[ad_1]
به گزارش اصفهانیا
اصفهان امروز- شهرزاد فلاح : از چپقهای پرخاطرهٔ پدربزرگ تا قلیانهای طعمدار در کافههای لوکس، از پکهای پرطمطراق سیگار در خیابان تا ویپهای رنگی در دست نوجوانان، یکرشتهٔٔ مشترک از قبل تا حال هم چنان در جریان است: تمایل نسلها به لمس دود، آن هم در پوششی از معنی، تفاخر یا توهم تمدن. اما این دود، تنها از آتش توتون بلند نمیشود؛ از خاکستر هویت و آیندهٔ نسلی برمیخیزد که به قیمت نفسهایش، در جستوجوی دیدهشدن و فرار از حقیقت است.
در گوشهای از اتاقهای قدیمی، روی فرشهای دستبافت و کنار کرسی، پدربزرگی مینشست و چپقش را با صبر و سکوت آماده میکرد. دودِ چپق نهتنها فضای اتاق، بلکه تاریخ شفاهی یک نسل را پُر میکرد. آن دود آرام و سنگین، صدای گذر زمان می بود؛ نه فریاد یک نیاز.
چپق در آن روزگار، نماد تفکر، احتیاط و پختگی ریش سپیدی می بود. فردی برای نمایش و پُز آن را نمیکشید. چپق بخشی از آیینها می بود، نه عادت. امروز، همان چپقها تنها پشت ویترین موزهها خاک میخورند و جایشان را ابزارهایی گرفتهاند که نه باوقار ک باعجله؛ نه با تأمل که با عطش کشیده خواهد شد.
ورود قلیان به فرهنگ شهری همراه می بود با نوعی رسم میهماننوازی خانوادهها قلیان را برای مهمان میآوردند، نه برای فرزند نوجوانشان در قهوهخانههای سنتی، مردان قلیان میکشیدند و از درد دلهای زندگی میانها گفتند. اما امروز، قلیان در دست دختر و پسرهای نوجوانی است که با تلفنهای آخرینمدل و لباسهای برند، در کافههای اینستاگرامی دور هم دود میکنند وعکسهایی سلفی میگیرند.
نسلی در حال شکلگیری است که آرامآرام هویت خود را نه در توانایی که در دود سیگار و ویپ بین پاساژها و خیابانهای شهر گم میکند؛ نسلی که دیدهشدن را به بهای سوختن آینده میخرد.
مینا۲۲ساله، دانشجوی معماری، با خندهای بر لب میگوید: «قلیان برای ما یک جور سرگرمیه، یک جور هویت در جمع… اگر نزنم، حس میکنم از دایرهٔ دوستانم بیرون افتادم. یه جورایی قلیان ما رو دور هم جمع میکند. اکنون دودش یک چیز دیگراست…»
اما این دود بهظاهر بیخطر، با هر پک، لایههای عمقیتری از جسم و روح جوانان را دچار میکند.
سیگار، با آن بستههای نقرهای و قرمز، با آن صدای خاص باز شدن، از جیب کتهای چرمی در دهههای پیش به کوچههای امروز راهیافته است. روزگاری نماد مردانگی، شورش یا تفکر می بود؛ اکنون زیاد تر از همیشه، نماد اضطراب، گمگشتگی و اعتیاد نهان است.
آرین، ۱۹ساله، میگوید : «اولش از روی شجاعت می بود. سپس یه جور تکیهگاه شد. هنگامی سیگار دارم، حس میکنم کنترل دارم بر روی دردهایم بهنوعی بزرگ شدم. انگار یک کاری از دستم برمیآید.»
او با انگشتانی لرزان، پاکت سیگارش را بهآرامی روی میز میگذارد.
«پدرم همیشه با سیگار می بود. احتمالا ناخودآگاه، داشتم ازش پیروی میکردم. احتمالا هم دلم میخواست همانند مردی باشم که از دستش دادم.»
مهدیه، ۴۰ساله، هم با صدای آرامی میگوید:
«سیگاری که منفعت گیری میکنم، سیگار زنانه است ضرری ندارد. هنگامی منفعت گیری میکنم، انگار از همهٔ غمها فارغ میشوم. با هر پک به سیگار، درون پر از غمم رو تخلیه میکنم.»
این روزها بیشترین مصرفکنندههای سیگار، دختران کمسنوسالی می باشند که در گوشهوکنار شهر در حال تردد می باشند و بعضی اوقات پاتوقی در مراکز تجاری برای خود دارند.
