فیلم ۱۹۶۸ (4)

فیلم ۱۹۶۸ به کارگردانی امیرمهدی پوروزیری

[ad_1]
به گزارش اصفهانیا

داستان فیلم ۱۹۶۸ در سال ۱۹۶۸ میلادی (۱۳۴۷ شمسی) می‌گذرد که در این سال ایران میزبان مسابقات جام ملت‌های آسیا می‌شود. این فیلم روایتی است از آخرین مسابقه جام ملت‌های آن زمان در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۴۷ که در آن، تیم ملی فوتبال ایران با ناکامی ۲ بر ۱ تیم ملی اسرائیل، قهرمان این مسابقات شد.

در ادامه بیوگرافی بازیگران فیلم ۱۹۶۸ را به طور خلاصه برایتان آورده ایم:

دانلود فیلم ۱۹۶۸ با دقت به عدم اکران آن در سینماها و توزیع درشبکه نمایش خانگی امکان پذیر نیست.

اخبار فیلم ۱۹۶۸

نقد فیلم ۱۹۶۸

فیلمو شات_محمد تقی‌زاده: ۱۹۶۸ از ایدئولوژیک‌ترین و نه لزوما سیاسی‌ترین فیلم‌هایی است که در این سال‌ها در سینمای ایران ساخته و گمان زیاد اکران موفقی هم نخواهد داشت. پروژه ساخت این چنین تریلرهای سیاسی امنیتی از زمان ماجرای نیمروز مهدویان اغاز و با فیلم‌هایی چون سیانور بهروز شعیبی ادامه اشکار کرده و اکنون دو سه سالی است که اینگونه فیلم‌ها جزو فیلم‌های ارگانی پرهزینه قرار گرفته‌اند و گویی قرار است جای فیلم‌های دفاع مقدسی اشباع شده را بگیرند.

اکران این گونه اثار در یکی دو سال تازه و تمایا کم مردم به تماشای این گونه اثار نشان داده که تصمیم‌گیران و اندوخته‌گذران می‌بایست فکری برای این طبقه از فیلم‌ها بکنند؛ فیلم‌هایی که نه تماشاگر دارند و نه با تمهیدات گوناگون میفروشند.

۱۹۶۸ در گونه سینمایی تریلر ساخته شده و قرار است داستان معمایی و امنیتی تعریف کند اما ضعف فیلمنامه و شخصیت‌پردازی نمی‌گذارد که فیلم نتیجه دهد. اگرچه در لحظاتی فیلم درگیرکننده و اضطراب میشود اما سپس از مدتی تماشاگر فهمید این حجم از هیجانات کاذب و بازی تکراری و سرکاری فیلمساز میشود نتیجه این که آخر بندی فیلم نه تنها تکان دهنده نمیشود بلکه نقطه انتهایی این بازی سرکاری و سطحی از فیلمساز و گروه سازنده است.

آخرین و جدیدترین اخبار سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، کارگری ، ورزشی، حوادث و سلامتی ، استان اصفهان و ایران را در وب سایت اصفهانیا دنبال کنید

ضعف شخصیت‌پردازی حتی به بازیگر توانمندی همچون امیر نوروزی نیز اجازه نمیدهد که بازی خوب همیشگی خود را به عرصه ظهور رساند و با یک بازی تخت و یکنواخت از او روبه رو هستیم که درست است که استحکام شخصیتی و قوی بودن او را نشان میدهد اما به هیچ وجه شمایل یک قهرمان سمیپاتیک و صاحب کاریزما را برای تماشاگر خلق نمیکند.

ریتم فیلم‌ نسبتا تند است و حجم زیاد وقایع و شخصیت‌های اضافی علتمیشود مخاطب فیلم را جستوجو کند ولی نه اتقاقات دراماتیک خواهد شد و نه شخصیت‌ها سمپاتیک. فکر کنید چه حجم از این اتفاقات را میتوان از فیلم حذف و یا حتی جابجا کرد بدون این که به کلیت فیلم صدمه‌ای زده شود چرا که اصولا موقعیت‌ها و اتفاقات دراماتیک نشده و در قالب یک کل واحد تعریف نشدند.

۳ مسئله از فیلم:

حمیدرضا محمدی: ۱۹۶۸ داستان مغفولِ کم‌تر شنیده‌شده‌ای دارد و بعد از «پرویزخانِ» علی ثقفی که در جشنوارۀ سال قبل درآمد، دومین فیلم فوتبالی سینمای ایران با بن‌مایۀ تاریخ سیاسی است، با این تفاوت که این‌جا سیاست چربش اساسی دارد.

فیلم ماجرای فینال جام ملت‌های آسیا در اردیبهشت ۱۳۴۷ بین ایران و اسرائیل که با پیروزی ۲ بر یک کشورمان خاتمه یافت و اکنون امیرمهدی پوروزیری در نخستین تجربۀ سینمایی بلندش، به‌سراغ این سوژه رفته اما در یک کلام، آن را سوزانده است.

او که تجربۀ مستندسازی دارد، در «۱۹۶۸» هم در بند مستند دچار آمده و ابتدای و انتهایش را بر پایه او گفت‌وگوهایی با شاهدان عینی ترکیب کرده که نه‌تنها به‌لحاظ فرمی قضیه دارند که حتی نام او گفت‌وگوشوندگان را ندارد تا ببیننده با آنان آشنا شود. افزون‌براین خاطرات فوتبالیست‌های قدیمی، آن هم هنگامی که پایه و مایۀ فیلم بر تاریخ سیاسی است و آن مسابقۀ فوتبال تاریخی عنصر حاشیه‌ای است، چه کمکی می‌تواند به تماشاگر بکند.

