[ad_1]
به گزارش اصفهانیا
| نام فیلم | علت مرگ: نامعلوم |
| کارگردان |
علی زرنگار |
| محصول | ایران |
| زبان | فارسی |
| زمان |
۱۰۴ دقیقه |
| ژانر | اجتماعی |
| رده سنی | – |
| سال ساخت | ۱۴۰۰ |
| تاریخ اکران |
۵ دی ۱۴۰۳ |
داستان فیلم علت مرگ: نامعلوم
هفت مسافر، در جادهای فرعی، پیش از طلوع آفتاب، شهداد را به مقصد کرمان ترک میکنند. در اغازِ راه فهمید خواهد شد یکی از مسافران مردهاست. اورژانس از فرستادن آمبولانس برای عدمِ قبول پزشک سر باز میزند. تا این مدت آفتاب طلوع نکردهاست و طبیعتاً یافتنِ پزشک کاری ناشدنی است. به نظرِ یکی از مسافران تصمیم میگیرند که او را به پلیس راه برسانند و آنجا آنچه اتفاق افتادهاست را تعریف کنند. اما پیش از آنکه به آنجا برسند یک ترمز زدن ماشین اتفاقی را پیش میکشد که تصمیم آنها را تحول میدهد.
زمان اکران فیلم علت مرگ: نامعلوم
فیلم علت مرگ نامعلوم از روز چهارشنبه ۵ دی ۱۴۰۳ در سینماهای سراسر سرزمین اکران می شود.
بازیگران فیلم علت مرگ: نامعلوم
-
بانیپال شومون
-
علیرضا ثانیفر
-
ندا جبرائیلی
-
علیمحمد رادمنش
-
زکیه بهبهانی
-
رضا عموزاد
-
سهیل باوی
-
سعید رضاییکیا
-
میلاد مرادی
-
احمد دهقان رحیمی
-
منصر غنیجاهد
-
محمدرضا حسینیان
-
اشکان آشوری
-
مجتبی میرحسینی
-
سحر بابایی
بیوگرافی بازیگران فیلم علت مرگ: نامعلوم
در ادامه بیوگرافی بازیگران فیلم علت مرگ: نامعلوم را به طور خلاصه برایتان آورده ایم:
بیوگرافی بازیگر فیلم علت مرگ: نامعلوم
عوامل فیلم علت مرگ: نامعلوم
| کارگردان | علی زرنگار |
| نویسنده | علی زرنگار |
| تهیهکننده | مجید برزگر |
| مجری مطرح | پویان صادقی |
| مدیر فیلمبرداری | داود ملک |
| تدوین | حمید نجفیراد |
| طراحی و ترکیب صدا | سیدعلیرضا علویان |
| طراح صحنه و لباس | محمدرضا میرزامحمدی |
| صدابردار | سعید بجنوردی |
| موسیقی | عیسی حبیبزاده |
| طراح چهرهپردازی | محمدرضا قومی |
| رنگآمیزی تصاویر | حمیدرضا فطورهچیان |
| منشی صحنه | مارال فتحی |
| برنامهریز | سیاوش رمضانلو، امید راد |
| دستیار اول کارگردان | سیاوش رمضانلو، احسان شیری |
| عکاس | مطلب صادقی |
| جانشین تهیه کننده | مهدی برزگر |
| مدیر تشکیل | محمد جعفری |
| مدیر روابط عمومی |
نغمه دانش آشتیانی با همراهی و حمایتاپلیکیشن فیدیبو بزرگترین مرجع کتاب الکترونیک و صوتی ایران |
تیزر فیلم علت مرگ نامعلوم
دانلود فیلم علت مرگ: نامعلوم
دانلود فیلم علت مرگ: نامعلوم با دقت به عدم اکران آن در سینما و سپس در شبکه نمایش خانگی امکان پذیر نیست
جوایز و افتخارات علت مرگ: نامعلوم
-
راهیابی و رقابت فیلم علت مرگ: نامعلوم در دهمین دوره جشنواره فیلمهای ایرانی جشنواره فیلم زوریخ و کسب جایزه بهترین فیلم در سال ۲۰۲۴
-
راهیابی و رقابت فیلم علت مرگ: نامعلوم در قسمت مهم پنجاه و هفتمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم هوف در آلمان.
