[ad_1]
به گزارش اصفهانیا
اصفهان امروز – فاطمه کاویانی: چوگان، ورزشی کهن با ریشههای عمیق در فرهنگ و تاریخ ایرانزمین، امروزه با چالشهای تعداد بسیاری روبروست. درحالیکه این ورزش وقتی نمادی از قوت، توانایی، و فرهنگ غنی ایرانی می بود، در دهههای تازه، غفلت و بیتوجهی داخلی فرصتی را برای دیگر کشورها فراهم آورده تا از پتانسیلهای بیشمار آن منفعتبرداری کنند و حتی در برخی موارد، ادعای مالکیت آن را داشته باشند. چوگان، تنها یک ورزش نیست؛ بلکه تلفیقی از هنر، ورزش، و فرهنگ است که قدمتی بیشتر از ۲۵۰۰ سال دارد. خاستگاه این ورزش، ایران باستان است و در طول تاریخ، از دربار پادشاهان هخامنشی و ساسانی تا دوران صفویه، مدام مورد دقت بوده است. شواهد تاریخی و باستانشناسی حاکی از آن است که چوگان اولینبار در ایران و بهگفتن یک بازی نظامی و رزمی توسط سوارهنظام اشکانی برای آموزش و تمرین تواناییهای سوارکاری ابداع شد. مقصد از این بازی، افزایش چابکی، شدت عمل، و هماهنگی بین اسب و سوارکار در میدان نبرد می بود. باوجود این پیشینه درخشان و ریشههای عمیق فرهنگی، چوگان در ایران امروز با مشکلات عدیدهای روبه رو است که آن را از جایگاه واقعی خود دور کرده است. این چالشها عمدتاً ناشی از غفلت و بیتوجهی در سطح کلان و عدم برنامهریزی صحیح برای گسترش این ورزش است. یکی از مهمترین مشکلات، افتزیرساختها است. تعداد میدانهای چوگان استاندارد و تجهیزدر ایران زیاد اندک است و تعداد بسیاری از میدانهای حاضر نیز در حالت نامناسبی قرار دارند. نبوده است امکانات رفاهی و آموزشی در کنار این میدانها، علتکاهش جذابیت این ورزش برای علاقهمندان میشود. این چنین، نگهداری و پرورش اسبهای چوگانباز که نقش کلیدی در این ورزش دارند، نیازمند امکانات اختصاصیای است که اکنون بهصورت کافی در دسترس نیست. پرورش اسبهای نژاد اصیل ایرانی که برای چوگان زیاد مناسب می باشند، نیاز به اندوختهگذاری و برنامهریزی طویل مدت دارد. نبوده است حمایتکافی از سوی نهادهای دولتی و خصوصی و آموزش و ترویج مناسب نیز از چالشهای اساسی است. مدارس و دانشگاهها هیچ نقشی در معارفه و آموزش این ورزش ندارند و چوگان بهندرت در برنامههای تلویزیونی و رسانههای جمعی پوشش داده میشود. این کار علتشده که نسل جوان با این ورزش آشنایی چندانی نداشته باشند و آن را بهگفتن یک ورزش قدیمی و کم جذابیت برداشت کنند. نبوده است آکادمیهای تخصصی چوگان با مربیان مجرب و برنامههای آموزشی مدون، علتشده که انتقال دانش و تواناییهای چوگان به نسلهای تازه بهکندی صورت گیرد. ترویج این ورزش در مناطق روستایی و عشایری که پیشینه سوارکاری قوی دارند، میتواند پتانسیلهای عظیمی را آزاد کند، اما این ظرفیت نیز تا بحال بهخوبی مورد منفعت گیری قرار نگرفته است. فرسودگی تجهیزات نیز مشکل فرد دیگر است. تهیه چوب چوگان، توپ، کلاه ایمنی، و دیگر تجهیزات مورد نیاز، هزینهبر است و تعداد بسیاری از بازیکنان توانایی تهیه تجهیزات باکیفیت را ندارند. این کار نهتنها بر کیفیت بازی تأثیر میگذارد، بلکه میتواند خطراتی را نیز برای بازیکنان تشکیل کند. علاوه بر این، صنعت تشکیل تجهیزات چوگان در ایران گسترشنیافته و تعداد بسیاری از لوازم از خارج از سرزمین داخل خواهد شد که هزینهها را افزایش میدهد. اکنون، چوگان در ایران زیاد تر بهصورت یک فعالیت تفریحی و محدود در برخی مناطق خاص جستوجو میشود و نتوانسته جایگاه واقعی خود را در ورزش ملی و بینالمللی اشکار کند. باشگاههای انگشتشماری در شهرهایی همانند تهران، شیراز، و اصفهان فعالیت دارند، اما تعداد اعضا و فعالیتهای آنها محدود است. مسابقات چوگان نیز بهصورت منظم و با پوشش رسانهای