[ad_1]
به گزارش اصفهانیا
اصفهان امروز-شهرزاد فلاح: نمایش هیدن برای رسیدن به صحنهٔ تماشاخانه فرشچیان در اصفهان، مسیر آسانی را طی نکرد. آنچه مخاطب در لحظهٔ بالارفتن پرده و تابیدن نور بر چهرهٔ بازیگران میبیند، تنها بخشی کوچک از یک تلاش عظیم و پرفرازونشیب است. در پشت این صحنه، روایتی نهان اما پرقدرت وجود دارد؛ روایتی از ایستادگی، پشتکار بیوقفه و عشقی خالصانه و بیچشمداشت به هنر.
یک جوان، یک رؤیا، یک صحنه
کامران کریمی، تهیهکنندهٔ جوان پروژهٔ هیدن، نقشی کلیدی در بهثمررسیدن این اجرا داشته است؛ جوانی برخاسته از دل اصفهان که بیادعا اما با انگیزهای همهقد، نمایش را از تهران به زاد گاه خود آورد تا در تئاتر شهر، اتفاقی زنده و متفاوت رقم بزند.
کاری که از دور، فرهنگی و امیدوارکننده به نظر میرسد، در عمل با موانعی جدی مواجه شده است. از سنگاندازیهای مسئولان وابسته و مدیران بازبینی نمایش گرفته تا سختیهای لجستیکی و فقدان حمایتنهادهای مسئول، همه انها نشانهای از وضعیتی می باشند که نمیتوان از کنار آن بهسادگی گذشت.
تئاتر جدا گانه، بیپشتوانه اما زنده
آن که با حداقل امکانات و تنها باتکیهبر ایمان جمعی، نمایشی جدا گانه، بزرگ و جسورانه را به صحنه میآورد، سزاوار تقدیر است و این تنها تلاشی فردی نیست، بلکه نمادیست از آیندهٔ فرهنگی یک شهر. اما آیا نهادهایی که ماموریتٔ حمایتدارند، در کنار این کوششها ایستادهاند یا بعضی اوقات خود به مانعی ناخواسته تبدیل شدهاند؟
تاریکی، ناگهانی و بیجواب
در میانهٔ همهٔ این چالشها، قضیهای بهظاهر ساده اما ویرانگر به چشم میخورد: قطعی برق بدون اظهار قبلی در مجموعهٔ بزرگ فرهنگی فرشچیان.
این مجموعه که از چندین سالن تئاتر، فروشگاهها، رستورانها و کافیشاپهای پرتردد راه اندازی شده، عملاً یکی از قطبهای فرهنگی تفریحی شهر است. بااینحال، قطعیهای مکرر و ناگهانی برق، نهتنها اجراهای نمایشی را دچار اختلال کرده، بلکه فضای کلی مجموعه را هم از نظم و نشاط تهی ساخته است.
فرهنگ فقط در بناهای تاریخیست؟
چطور است که در شهری با پیشینهٔ غنی هنری، برای هماهنگی نور، گرفتن سالن و حتی دسترسی به ابتداییترین امکانات، هنرمند باید با اینهمه چالش دستوپنجه نرم کند؟ آیا فرهنگ فقط در کاشیکاریها و معماری صفوی خلاصه میشود، یا در حمایتواقعی از نسل تازهای که آمدهاند تا این میراث را زنده نگاه دارند؟
تئاتری که تا این مدت میتپد
کامران کریمی و گروه پرتلاشش، فراتر از یک اجرا را رقم زدهاند. آنها تبدیل به نمادی شدند از این که هنر، تا این مدت نفس میکشد؛ تا این مدت افرادی می باشند که با کمترین امکانات و بیشترین عشق، تئاتر را به جان شهر بازمیگردانند.
در عصری که فرهنگ، پشت درهای بسته و سیاستهای نامرئی دچار شده، این چنین اجراهایی فقطً فعالیتی هنری نیستند، بلکه بیانیههایی اجتماعیاند: اینکه هنر، اگرچه گاه بیصداست، اما باقدرت همه میدرخشد، حتی اگر چندین دفعه در مسیرش سنگ بیندازند، حتی اگر در میانهٔ صحنه، یک دفعه تاریکی مطلق فروافتد.
صحنه را روشن نگه داریم
برای حمایتاز تئاتر جدا گانه، باید صحنه را نهتنها برای بازیگران، بلکه برای جریان زندگی فرهنگی شهر، روشن نگاه داشت.
اجراهایی از جنس هیدن نشان خواهند داد که امید تا این مدت زنده است. اگر سیاستگذاران و مدیران فرهنگی، اندکی از پشت میزها برخیزند و در تاریکی کنار هنرمندان بایستند، احتمالا مجدد نور بر چهرهٔ این شهر بتابد نه فقط نور صحنه که نور ضمانت، فهمیدن، و احترام به افرادی که بیادعا، اما همهقد برای فرهنگ ایستادهاند.
در این بین، چشم هنرمندان و هنردوستان این شهر، به مدیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دوخته شده است؛ مدیری که میتواند نه فقط حمایتکننده قانونی، بلکه پناه فرهنگی هنرمندان جدا گانه باشد. زمان آن رسیده که پشتیبانی، از شعار بیرون بیاید و در عمل، خود را بر صحنه نشان دهد.
دسته بندی مطالب
[ad_2]
منبع