ویپها، آن دستگاههای کوچک و رنگارنگ، بیصدا و بیبو آمدهاند تا همان نیکوتین سیگار را در لباسی فریبندهتر اراعه کنند. با طعمهایی چون هندوانهٔ یخی، آدامس نعنا و انبهٔ جنگلی، ویپ جوانان را با بستهبندی لاکچری فریب میدهد.
نازنین، ۱۷ساله، دبیرستانی، در کیفش ویپ صورتی کوچکی دارد:
«ویپ رو زیاد تر بهخاطر ظاهرش دوست دارم تا نیکوتینش. حس خاص بودن داره. یه جور حس استقلال..»
هنگامی از او میپرسم آیا میداند نیکوتین حاضر در ویپ حتی زیاد تر از سیگار است، مکثی میکند:
«میدونم… ولی مگه الان دیگه چیزی سالم مونده؟»
کنار نازنین، پویا، ۳۸ساله، دانشجوی مهندسی، با اشتیاق بیشتری از ویپ میگوید:
«قیمت ارزان ترینش که یک بار مصرف می باشند و نزدیک به ۵۰۰ تا پاف میدهند از ۴۰۰ تومان اغاز خواهد شد. اما مدلهای گرانتر همانند Drag X Plus یا برندهای اسموک، وپو، گیگ ویپ و ویپرسو حتی تا ۸ یا ۹ میلیون هم هست.»
او ادامه میدهد:
«فرق ویپ و پاد این هست که ویپ با جوس کار میکند، نیکوتینش پایینِ ، برای فان و خوشگذرونی است.
پاد با سالت نیکوتین هست که شدیدتره و زیاد تر جانشین سیگار می شود.
برخیها جستوجو ظاهر و استایل می باشند، برخیها جستوجو نیکوتین زیاد تر، ویپ و پاد هم لوازم خاص خودشان را دارند؛ همانند کویل، اتومایزر، سرمخصوص و آچار مخصوص. بسته به مدلش متفاوت است.»
در دل همین فرهنگ دود، مواد مخدر نیز خزنده داخل شدهاند. گل، حشیش، ماریجوانای صنعتی، THC، آمفتامین و حتی LSD، گاه در دل ویپ و قلیان مخفی خواهد شد؛ بیآنکه خانوادهها یا حتی خود مصرفکننده فهمیدن کنند که چه چیزی داخل بدنشان میشود.
دکتر سمیه شریعتی، روانشناس و متخصص ترک اعتیاد هشدار میدهد:
«این نسل، زیاد تر از آن که آگاهانه دود کند، فریب میخورد. ویپ و قلیان فقطً دروازههای عبور به سمت مخدرهای خطرناکتر می باشند. ظاهر بیخطر و طعمهای فریبنده، جلوی فهمیدن واقعی خطر را میگیرد. الان حتی موارد مصرف مواد روانگردان در قالب ویپ داریم.»
برای تعداد بسیاری از جوانان امروز، مصرف سیگار و ویپ نهتنها نشانهٔ ضعف نیست، بلکه راهی است برای ورود به حلقهٔ محبوبیت، مد و حتی نوعی برندسازی شخصی. آنها هزینههای کلانی برای خرید قلیانهای لوکس، سیگارهای خارجی و ویپهای چندمیلیونی پرداخت میکنند؛ چرا که این ابزارها را بخشی از «استایل زندگی» خود میدانند.
شروین، ۲۴ساله، که ویپ مدل Drag X Plus را همانند یک شیء مقدس در دست دارد، میگوید:
«راستش، برام مهم نیست زیان داره یا نه. چیزی که مهمه اینهست که با این حس میکنم “کاملترم”. حس کنترل، جذابیت، دیدهشدن…»
ما با نسلی مواجهیم که در غبار دود، به جستوجو هویت، اسایش و دقت میگردد؛ اما در نهایت، چیزی جز پوچی، وابستگی و زخمهای درونی به دست نمیآورد. نسل ویپ و گل، احتمالا ظاهر دلنشینتری از نسل چپق داشته باشد، اما زخمش عمیقتر و خاموشتر است. تمدن، آنچنانکه برخی فکر میکنند، با ویپ و قلیان ساخته نمیشود؛ بلکه باقدرت «نه گفتن»، با آگاهی، با اندیشهای سالم و نگاهی روشن به آینده شکل میگیرد.
اگر برای چند دقیقه فراموشی، ریههایتان را پر از نیکوتین و ذهنتان را بیحس میکنید، بدانید که بهای سنگینی پرداخت میکنید. آنچه امروز استایل، تمدن یا سرگرمی به نظر میرسد، فردا امکان پذیر نقطهٔ اغاز یک زوال عمیق باشد.
نفس بکش… اما از جنس آگاهی، نه دود.
دسته بندی مطالب
[ad_2]
منبع