-
نامزد بهترین فیلم در قسمت توانایی های تازه آسیا در بیست و پنجمین جشنواره فیلم شانگهای برای علی زرنگار.
-
نامزده بهترین کارگردان در قسمت توانایی های تازه آسیا در بیست و پنجمین جشنواره فیلم شانگهای برای علی زرنگار.
-
برنده جایزه بهترین فیلمبردار در قسمت توانایی های تازه آسیا برای داود ملک حسینی.
-
نامزد جایزه بهترین بازیگر مرد در قسمت توانایی های تازه آسیا در بیست و پنجمین جشنواره فیلم شانگهای برای علی محمد رادمنش
حواشی فیلم علت مرگ: نامعلوم
این فیلم از سوی هیئت انتخاب چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر با اخذ شش رای از هفت رای جزء سه فیلم برتر برای وجود در این دوره از جشنواره فیلم فجر انتخاب شده می بود که با دخالت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و عدم صدور پروانه نمایش از جشنواره کنار گذاشته شد. که با عکس العمل تند علی زرنگار، کارگردان این فیلم روبرو شد.
او در این باره نوشت سینما تاریخنگاریِ اجتماعیست. فیلمِ اجتماعی، روایتگرِ روزگاریست که بر مردمان میرود. و «علت مرگ: نامعلوم» یک فیلمِ اجتماعیست که وفادارانه به حقیقت میپردازد. آنچه شما را وادار کردهاست که علیرغمِ رایِ شش به یکِ هیئت انتخاب، آن را کنار بگذارید، همین حقیقتِ آشکار و آشکاریست که هر روزه مردمان با آن دست به گریبانند… روی سخنم با شما است که به خودتان حق میدهید رویِ رای هیئت انتخاب خط بکشید و با نگاه واپسگرای کژ و ناموزونتان آن را به هیچ بیانگارید. روی سخنم با شما است، «شما» یعنی افرادی که همیشه سویِ دیگر ما ایستادهاید و در زمینِ فرد دیگر به جز فرهنگ، به بازی حذف و جرح و ابطالتان پرداختید. روی سخنم با شما است؛ شمایی که سینما را مِلکِ شخصیِ خود میدانید و اختیارِ دست بردن در لیستِ نهایی هیئت انتخاب را دارید، تا هروقت که ملزوم باشد بیایید و دلواپسانه فیلمی را از لیستِ نهایی خارج کنید.
بعد از این عکس العمل، بهروز افخمی کارگردان سینما و عضو هیئت انتخاب چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر در برنامه شهر فرنگ درموردٔ علت حذف این فیلم او گفت: برای انتخاب فیلمها، امتیاز میدادیم اما در نهایت درموردٔ ۲–۳ فیلم خوب او گفت و گوهای جدی درگرفت و «عروسک» و «علت مرگ: نامعلوم» حذف شدند چون برای جشنواره نمیتوانستتد پروانه نمایش بگیرند. فیلم «علت مرگ نامعلوم» به علت این که کمیسیون پروانه نمایش صلاح نمیدیدند این فیلم برای جشنواره نمایش داده شود، حذف شد اما در نهایت در بین خود افراد کمیسیون هم افرادی طرفدار این فیلم بودند و میخواستند به آن پروانه نمایش بدهند.
