[ad_1]
به گزارش اصفهانیا
اصفهان امروز- امیر اکبری: اصفهان همیشه به تاریخ و هنرش تکیه دارد، اما ستارههای حقیقی این شهر در کلاسهای درس و آزمایشگاههای کوچک دبیرستانی متولد خواهد شد. نوجوانانی که آیندهای بزرگ در ذهن دارند، اما بیم آن میرود که پیش از شکوفایی، یکییکی کوچ کنند. حقیقت این است که ما تا این مدت برای این نسل، نظام پیگیری نداریم. دانشآموز نخبه امروز مدال میگیرد، فردا پشت درهای بسته ادارات سرگردان میشود؛ نه مسئولیتی برای حمایتاز او تعریف شده و نه افقی روشن پیش پایش گذاشتهاند.
    
نهاد گمشدهای به نام پیگیری
در وضع حاضر هر دستگاهی ساز خود را میزند. آموزشوپرورش برنامهای دارد، بنیاد ملی نخبگان مطرح فرد دیگر و دانشگاهها هم روالی جداگانه؛ اما نخبه نوجوان بین این همه پراکندگی گم میشود. چه فردی باید برای او پرونده راه اندازی دهد و چه نهادی مسئولیت پیگیری مسیرش را بر مسئولیت دارد؟ چرا ثبت یک اختراع باید ماهها طول بکشد و چرا هیچ گزارش شفافی از مقدار پشتیبانیهای دادهشده وجود ندارد؟ اگر «اتاق حالت نخبگان دانشآموزی» با مدیریت استانداری و همراهی بنیاد ملی نخبگان شکل بگیرد، میتوان برای هر دانشآموز یک مسئول پیگیری تعیین کرد و دادههای عملکردی را بهطور فصلی انتشار ساخت. این چنین شفافیتی نخستین قدم برای برگشت دادن مطمعن است.
مدرسهای که پژوهشگاه نمیشود
سیستم آموزشی ما هم چنان بر محور تست و حفظیات میچرخد. اما نسلی که قرار است نوآور و کارآفرین شود، به میدان پژوهش نیاز دارد. فکر کنید دبیرستانهایی که همچون پژوهشگاه اداره شوند؛ جایی که دانشآموزان دستکم دوازده واحد پژوهشی را در دوران پیشدانشگاهی بگذرانند و پروژههایشان قابلیت تبدیل به پتنت یا استارتاپ اشکار کند. یا دورههای رزیدنسی پژوهشی در بیمارستانها و صنایع که نوجوانان نخبه شش ماه تا یک سال با بیمه آموزشی وجود یابند و در آخر مقاله، اختراع یا نمونه اولیه اراعه کنند. همینطور تشکیل شبکهای از «آزمایشگاههای دستساز» در مدارس، الهامگرفته از توانایی هند، میتواند دستها را به علم نزدیک کند و تخیل را به عمل بدل سازد.
هنگامی استعدادها بیپشتوانه میهمانند
توانایی بدون اندوخته همانند بذر بیآب است. امروز تعداد بسیاری از خانوادهها همه بار پژوهش فرزند نخبهشان را بر دوش میکشند. زمان آن رسیده است که صنایع بزرگ استان بخشی از سود خود را در قالب «بورسیه صنعت–مدرسه» صرف تجهیز آزمایشگاهها و فراهم گرنتهای دانشآموزی کنند. صندوق هماندوختهگذاری نوجوان نیز میتواند با پشتیبانی خیرین و صندوق نوآوری، پروژههای کوچک را به زمانهای واقعی بدل کند. از نظر دیگر، برنامهای برای جذب معکوس باید به دانشآموزانی که پذیرفتن خارجی دارند، گرنت تطبیقی بدهد تا بتوانند با امکانات داخلی مسیر علمی خود را در ایران ادامه دهند. چرا ماندن باید همیشه به معنی دست خالی بودن باشد؟
انگیزههایی که باید واقعی باشند
هیچ نسلی تنها با نصیحت در وطن نمانده است. انگیزه و افتخار باید ساخته شود. یک «کارت نخبگی دانشآموزی» میتواند بستهای از خدمات واقعی باشد؛ از اعتبار خرید مواد آزمایشگاهی تا دسترسی به پایگاههای علمی، کوچینگ مالکیت فکری و حتی بیمه مسئولیت. «جایزه بزرگ علم جوان اصفهان» نیز میتواند هر سال نوجوانان را به چالش حل مسائل حیاتی استان همانند آب، سلامت یا هوش مصنوعی فراخواند؛ جایزهای که فقط تندیس نیست بلکه گرنت اجرا و مسیر شتابدهی دارد. حتی سهمیههای مشروط دانشگاهی، اگر به شرط استمرار فعالیت پژوهشی تا آخر کارشناسی تعریف شوند، میتوانند هم انگیزه ماندن باشند و هم تضمینی برای ادامه مسیر علمی.
فردا دیر است
این چند قدم فقط مجموعهای از پیشنهادهای پراکنده نیستند؛ نقشهای روشن برای گذار از وضع موجودند. توانایی کشورهایی همانند کرهجنوبی و هند مشخص می کند که با نهادسازی، حمایتمالی پایدار و پیوند آموزش با صنعت میتوان استعدادها را در خاک خود بارور کرد. سوال ساده است: آیا ما هم ارادهای برای این چنین کاری داریم؟
نخبگان دانشآموزی اصفهان همان ستارههای آیندهاند. اگر امروز شنیده و حمایتشوند، فردا چراغ نوآوری استان را روشن نگاه خواهند داشت. اما اگر هم چنان بین قولها و بوروکراسیها سرگردان بمانند، نهتنها خودشان نومید خواهد شد که کارنامه ما نیز با حسرت پر خواهد شد. فردا برای نجات این ستارهها دیر است.
      
    
    
    
    
    
    
    
    
    
    
    
    
    
دسته بندی مطالب
[ad_2]
منبع