[ad_1]
به گزارش اصفهانیا
اصفهان امروز_شهرزاد فلاح: سالخوردگی تنها عددی بر شناسنامه نیست؛ تصویری است از مسیر زیسته، از رنجها و نشاطها، از ریشههایی که در خاک زندگی دواندهایم. روز جهانی سالمند فرصتی است برای تأمل در آیینهای که هم قبل را بازمیتاباند و هم آینده را. در این بین، سالمندان ایرانی با چشمانتظاری، خاطرهها و امیدهایشان هر روز راه خود را بین تنهایی و مهربانی میپیمایند و به ما یادآوری میکنند که توانایی و زندگیشان گنجینهای مورد قیمت است.
موج تنهایی؛ سالمندان و زندگی بی همراه
دلواپسکنندهتر از افزایش جمعیت سالمندان این است که بیشتر از شصت و هفت درصد آنان تنها زندگی میکنند. نبوده است همدم یا پشتیبان خانوادگی، معنی روشنی دارد: نیاز مبرم به خدمات اجتماعی و مراقبتی. خانههای سالمندان و مراکز روزانه در شهرهای گوناگون فعالند، اما همه آنها توان پاسخگویی به این موج گسترده را ندارند. هزینهها بالاست، استانداردها یکسان نیست و در تعداد بسیاری مناطق امکانات کافی وجود ندارد.
صادقیه اصفهان؛ هنگامی انتظار با لبخند آمیخته میشود
برای دیدن حقیقت از نزدیک، راهی یکی از خانههای سالمندان در اصفهان شدم؛ مرکزی به نام «صادقیه» که سالها است پناهگاه تعداد بسیاری از سالخوردگان تنهاست. سالن تمیز و پرنور است، صدای تلویزیون ملایمی در گوشهای میآید و بوی چای تازهدم در فضا پیچیده. اما در چهرهها، چیزی فراتر از این ظاهر آرام دیده میشود: انتظار.
«مادربزرگ زهرا» هفتاد و هشتساله است و میگوید:
بچههایم در تهران می باشند، دچار کار و زندگی. ماهی یکبار سر میزنند. دلم نمیخواهد سربارشان باشم، اما بعضی اوقات شبها خواب میبینم مجدد سر سفرهٔ قدیمیمان نشستهایم.
در کناری، آقای احمدی، بازنشسته راهآهن، با لبخند میگوید:
اینجا غریبه نیستیم، همه رفیق شدهایم. اما هیچچیز جای خانه را نمیگیرد. من هر بار که در حیاط مرکز پرندهای میبینم، به یاد حیاط خانهام میافتم.
بااینحال، در بین این چشمانتظاریها، روشناییهایی هم هست. هر هفته جمعی از خیران و مردم عادی به صادقیه سر میزنند. یکی برایشان میوه میآورد، فرد دیگر کتاب و مجله. گروهی از جوانان اصفهانی همعصرهای جمعه برنامه موسیقی سنتی اجرا میکنند. هنگامی سهتار یا دف نواخته میشود، سالن پر از شور میشود و حتی افرادی که سالها است بهسختی راه میروال، با دست ریتم میگیرند.
خانم «کریمی» که نود سال دارد و همیشه لبخند بر لب دارد، میگوید:
«این جوانها که میآیند، انگار دل ما مجدد جوان میشود. زیاد تر از هدیه، همین دقت برایمان قیمت دارد.»
جهان چطور با سالمندی مواجه میشود
درحالیکه در ایران مراکز محدودی همانند صادقیه با پشتیبانی مردم و خیران چراغ امید را زنده نگه داشتهاند، در تعداد بسیاری از کشورها سالمندی نه بار که زمان دانسته میشود. ژاپن سالها است مطرح «نقشه نارنجی» را اجرا میکند تا سالمندان، حتی بیماران آلزایمری، در خانه و محله خود زندگی کنند و خدمات تخصصی در کنارشان باشد. در سوئد سالمندان خود انتخاب میکنند چه نوع خدماتی دریافت کنند و حق استقلالشان محفوظ میماند. در هند، کلینیکهای سیار به محلات میروال و پزشک و پرستار به خانه سالمندان میآورند. در مکزیک و فرانسه نیز شبکههای گسترده حمایتی شکلگرفته که هم هزینههای مراقبت را سبک میکند و هم فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی متنوعی برای سالمندان فراهم میآورد.
این الگوها مشخص می کند که میتوان سالمندی را به مرحلهای پرنشاط از زندگی بدل کرد؛ مرحلهای که تواناییها مورد قیمت شمرده خواهد شد، نه به فراموشی سپرده.
چراغی برای فردا
برگشت از صادقیه اصفهان با لبخند و بغض همراه می بود. لبخند از دیدن دستهای گرم مردمی که خودجوش به پشتیبانی سالخوردگان میروال و بغض از چشمهایی که تا این مدت چشم به راه دیدار عزیزاناند. حقیقت این است که دیریازود همه ما مسافر همین ایستگاه خواهیم شد.
روز سالمند یادآور این است که احترام، دقت و حمایتحق طبیعی هر انسان در سالهای طلایی عمر است. اگر امروز برای سالمندانمان شهری امن، خانهای روشن و خدماتی با لیاقت فراهم کنیم، در واقع فردای خود را روشن کردهایم. سالمندان، آیینه دیروزند و چراغ فردا؛ و هیچ جامعهای بینور توانایی آنان راهی به آینده نخواهد داشت.
دسته بندی مطالب
[ad_2]
منبع