نقد فیلم علت مرگ: نامعلوم
ایفما: فیلم اول علی زرنگار در نگاهی کلی، نمره قبولی میگیرد. اسبق جدی نویسنده و کارگردان، وجود مستمر و پیگیرش در سینمای مختصر و نگارش نمایشنامههای متعدد و برگزاری نمایشگاههای عکس، هر کدام تأثیرشان را روی کیفیت نسخه نهایی فیلم او گذاشتهاند. هم به نمایشنامههای کلاسیک میماند و در عمده زمانش در فضایی محدود تنش و سوال دراماتیک میسازد، هم در پهنه کویر ایران با عکسها و تصاویری چند بر سلیقه بصری کارگردانش گواهی میدهد و هم در اجرا پختهتر از یک طبعآزمایی ساده با دوربین و بازیگر و دستمایه مینماید. احتمالا به علت کار با نهانمایههای اخلاقی، بشود فیلم را یکی از خیل آثار منتسب به جریانی دانست که با گفتن «سندرم فرهادی» برسی میشود، اما آنچه علت مرگ: نامعلوم را جدای از آنان مینشاند، موضعگیری اخلاقی و صریح فیلمساز است. درمورد تأثیر پذیرفتن از فرهادی که در فیلمنامههای دیگر زرنگار هم هویداست (علفزار و بهخصوص بدون تاریخ،
بدون امضا)، مطرح یک مثال راهگشاست. هنگامی همه با حقیقت مرگ همسفرشان مواجه خواهد شد، در دایرهای ایستادهاند و بهنوبت رأی خود را گفتن میکنند. بقیه زیاد تر مخالفت میکنند. تأثیر مستقیم فرهادی در اینجا از ایده میگذرد و میزانسن و اجرای فصلهایی شبیه از درمورد الی… (۱۳۸۷) را به یاد میآورد. اما درمورد مزیت انحصاری کار زرنگار، باید پافشاری داشت بر عدم همراهی یکی از مخالفان حکومت با فعل غیراخلاقی آدمهای دوروبر در همه طول فیلم (لابد یکی از علتهای توقیف فیلم، در کنار اشاره به سه عدد ۷۸ و ۸۸ و ۹۸ و آخربندی و ناکامی پلیس، یا فصلهای مناقشهبرانگیز شوخی به گمان زیادً جنسی درگوشی و وداع زوج) و آخربندی بامعنا و تأویلبرداری که مفهوم حس گناه ممتد را در ذهن تماشاگر جا میاندازد.
داستان خطی فیلم برای برپایی دادگاهی اخلاقی برانگیزاننده مینماید؛ سرنشینان یک سواریِ ون خطی در راه کرمان و مرگ ناگهانی یکی از آنان. بقیه مسافران درمانده به بیمارستان زنگ میزنند، اما نیمهشب است و تلفنچی میگوید نمیتواند به همراه آمبولانس پزشک هم بفرستد. برای صدور جواز فوت هم وجود دکتر الزامی است. مرحوم پلاستیکی با خود داشته حاوی مقدار بسیاری دلار. داستان از اینجا روی ریل تازهای میافتد. زرنگار در پرداخت کلی خطوط و تشکیل سوال در تماشاگر توفیق مییابد، اما ریزنگاریِ قبل آدمها همتراز با این پیروزی نیست. برای مثال، راننده و دختر جوان زیاد تر به سنخنمایانی آشنا میهمانند. در رابطه راننده عناصری در کارند که مشخص می کند بنا نبوده پرداخت او در کلیشهها متوقف شود. برای مثالً هنگامی پیراهنش را از تن درمیآورد، تیشرتی که زیر آن به تن دارد هم از پشت سوراخ است («واسه کار که لباس پلوخوریمو نمیپوشم») و هنگامی هم خرق عادت میکند، به جای خداحافظی با زندگی قبل، در دوزخی
تازهیافته فروتر میرود. اما سخت بشود پذیرفت که به مجرد پی بردن علاقه زن به خودش، یک عمر زندگی شرافتمندانه را کنار بگذارد. (به یاد بیاوریم: «ما هم همانند شما گرفتاری داریم، اما دندونمون انقدر گرد نیس!» یا «والله اگه من تا اکنون یه قرون از یه مسافر کرایه اضافه گرفته باشم.») از طرف دیگر، شخصیتهایی که بانیپال شومون و علیرضا ثانیفر بازیشان میکنند، نمایشیتر و دلنشینترند. سابقه و کسوت این دو بازیگر هم آن دو را در کیفیت اجرا نزدیک میسازد. پیچوتابهای هر دو زیاد دقیق نوشته و اجرا شدهاند. نه زندانی به زندانی مألوف ذهن ما نسب میبرد و نه کارمند به آن کارمندی که چندین دفعه در سینمای ایران دیدهایم.
