الْآخِرَهِ أَشَقُّ ۖ وَمَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَاقٍ ﴿۳۴﴾
برای آنان در زندگی دنیا عذابی است، و مسلماً عذاب آخرت سخت تر و پر مشقت تر است، و آنان را هیچ حافظ و نگه دارنده ای [از عذاب خدا] نیست. (۳۴)
— صفحه ۲۵۳ —
مَثَلُ الْجَنَّهِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ ۖ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۖ أُکُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا ۚ تِلْکَ عُقْبَى الَّذِینَ اتَّقَوْا ۖ وَعُقْبَى الْکَافِرِینَ النَّارُ ﴿۳۵﴾
صفت بهشتی که به پرهیزکاران وعده داده شده [چنین است که] از زیر [درختانِ] آن نهرها جاری است، میوه ها و سایه اش همیشگی است. این عاقبت و فرجام افرادی است که [در همه امور زندگی] پرهیزکاری کردند و فرجام کافران آتش است. (۳۵)
وَالَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَفْرَحُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ ۖ وَمِنَ الْأَحْزَابِ مَنْ یُنْکِرُ بَعْضَهُ ۚ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلَا أُشْرِکَ بِهِ ۚ إِلَیْهِ أَدْعُو وَإِلَیْهِ مَآبِ ﴿۳۶﴾
و افرادی که کتاب آسمانی به آنان عطا کردیم از آنچه بر تو نازل شده است، خوشحالند. و برخی از گروه ها [یِ اهل کتاب] بخشی از آن را منکرند، بگو: من فرمان یافته ام که خدای یکتا را بپرستم و شریکی برای او قرار ندهم، تنها به سوی او دعوت می کنم و بازگشتم فقط به سوی اوست. (۳۶)
وَکَذَٰلِکَ أَنْزَلْنَاهُ حُکْمًا عَرَبِیًّا ۚ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَمَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا وَاقٍ ﴿۳۷﴾
و همان گونه [که پیش از این کتاب های آسمانی نازل کردیم] قرآن را فرمانی [گویا و] روشن نازل نمودیم، و اگر از هواها و تمایلات آنان بعد از دانشی که [مانند قرآن] برایت آمده پیروی کنی، برای تو در برابر [عذاب] خدا هیچ یاور و نگه دارنده ای نخواهد می بود. (۳۷)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّیَّهً ۚ وَمَا کَانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَهٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ لِکُلِّ أَجَلٍ کِتَابٌ ﴿۳۸﴾
و همانا پیش از تو پیامبرانی را فرستادیم، و برای آنان همسران و فرزندانی قرار دادیم. و هیچ پیامبری را نسزد که معجزه ای بیاورد مگر به فرمان خدا. برای هر وقتی برنامه مقدّر شده ای [ثبت] است. (۳۸)
یَمْحُو اللَّهُ مَا یَشَاءُ وَیُثْبِتُ ۖ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْکِتَابِ ﴿۳۹﴾
“خدا هر چه را بخواهد محو می کند و هر چه را بخواهد ثابت و پابرجا می نماید، و “امّ الکتاب “نزد اوست” (۳۹)
وَإِنْ مَا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلَاغُ وَعَلَیْنَا الْحِسَابُ ﴿۴۰﴾
و اگر پاره ای از عذاب ها را که به منکران وعده می دهیم به تو نشان دهیم [می بینی که بسیار سخت و دردناک است] یا اگر تو را [پیش از فرا رسیدن آن عذاب ها] قبض روح کنیم [در قیامت عذابشان را خواهی دید؛ در هر صورت] تنها ماموریت تو ابلاغ [وحی] است و حسابرسی بر مسئولیت ماست. (۴۰)
أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِی الْأَرْضَ نَنْقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا ۚ وَاللَّهُ یَحْکُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ ۚ وَهُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ ﴿۴۱﴾
آیا نمی دانند که ما مدام به زمین می پردازیم و از اطراف [و جوانب] آن [که ملت ها، اقوام، تمدن ها و دانشمندانش هستند] می کاهیم؟ و خدا حکم می کند؛ و هیچ بازدارنده ای برای حکمش نیست، و او در حسابرسی سریع است. (۴۱)
وَقَدْ مَکَرَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَکْرُ جَمِیعًا ۖ یَعْلَمُ مَا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ ۗ وَسَیَعْلَمُ الْکُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ ﴿۴۲﴾
