سلام هشت بهشت

هشت بهشت! این ترکیب و نام برای اصفهانی ها بیشتر از افراد دیگر معنی دارد و یا حداقل شناخته شده است. ترکیبی که می توان آن را در متون عرفانی و مذهبی تا ادبی و هنری دید. و در این سو و در بستر کالبد شهری اصفهان، عمارت و بلوار و خیابان هشت بهشت، بخشی از شهر را راه اندازی داده است. مجموعه ای که پا در صفویه و سر در زمان حال دارد. هشت بهشت در اصفهان از شهر فرهنگی و هنری تا شهر معاصر ادامه اشکار می کند. روایت های هشت بهشت اصفهان می تواند نمادی از روایت های کلان شهر اصفهان باشد. عمارت هشت بهشت که پشت سر گذاشته شود، فرد داخل بلوار هشت بهشت می شود. مهم ترین اداره مربوط به آموزش همان جا ایستاده است. سپس بیمارستان و هزار روایت هر روزه اش! بیمارانی که گاه دل شکسته تنها به مرجع معنوی می توانند، امیدوار باشند. بیمارستانی که در کنار همه کارها و خدمات پزشکی، یادآور تلاش های علی خدایی، نویسنده معاصر اصفهانی است. مردی که روایت هایی از این شهر را به خوبی و زیبایی ثبت کرد. سپس جستوجو همین نام و در امتداد حرکت قبلی،  داخل خیابان هشت بهشت غربی و سپس شرقی می توان شد و  روایت هایی از فعالیت های پزشکی تا روایت هایی از خرید و پرسه در پیاده روی خیابانی معاصر را اشکار کرد. روایت مساجد و یقیناً امامزاده شاهزید، که هر کدام زیبایی و جذابیت و تاریخ مخصوص به خود دارد. هشت بهشت هم همانند همه نقاط دیگر اصفهان، در ماه های محرم و صفر به بهشت یاد و نام حسین علیه السلام، مزین می شود. در عصر روز سه شنبه ۶ شهریور ۱۴۰۳ در هشت بهشت غربی جستوجو آدرسی می گشتم. در ساعت ۱۸ و ۴۷ دقیقه عکس این یادداشت را از این خیابان ثبت کردم. این کتیبه قشنگ و پر از حس و درست همانند همان پارچه های قلمکار معروف اصفهان، کار شده می بود. اکنون این در می تواند دری از درهای بهشت گردد و به هشت بهشت معرفت باز شود. چه قشنگ از زیر نام حسین داخل خانه می شوند و باز از زیر همان سلام، داخل هشت بهشت می شوند.