متأسفانه مشکلی اساسی در فیلم هست که چندین دفعه نفس آن را میگیرد. پیداست که فیلمساز تصمیم داشته بر غنای بعدعرصه روابط آدمها بیفزاید، حال آنکه توسل متن به تعلیقهای مختصر و مقطعی جز ترمزی برای سیر منطقی درام نیست. برای مثالً وجود پلیس که نه پیشبرنده است و نه در دل رئالیسم مؤکد فیلمساز، پذیرفتنی. در ضمن برای افرادی که حتی یک بار با پلیس ایران برخورد کرده باشند، حرکت متمدنانه افسر پلیس به فانتزی شباهت مییابد. گمراه شدن مأمور قانون و پذیرفتن اینکه مدارک پسر را دزد زده، یا اینکه دختر همسر اوست، و افترا لحظهایِ دختر را که میگوید پدر پسر مریض است، نمیشود در دل یک فیلمنامه ریزبافت پذیرفت. میتوان ریزتر هم شد؛ پلیس چطور استعلام ماشین را میگیرد، اما زوجیت پسر خطا کار و دختر مشکوک را نه؟ بماند که عکس العمل پسر و نمود قهرمانانهاش و زباندرازی شخصیت مرد زندانی، هم زیاد بیشتر از ظرفیت درام مینماید و هم تنها موردی است در طول فیلم که ناخواسته حکم پاس گل به پلیس حکومتی را یافته است. فهمید تعمد
نویسنده و تصمیمش در کورتر کردن گره پیرنگ هستم، اما نشانههایی که ذکرشان رفت، یعنی با فصلی تلفشده طرفیم. یا گمان دزدیِ شخصیت زندانی که هم برای فیلمی که بنایش مطرح قضیهای اخلاقی است، راهی به عمق پدیدار انسانی باز نمیکند، و هم تعلیقی میسازد الکن و فاقد معنی. همینطور است هراس جمع از اینکه راننده با پولها بگذارد و فرار کند. معطلیهای مکرر آنان در مسیری یک ساعتونیمه هم حکم قوز بالاقوز را مییابد. احتمالا بشود به این هم خُرده گرفت که الزام فیلمنامهایِ اغاز داستان با شخصیت آزادشده از زندان و بار تمثیلیاش، مقداری از محدوده درام بیرون میزند. اشاره خود او به اینکه سه روز به مرخصی آمده، کافی نبوده است؟ اینگونه زندانی بودن در عین آزاد بودن به شخصیتهای دیگر و به محدودهای کلانتر تسری نمییافت؟!
با این اوصاف، احتمالا این فیلم در وقتی نزدیک به ۸۰ تا ۹۰ دقیقه میتوانست به فیلمی زیاد بهتر بدل شود. یقیناً عناصر دوستداشتنی فیلمنامه و اجرا هم کم نیستند؛ قمپز درکردن کارمند که از چندفرسخی افغانها را تشخیص میدهد و رسوایی پایانیاش، به کار آمدن شغل اسبق او در فصل خاموش خاکسپاری، بازی جوانک بومی با طنازی و دماغسربالا بودن او و متلکش که «حیف است کیف آقات دست خودت نمونه»، پیچ پایانی داستان که اوج خنده و خوشحالی را به فرودی با لیاقت منش پسر میرساند، مسئولیتپذیری مدام و بیادای زندانی در تنفس مصنوعی و بستن پنجره سواری و از یاد نبردن همسفران بعد از کش رفتن کیف پولها، مکثش سر خاک کردن پولها که گویی دارد با نگاه، صداقت کارمند را در ادعایش میسنجد، پاساژهای حسی و بدون دیالوگ فیلم و فیلمبرداری داوود ملکحسینی، بهاختصاصی در فصلهای دشوار شبانه و صحنه توفان شن.