گسترده برگزار نمیشوند و این کار علتکاهش جذابیت و دیدهشدن این ورزش شده است. این غفلت، فرصتی را برای دیگر کشورها فراهم آورده تا از پتانسیلهای فرهنگی و ورزشی چوگان منفعتبرداری کنند و حتی ادعای مالکیت آن را داشته باشند. درحالیکه ایران بهگفتن مهد چوگان شناخته میشود و ریشههای تاریخی این ورزش در عمق فرهنگ ایرانی نهفته است، کشورهای فرد دیگر با منفعت گیری از غفلت ایران، توانستهاند این ورزش را احیا و جهانی کنند و حتی در برخی موارد، با ادعاهای تاریخی، تلاش در راستای مصادره این میراثفرهنگی داشته باشند. این کشورها با اندوختهگذاریهای کلان، برنامهریزیهای دقیق، و منفعت گیری از استراتژیهای مؤثر، چوگان را به یک ورزش بینالمللی و پرطرفدار تبدیل کردهاند. آذربایجان یکی از مثالهای بارز این زمانطلبی است. این سرزمین با ثبت چوگان به نام چوگانبازی سنتی قرهباغ در فهرست میراثفرهنگی ناملموس یونسکو در سال ۲۰۱۳، قدم بلندی در این عرصه برداشت و کوششهایی برای هویتزدایی از ریشههای ایرانی این ورزش انجام داد. اگرچه این ثبت با اعتراض ایران روبرو شد و در نهایت، یونسکو اذعان کرد که چوگان در ایران نیز ریشههای تاریخی دارد، اما این عمل آذربایجان به یک پیروزی بزرگ در عرصه دیپلماسی فرهنگی برای این سرزمین تبدیل شد. آذربایجان با برگزاری مسابقات بینالمللی، تشکیل آکادمیهای چوگان، و ترویج این ورزش در سطح ملی و بینالمللی، موفق شده است چوگان را به یکی از نمادهای فرهنگی خود تبدیل کند. آنها از این ورزش برای جذب گردشگر و افزایش پرستیژ بینالمللی خود منفعت میبرند. هند و پاکستان نیز از کشورهایی می باشند که در گسترش چوگان نقش بسزایی داشتهاند. چوگان از دیرباز در شبهقاره هند رایج بوده و در دوران امپراتوری مغول در هند به اوج خود رسید. بریتانیاییها در قرن نوزدهم در هند با این ورزش آشنا شدند و آن را به اروپا بردند. امروزه، چوگان در هند و پاکستان بهخصوص در مناطقی همانند لدخ و گلگت – بالتستان بهگفتن یک ورزش سنتی و پرطرفدار شناخته میشود و مسابقات محلی و بینالمللی بسیاری در این مناطق برگزار میشود. آنها با تلفیق سنتهای محلی و قوانین مدرن، توانستهاند چوگان را به یک جاذبه گردشگری تبدیل کنند. کشورهای فرد دیگر همانند آرژانتین و آمریکا نیز در دهه تازه به قوتهای مهم چوگان در جهان تبدیل شدهاند. آرژانتین به علت داشتن اسبهای چوگانباز باکیفیت بالا و بازیکنان حرفهای، بهگفتن قطب چوگان جهان شناخته میشود. درحالیکه این کشورها از چوگان بهگفتن یک ابزار قوی برای دیپلماسی فرهنگی و اقتصادی منفعت گیری میکنند، ایران، مهد این ورزش، در حال ازدستدادن این زمانها است و حتی در خطر ازدستدادن اعتبار تاریخی خود در عرصه چوگان است. این حالت نیازمند یک بازنگری جدی و برنامهریزی سریع برای برگشت دادن چوگان به جایگاه واقعیاش در ایران است. برگشت دادن چوگان به جایگاه واقعی خود، نیازمند یک عزم ملی و همکاری همهجانبه از سوی دولت، قسمت خصوصی، نهادهای فرهنگی، و آحاد مردم است. با برنامهریزی صحیح و طویل مدت، تخصیص بودجه کافی، گسترش زیرساختها، آموزش و ترویج گسترده، و وجود فعال در عرصه بینالمللی، میتوان چوگان را از حاشیه به متن آورد و بار دیگر آن را در جایگاه واقعی خود، بهگفتن نمادی از شکوه و تمدن ایرانزمین، در سطح جهانی معارفه کرد. این ماموریت تکتک ایرانیان و نهادهای مسئول است که این گوهر گرانبها را از فراموشی نجات دهند و آن را به نسلهای آینده منتقل کنند تا هویت ملی ما در بستر تاریخ، مدام پویا و زنده بماند. احیای چوگان، فقطً احیای یک ورزش نیست؛ بلکه احیای قسمت مهمی از هویت و افتخار ملی ماست.
دسته بندی مطالب
[ad_2]
منبع