افرادی که پیش از این کافران لجوج و منکران عنود بودند [در برابر حکومت و حکم خدا] مکر و نیرنگ کردند [ولی به هدفشان نرسیدند] چرا که همه تدبیرها و نقشه ها در اختیار خداست؛ چون او هر کاری را هر کس انجام می دهد، می داند [به همین سبب مکر و نیرنگ هر کس را با تدبیر و نقشه حکیمانه اش باطل و نابود می کند] و کافران و منکران به زودی خواهند دانست که فرجامِ [نیک و بدِ] سرایِ دیگر برای کیست؟ (۴۲)
— صفحه ۲۵۴ —
وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا ۚ قُلْ کَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ ﴿۴۳﴾
کافران می گویند: تو فرستاده [خدا] نیستی. بگو: کافی است که خدا [با آیات محکم و استوار قرآنش] و فردی [چون امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب] که دانش کتاب نزد اوست، بین من و شما [نسبت به پیامبری ام] گواه باشند. (۴۳)
سوره ابراهیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ الر ۚ کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَىٰ صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ ﴿۱﴾
به نام خدا که رحمتش بی اندازه است و مهربانی اش همیشگی.
الر [این] کتابی است که آن را بر تو نازل کردیم تا مردم را به اجازه پروردگارشان از تاریکی ها [یِ جهل، گمراهی و طغیان] به سوی روشناییِ [معرفت، عدالت و ایمان و در حقیقت] به سوی راه [خدایِ] توانای ناکامی ناپذیر و ستوده بیرون آوری. (۱)
اللَّهِ الَّذِی لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۗ وَوَیْلٌ لِلْکَافِرِینَ مِنْ عَذَابٍ شَدِیدٍ ﴿۲﴾
خدایی که آنچه در آسمان ها و زمین است، در سیطره مالکیّت و فرمانروایی اوست؛ و وای بر کافران از عذابی سخت. (۲)
الَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا عَلَى الْآخِرَهِ وَیَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَیَبْغُونَهَا عِوَجًا ۚ أُولَٰئِکَ فِی ضَلَالٍ بَعِیدٍ ﴿۳﴾
همانان که زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح می دهند و [مردم را] از راه خدا باز می دارند و می خواهند آن را [با وسوسه و اغواگری] کج نشان دهند؛ اینان در گمراهی دوری می باشند. (۳)
وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ ۖ فَیُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی مَنْ یَشَاءُ ۚ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿۴﴾
و ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا [بتواند به وسیله آن زبان، پیام وحی را به روشنی] برای آنان گفتن کند. بعد خدا هر کس را بخواهد [به کیفر لجاجت و عنادش] گمراه می کند، و هر کس را بخواهد، هدایت می نماید، و او توانای ناکامی ناپذیر و حکیم است. (۴)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ ﴿۵﴾
و همانا موسی را با نشانه های خود فرستادیم [و به او وحی کردیم] که قوم خود را از تاریکی ها به سوی روشنایی بیرون آور و روزهای خدا را [که روزهای رحمت، عذاب، پیروزی و شکست است] به آنان یادآوری کن، بی تردید در این روزهای خدا برای هر شکیبای سپاس گزاری نشانه هایی [از توحید، ربوبیّت و قدرت خدا] است. (۵)
— صفحه ۲۵۵ —
وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ اذْکُرُوا نِعْمَهَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ أَنْجَاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَیُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ ۚ وَفِی ذَٰلِکُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ ﴿۶﴾
و [یاد کن] وقتی را که موسی به قومش او گفت: نعمت خدا را بر خودتان به یاد آورید، آنگاه که شما را از [چنگال] فرعونیان رهایی بخشید، [همانان] که مدام شما را شکنجه سخت می دادند، و پسرانتان را سر می بریدند، و زنانتان را [برای بیگاری] زنده می گذاشتند، و در این [حوادث] آزمایش بزرگی از سوی پروردگارتان می بود. (۶)