رهاورد فیلم برای سینمای فرتوت تشکیل داخل، مرارت کشیدن یک هنرمند برای مطرح مضمونی دلخواه است. فیلمسازی نوخاسته که دارد در این روزگار نادیده گرفته شدنِ «وجدان» فیلمسازی، شخصیتهایی را مشخص می کند که در اوج پذیرفتن فلاکت زندگی خود هم مدام به جستوجو از بین بردن حاجت دیگراناند. اشاره فیلم به بحران اقتصادی در جامعه امروز ایران، مرارت کارگردانی در فضایی ناآشنا با همه متغیرهای قابل انتظار، بازیهایی کموبیش یکدست و دیالوگنویسی مبتنی بر تفاوتهای آدمها با یکدیگر را هم به داشتههای علت مرگ: نامعلوم اضافه کنید. هماین چنین، طراحی تیکهای رفتاری برای تشکیل اختلاف بین شخصیتها، ارجاع به حقیقت هولناک فرار هر آن که با حاکمیت زاویهای دارد (احتمالا همان عبارت جاافتاده فرار مغزها)، و بالاخره اوج همه این مضامین، یعنی دوراهیِ سوال ازلی-ابدیِ شرافت یا اندوخته. زرنگار حتی این فکر را نقل هم نمیکند که اندوخته مرد بلوچ امکان پذیر شرافتمندانه به چنگ آمده باشد. دلنشین اینجاست که بعد از
مرگ بلوچ بینوا، فردی از بین آن جمع، کنجکاو عائله طرف نمیشود. بهگمانم همین که میشود بر سر هر کدام از این مایههای مضمونی تأملی کرد، نشان از توفیق نویسنده دارد.
فصلی به فیلم راه یافته که در آن باد دارد بادآورده را میبرد، اما کارمند بهسختی و با ترسی گروتسک، ۱۰۰ دلاریاش را نگه داری میکند. قابلیت عمیق فیلم برای دچار شدن با چالشهای اخلاقی تنها در پذیرفتن یا عدم پذیرفتن پول بادآورده نیست. نوع روبه رو هر کدام از شخصیتها با رخداد هم ظرافتهایی دارد. راننده میگوید: «پسره هم بهم فحش ناموس داد، هم جلوی این زنه کتکم زد.» پسر رو به کارمند پرحاشیه درمیآید که: «تو میخوای یه چیزی رو بگی، ولی دلت میخواد بذاری تو دهن بقیه!» آدمپران محلی اشاره میکند به زلزله بم. زندانی تا میآید نمود قهرمانانه بیابد، با وقاحت سهم خودش را که برداشت، طلب سهم بعدی را میکند. جایی هم به کارمند مرموز که اسمش را پرسیده، میگوید: «مگه قراره باز همدیگه رو ببینیم؟!» تأثیر آدمها در زندگی هم محدود است به منفعتِ مقطعیشان. رویهمرفته فیلم زرنگار تصویری مجموعکننده از روزگاری میسازد که در آن، گویی جز زوج عاشق فردی به نام نیاز
ندارد. نام دختر هم تازه در فصل وداع شنیده میشود. از اینرو انتخاب زیاد دقیقی است که چهره آن دو را دیگر در توشات نمیبینیم. در این چنین دورانی طبیعی است که مرگ هیچ علتی نخواهد. گیرم که خواست. کو مسئولش و کو جواب و کو گوش شنوا؟
سوال های متدوال
کارگردان فیلم علت مرگ: نامعلوم است؟
علی زرنگار کارگردان فیلم علت مرگ: نامعلوم است.
سخن آخر
در این نوشته اطلاعاتی از فیلم سینمایی علت مرگ: نامعلوم را در اختیار شما قرار دادیم.در صورت تمایل می توانید فیلم سینمایی آنتیک با بازی پژمان جمشیدی و بیژن بنفشهخواه را نیز کلیک کنید.اگر شما اطلاعات بیشتری از این فیلم سینمایی دارید با ما و دیگر مخاطبان سایت اصفهان امروز به اشتراک بگذارید.
دسته بندی مطالب
[ad_2]
منبع