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ ۖ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ ﴿۷﴾
و [نیز یاد کنید] هنگامی را که پروردگارتان خبرداد که اگر سپاس گزاری کنید، قطعاً [نعمتِ] خود را بر شما می افزایم، و اگر ناسپاسی کنید، بی تردید عذابم سخت است. (۷)
وَقَالَ مُوسَىٰ إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَمَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ ﴿۸﴾
و موسی [به بنی اسرائیل] او گفت: اگر شما و همه مردم روی زمین کافر شوید [زیانی به خدا نمی رسد]؛ چون خدا بی نیاز و ستوده است. (۸)
أَلَمْ یَأْتِکُمْ نَبَأُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ ۛ وَالَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ ۛ لَا یَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ ۚ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَرَدُّوا أَیْدِیَهُمْ فِی أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوا إِنَّا کَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَإِنَّا لَفِی شَکٍّ مِمَّا تَدْعُونَنَا إِلَیْهِ مُرِیبٍ ﴿۹﴾
آیا خبر [پندآموز] افرادی که پیش از شما بودند، به شما نرسیده؟ [خبرِ] قوم نوح و عاد و ثمود و آنان که بعد از ایشان بودند که جز خدا از آنان آگاه نیست، [همه آنان اقوامی بودند که] پیامبرانشان برای آنان دلایل روشن آوردند، ولی آنان دست هایشان را [به عنوان اعتراض، استهزا، تحقیر کردن و پاسخ ندادن به دعوت پیامبران] در دهان هایشان بردند و انها گفتند: مسلماً ما به آن رسالتی که شما به آن فرستاده شده اید، کافریم و نسبت به آنچه ما را به آن دعوت می کنید، به شدت در شک و تردیدیم!! (۹)
قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِی اللَّهِ شَکٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَیُؤَخِّرَکُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ۚ قَالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا تُرِیدُونَ أَنْ تَصُدُّونَا عَمَّا کَانَ یَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِینٍ ﴿۱۰﴾
پیامبرانشان انها گفتند: آیا در خدا که آفریننده آسمان ها و زمین است، شکی هست؟ او شما را دعوت [به ایمان] می کند تا همه گناهانتان را بیامرزد، و شما را تا زمان معینِ [عمرتان] مهلت می دهد. جواب دادند: شما بشرهایی همانند ما هستید که می خواهید ما را از معبودهایی که پدرانمان می پرستیدند باز دارید؛ بعد [شما] علت روشنی [بر اثبات رسالت خود که مورد پسند ما باشد] بیاورید. (۱۰)
— صفحه ۲۵۶ —
قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ یَمُنُّ عَلَىٰ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۖ وَمَا کَانَ لَنَا أَنْ نَأْتِیَکُمْ بِسُلْطَانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱۱﴾
پیامبرانشان به آنان انها گفتند: یقینی است که ما بشری همانند شما هستیم، ولی خدا به هر کس از بندگانش که بخواهد [با عطا کردن مقام نبوّت] منّت می نهد و ما را نسزد که جز به اجازه خدا معجزه ای برای شما بیاوریم، و باید مؤمنان فقط بر خدا توکل کنند. (۱۱)
وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا ۚ وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَىٰ مَا آذَیْتُمُونَا ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ ﴿۱۲﴾
و ما را چه عذر و بهانه ای است که بر خدا توکل نکنیم، در حالی که ما را به راه هایِ [خوشبختی و سعادت] مان هدایت کرد، و قطعاً بر آزاری که [در راه دعوت به توحید] از ناحیه شما به ما می رسد، شکیبایی می ورزیم، بعد باید توکل کنندگان فقط بر خدا توکل کنند. (۱۲)
وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّکُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا ۖ فَأَوْحَىٰ إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمِینَ ﴿۱۳﴾
ولی کفرپیشگان به پیامبرانشان انها گفتند: مسلماً ما شما را از سرزمین خود بیرون می کنیم، مگر این که هم کیش ما شوید. بعد پروردگارشان به آنان وحی کرد: ما قطعاً ستمکاران را نابود می کنیم. (۱۳)
وَلَنُسْکِنَنَّکُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ۚ ذَٰلِکَ لِمَنْ خَافَ مَقَامِی وَخَافَ وَعِیدِ ﴿۱۴﴾
و یقیناً شما را بعد از آنان در آن سرزمین ساکن می کنیم. این [لطف و رحمت] اختصاصی فردی است که از مقام من بترسد، و از تهدید [به عذابم] بیم داشته باشد. (۱۴)
وَاسْتَفْتَحُوا وَخَابَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ ﴿۱۵﴾
و پیامبران [از خدا] خواست گشایش و پیروزی کردند، و هر سرکش منحرفی [از رسیدن به هدفش] نومید شد. (۱۵)
مِنْ وَرَائِهِ جَهَنَّمُ وَیُسْقَىٰ مِنْ مَاءٍ صَدِیدٍ ﴿۱۶﴾
[سرانجام] پیش روی او دوزخ است، و او را از آبی چرکین و متعفّن می نوشانند!! (۱۶)
یَتَجَرَّعُهُ وَلَا یَکَادُ یُسِیغُهُ وَیَأْتِیهِ الْمَوْتُ مِنْ کُلِّ مَکَانٍ وَمَا هُوَ بِمَیِّتٍ ۖ وَمِنْ وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِیظٌ ﴿۱۷﴾
آن را [به سختی و مشقت] جرعه جرعه می نوشد، [و به خواست خود حاضر به نوشیدن نیست، بلکه به زور و جبر در گلویش می ریزند،] و [او] نمی تواند آن را به [آسانی] فرو برد، و مرگ از هر طرف به او رو می کند، ولی مردنی نیست، و عذابی سخت و زیاد به جستوجو اوست. (۱۷)
مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ ۖ أَعْمَالُهُمْ کَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عَاصِفٍ ۖ لَا یَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَبُوا عَلَىٰ شَیْءٍ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِیدُ ﴿۱۸﴾
توصیف حال افرادی که به پروردگارشان کافر شدند [این گونه است] اعمالشان همانند خاکستری است که در یک روز توفانی، تند بادی بر آن بوزد [و آن را به صورتی که هرگز نتوان جمع کرد، پراکنده کند] آنان نمی توانند از اعمال خیری که انجام داده اند، چیزی [برای ارائه به بازار قیامت جهت کسب ثواب و پاداش] به دست آورند؛ این است آن گمراهی دور. (۱۸)
— صفحه ۲۵۷ —
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ ۚ إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَیَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ ﴿۱۹﴾
[ای انسان!] آیا [به طور قطع و یقین] ندانسته ای که خدا آسمان ها و زمین را بر پایه درستی و راستی و نظم و حساب آفرید؟ اگر بخواهد شما را از بین می برد، و خلقی تازه می آورد. (۱۹)
وَمَا ذَٰلِکَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِیزٍ ﴿۲۰﴾
و این [کار] بر خدا دشوار و گران نیست. (۲۰)
وَبَرَزُوا لِلَّهِ جَمِیعًا فَقَالَ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ ۚ قَالُوا لَوْ هَدَانَا اللَّهُ لَهَدَیْنَاکُمْ ۖ سَوَاءٌ عَلَیْنَا أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِنْ مَحِیصٍ ﴿۲۱﴾
و [در عرصه قیامت] همه انها در پیشگاه خدا ظاهر می شوند؛ بعد ناتوانان [ی که بدون به کار گرفتن عقل، بلکه از روی تقلید کورکورانه پیرو مستکبران بودند] به مستکبران می گویند: ما [در دنیا بدون درخواست دلیل و برهان] پیروِ [مکتب] شما بودیم، آیا امروز چیزی از عذاب خدا را [به پاداش آنکه از شما پیروی کردیم] از ما رفع می کنید؟ می گویند: اگر خدا ما را [در صورت داشتن لیاقت] هدایت کرده می بود، همانا ما هم شما را هدایت می کردیم، [اکنون همه سرمایه های وجودی ما و تلاش و کوششمان بر باد رفته] چه بیتابی کنیم و چه شکیبایی ورزیم، برای ما یکسان است، ما را هیچ راه گریزی نیست. (۲۱)
وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ ۖ وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی ۖ فَلَا تَلُومُونِی وَلُومُوا أَنْفُسَکُمْ ۖ مَا أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ ۖ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ ۗ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿۲۲﴾
و شیطان [در قیامت] هنگامی که کار [محاسبه بندگان] آخر یافته [به پیروانش] می گوید: یقیناً خدا [نسبت به برپایی قیامت، حساب بندگان، پاداش و عذاب] به شما وعده حق داد، و من به شما وعده دادم [که آنچه خدا وعده داده، دروغ است، ولی می بینید که وعده خدا تحقّق یافت] و [من] در وعده ام نسبت به شما وفا نکردم، مرا بر شما هیچ تسلط و تسلّطی نبوده است، فقط شما را دعوت کردم [به دعوتی دروغ و بی پایه] و شما هم [بدون اندیشه و دقت دعوتم را] پذیرفتید، بعد سرزنشم نکنید، بلکه خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم، و نه شما فریادرس من، بی تردید من نسبت به شرک ورزی شما که در دنیا درمورد من داشتید [که اطاعت از من را هم چون اطاعت خدا قرار دادید] بیزار و منکرم؛ یقیناً برای ستمکاران عذابی دردناک است. (۲۲)
وَأُدْخِلَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ ۖ تَحِیَّتُهُمْ فِیهَا سَلَامٌ ﴿۲۳﴾
و افرادی را که ایمان آوردند و کارهای با لیاقت انجام دادند، به بهشت هایی درآورند، که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است، در آنجا به اجازه پروردگارشان جاودانه اند، و در آنجا درود [خدا و فرشتگان] بر آنان، سلام است. (۲۳)
أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ ﴿۲۴﴾
آیا ندانستی که خدا چطور مثلی زده است؟ کلمه پاک [که اعتقاد واقعی به توحید است] همانند درخت پاک است، ریشه اش محکم و پابرجا و شاخه اش در آسمان است. (۲۴)
— صفحه ۲۵۸ —
تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا ۗ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ﴿۲۵﴾
میوه اش را به اجازه پروردگارش در هر وقتی می دهد. و خدا مَثَل ها را برای مردم می زند تا متذکّر حقایق شوند. (۲۵)
وَمَثَلُ کَلِمَهٍ خَبِیثَهٍ کَشَجَرَهٍ خَبِیثَهٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ ﴿۲۶﴾
و مَثَل کلمه ناپاک [که عقاید باطل و بی پایه است] همانند درخت ناپاک است که از زمین ریشه کن شده و هیچ قرار و ثباتی ندارد. (۲۶)
یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَهِ ۖ وَیُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِینَ ۚ وَیَفْعَلُ اللَّهُ مَا یَشَاءُ ﴿۲۷﴾
خدا مؤمنان را به جهت باور و ایمانشان در زندگی دنیا و آخرت ثابت قدم و پابرجا می دارد، و خدا ستمکاران [به آیاتش] را [به علت لجاجت و عنادشان] گمراه می کند، و خدا هر چه بخواهد [بر اساس حکمتش] انجام می دهد. (۲۷)
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ ﴿۲۸﴾
آیا افرادی را که [شکر] نعمت خدا را به کفران و ناسپاسی تبدیل کردند و قوم خود را به سرای نابودی و هلاکت درآوردند، ندیدی؟ (۲۸)
جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَهَا ۖ وَبِئْسَ الْقَرَارُ ﴿۲۹﴾
[سرای نابودی و هلاکت، همان] دوزخی است که در آن داخل می شوند، و بد قرارگاهی است. (۲۹)
وَجَعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِهِ ۗ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِیرَکُمْ إِلَى النَّارِ ﴿۳۰﴾
و برای خدا همتایانی قرار دادند تا مردم را از راه او گمراه کنند؛ بگو: [چند روزی از زندگی زودگذر دنیا] برخوردار شوید، ولی یقیناً برگشت شما به سوی آتش است. (۳۰)
قُلْ لِعِبَادِیَ الَّذِینَ آمَنُوا یُقِیمُوا الصَّلَاهَ وَیُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیَهً مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لَا بَیْعٌ فِیهِ وَلَا خِلَالٌ ﴿۳۱﴾
به بندگان مؤمنم بگو: نماز را بر پا دارند، و از آنچه روزی آنان کرده ایم، نهان و آشکار، انفاق کنند، پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن نه داد و ستدی است و نه پیوند دوستی و رفاقت. (۳۱)
اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَکُمْ ۖ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِیَ فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ ۖ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْأَنْهَارَ ﴿۳۲﴾
خداست که آسمان ها و زمین را آفرید، و از آسمان آبی نازل کرد، و برای شما به وسیله آن از محصولات و میوه های گوناگون روزی بیرون آورد، و کِشتی ها را مسخّر شما قرار داد تا به فرمان او در دریا روان شوند، و نیز نهرها را مسخّر شما کرد. (۳۲)
وَسَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَیْنِ ۖ وَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ ﴿۳۳﴾
و خورشید و ماه را که مدام با برنامه ای حساب شده در کارند، رام شما نمود و شب و روز را نیز مسخّر شما ساخت. (۳۳)
— صفحه ۲۵۹ —
وَآتَاکُمْ مِنْ کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ ۚ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ ﴿۳۴﴾
و از هر چیزی که [به سبب نیازتان به آن] از او خواستید، به شما عطا کرد. و اگر نعمت های خدا را شماره کنید، هیچ زمان نمی توانید آنها را به شماره آورید. مسلماً انسان زیاد ستمکار و ناسپاس است. (۳۴)
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَٰذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِی وَبَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ ﴿۳۵﴾
و [یاد کن] هنگامی را که ابراهیم او گفت: پروردگارا! این شهر [مکه] را منطقه ای امن قرار ده و من و فرزندانم را از پرستش بت ها دور بدار. (۳۵)
رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیرًا مِنَ النَّاسِ ۖ فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی ۖ وَمَنْ عَصَانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿۳۶﴾
پروردگارا! آن [بت] ها تعداد بسیاری از مردم را گمراه کردند، بعد هر فردی از من [که یکتاپرست و حق گرایم] پیروی کند، یقیناً از من است، و هر کس از من نافرمانی کند [شایسته شدنش برای آمرزش و رحمت بسته به عنایت توست] چون تو زیاد آمرزنده و مهربانی. (۳۶)
رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلَاهَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ ﴿۳۷﴾
پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه ای بی کشت و زرع نزد خانه محترمت سکونت دادم؛ پروردگارا! برای این که نماز را بر پا دارند؛ بعد دل های گروهی از مردم را به سوی آنان علاقمند و متمایل کن، و آنان را از انواع محصولات و میوه ها روزی قسمت، باشد که سپاس گزاری کنند. (۳۷)
رَبَّنَا إِنَّکَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِی وَمَا نُعْلِنُ ۗ وَمَا یَخْفَىٰ عَلَى اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَاءِ ﴿۳۸﴾
پروردگارا! یقیناً تو آنچه را ما نهان می داریم و آنچه را آشکار می کنیم، می دانی و هیچ چیز در زمین و آسمان بر خدا نهان نیست. (۳۸)
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْکِبَرِ إِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ ۚ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَاءِ ﴿۳۹﴾
همه ستایش ها اختصاصی خدایی است که اسماعیل واسحاق را در سنّ پیری به من بخشید؛ یقیناً پروردگارم شنونده دعاست. (۳۹)
رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلَاهِ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی ۚ رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ ﴿۴۰﴾
پروردگارا! مرا بر پادارنده نماز قرار ده، و نیز از فرزندانم [برپادارندگان نماز قرار ده]. و پروردگارا! دعایم را بپذیر. (۴۰)
رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ ﴿۴۱﴾
پروردگارا! روزی که حساب برقرار می شود، مرا و پدر و مادرم و مؤمنان را بیامرز. (۴۱)
وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ ۚ إِنَّمَا یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الْأَبْصَارُ ﴿۴۲﴾
و خدا را از آنچه ستمکاران انجام می دهند، بی خبر مپندار؛ مسلماً [کیفر] آنان را برای روزی که چشم ها در آن خیره می شود، به تأخیر می اندازد. (۴۲)
— صفحه ۲۶۰ —
مُهْطِعِینَ مُقْنِعِی رُءُوسِهِمْ لَا یَرْتَدُّ إِلَیْهِمْ طَرْفُهُمْ ۖ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوَاءٌ ﴿۴۳﴾
[ترسان به سوی دادگاه قیامت] شتابانند، سرهایشان را بالا گرفته [و دیدگانشان ذلیلانه به برنامه های محشر دوخته شده] تا جایی که پلک هایشان به هم نمی خورد، و دل هایشان [از بیم عذاب فرو ریخته و از تدبیر و چاره جویی] تهی است. (۴۳)
وَأَنْذِرِ النَّاسَ یَوْمَ یَأْتِیهِمُ الْعَذَابُ فَیَقُولُ الَّذِینَ ظَلَمُوا رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَىٰ أَجَلٍ قَرِیبٍ نُجِبْ دَعْوَتَکَ وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ ۗ أَوَلَمْ تَکُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ مَا لَکُمْ مِنْ زَوَالٍ ﴿۴۴﴾
و مردم را از روزی که عذاب به سویشان می آید، هشدار ده. بعد افرادی که ستم ورزیده اند، می گویند: پروردگارا! ما را تا [سرآمدی نزدیک؟ و] مدتی مختصر مهلت ده تا دعوتت را اجابت کنیم، و از پیامبرانت پیروی نماییم. [ولی به آنان گویند:] شما نبودید که پیش از این سوگند یاد می کردید که هیچ زمان برای شما زوال و فنایی نیست؟! (۴۴)
وَسَکَنْتُمْ فِی مَسَاکِنِ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ وَتَبَیَّنَ لَکُمْ کَیْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ وَضَرَبْنَا لَکُمُ الْأَمْثَالَ ﴿۴۵﴾
و در مساکن افرادی که به خود ستم کردند، ساکن شدید، در صورتی که برای شما روشن و آشکار است که ما با آنان [به سبب ستم هایشان] چه کردیم و برای شما مثال ها [یِ پندآموزی از جامعه هایی که به وسیله عذاب نابود شدند] ذکر کردیم. (۴۵)
وَقَدْ مَکَرُوا مَکْرَهُمْ وَعِنْدَ اللَّهِ مَکْرُهُمْ وَإِنْ کَانَ مَکْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ ﴿۴۶﴾
و آنان [نهایت] نیرنگشان را [بر ضدِّ خدا و پیامبران] به کار گرفتند، و [کیفر عقوبت دنیایی و آخرتی] نیرنگشان نزد خداست و هر چند که از نیرنگشان کوه ها از جا کنده شود. (۴۶)
فَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ ذُو انْتِقَامٍ ﴿۴۷﴾
بعد مپندار که خدا در وعده اش با پیامبرانش وفا نمی کند؛ چون خدا توانای ناکامی ناپذیر و صاحب انتقام است. (۴۷)
یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ ۖ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ ﴿۴۸﴾
[در] روزی که زمین به غیر این زمین، و آسمان ها [به غیر این آسمان ها] تبدیل شود، و [همه] در پیشگاه خدای یگانه قهّار حاضر شوند. (۴۸)
وَتَرَى الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفَادِ ﴿۴۹﴾
و آن روز مجرمان را می بینی که در زنجیرها [به صورتی محکم و سخت] به هم بسته شده اند. (۴۹)
سَرَابِیلُهُمْ مِنْ قَطِرَانٍ وَتَغْشَىٰ وُجُوهَهُمُ النَّارُ ﴿۵۰﴾
پیراهن هایشان از قطران [ماده ای متعفّن، قابل اشتعال و بدبو] است، و آتش چهره هایشان را می پوشاند. (۵۰)
لِیَجْزِیَ اللَّهُ کُلَّ نَفْسٍ مَا کَسَبَتْ ۚ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ ﴿۵۱﴾
تا [به این کیفیت] خدا هر کس را [به سبب] آنچه انجام داده کیفر دهد؛ یقیناً خدا حسابرسی سریع است. (۵۱)
هَٰذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ وَلِیُنْذَرُوا بِهِ وَلِیَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ وَلِیَذَّکَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۵۲﴾
این [قرآن یا آنچه در این سوره است] پیامی برای [همه] مردم است، برای آنکه به وسیله آن هشدار داده شوند، و [با تدبّر در آیاتش] بدانند که او معبودی یگانه و یکتاست، و تا خردمندان، متذکّر [حقایق و معارف الهیّه] شوند. (۵۲)
جزء سیزدهم قرآن کریم _ تندخوانی
دسته بندی مطالب
[ad_2]
منبع