از سوی بکذ بازی‌ها به‌شدت ضعیف است و حتی امیر نوروزی و امیراحمد قزوینی از نخستین بازی‌های خوب خود به‌ترتیب در سریال «می‌خواهم زنده بمانم» و فیلم «ماجرای نیمروز» زیاد فاصله دارند.

هم‌این چنین فیلم در جاهایی همانند سکانس دریاچۀ حوض‌سلطان و فراتر، او گفت‌وگوهای نقش‌ها عیب ساختاری دارد و اساساً درنیامده و منقص است.

هم‌این چنین نه‌تنها قاب‌ها در فیلم‌برداری نامتجانس است که حتی صدابرداری و صداگذاری هم ضعیف است.

۳ مسئله از فیلم:

  • داستان بکر و دلنشین

  • فیلم‌برداری و صدابرداری و صداگذاری ‌بد

  • بازی‌های ضعیف

احسان ناظم‌بکایی: آنهایی که فیلم موفق پرویز خان را پارسال دیدند چشم به راه بودند تا این فیلم که درمورد دیدار حساس ایران و اسراییل در جام ملتهای آسیای ۱۹۶۸ تهران می بود، فیلم درست و درمانی باشد که نبوده است. فیلم از بنیان دچار سستی می بود. داستانی پیش برنده نداشت و هیچ اطلاعاتی به مخاطب نمی داد که برای مثالً مرتضی کیست و چه سابقه مبارزاتی دارد؟ نسبتش با الیاس چیست؟ مرتضی با چه افرادی طرف است؟ فیلم حتی در فضاسازی هم ناموفق است. اصلا معلوم نیست در تهران ۱۳۴۷، ایرانی ها اولین میزبانی جام ملت هایشان را توانایی می کنند.

در هیچ جا سخن و خبری از مسابقات نیست و تنها ارجاع به بازی، زیر نویس زمان باقی مانده تا بازی می بود. چیدمان بازیگران هم چندان مخاطب پسند نیست و نمی تواند مخاطب را برای جذب به سینما بکشاند. درحالیکه طراحی هنری با چهره نامداری همانند نژاد ایمانی می بود، سوتی ها و سهل انگاری های بسیاری وجود داشت و انگار آنقدر پول نداشتند که حتی در بک گراند هنروری هم وجود نداشت! الصاق گفتگوهای مستندواره به انتهای فیلم هم زیاد تر همانند قانع کردن اسپانسرها و چسباندن زورکی فوتبال به فیلم می بود.

۳ مسئله از فیلم:

  • بازی ها در اردیبهشت می بود اما فیلم را در زمستان ضبط کرده بودند

  • پتوی روی دوش هادی در نمای باز، پلنگی قرمز و در نمای بسته، راه راه سبز می بود. نمونه تابلو بی اهمیت بودن اکسسوار

  • چرا لیندا کیانی در همه فیلم های دهه ۵۰ و ۶۰ بازی می کند و در همه هم نقش زن تک سکانس دارد و در همه بدبخت است و کشته می شود. فیلم های زد و ماجرای نیمروز و این فیلم

فیلم ۱۹۶۸ (2)

سید احسان عمادی: در تیتراژ پایانی، به قدر چند ثانیه برش‌هایی از مصاحبه‌هایی مستند را می‌بینیم. تازه به پشتیبانی آن‌ها می بود که اندکی سردرآوردم قصه آنچه در یک ساعت و نیم قبلش داشتیم می‌دیدیم چه بوده؛ هرچند انبوهی سوال کلیدی هم چنان بی‌جواب رها شده می بود. برای مثالً این‌که الیاس که می بود، چه کرد و چه رابطه‌ای با مرتضی داشت؟ خود مرتضی چرا با کناره‌گیری از فعالیت‌های قبل‌اش مخفیانه زندگی می‌کرد؟ گروهی که از مرتضی پشتیبانی می‌خواستند چه هویتی داشتند؟ خواهر مرتضی را چه افرادی اشتباهاً کشتند و از این عمل به جستوجو چه بودند؟ سپس چرا جنازه‌اش را به دریاچه نمک انداختند؟ نقشه گروگانگیری اسرائیلی‌ها چطور لو رفت؟ آن‌ها که در آخر با دار و دسته مرتضی می‌جنگیدند چه افرادی بودند؟

تقریباً همه این سؤالات، هیچ جواب روشنی در فیلم اشکار نمی‌کنند که درنتیجه‌اش، چیزی از روال اتفاقات و نیز احوال فکری و درونی شخصیت‌ها، تصمیمات و عمل های آن‌ها و چالش‌های بین‌شان نمی‌فهمیم. ماجرای مسابقه ایران و اسرائیل در جام ملت‌ها نیز –با وجود آن همه پافشاری و تبلیغ در خبرهای مربوط به فیلم- ابداً اهمیتی در داستان ندارد و فقطً به زیرنویس روزهای باقی‌مانده تا مسابقه، چند نما از امجدیه خالی از بازیکن همراه با پرچم‌های ایران و اسرائیل تماشاگران،‌ و نقل‌هایی مختصر و مستند از فوتبالیست‌های قدیمی در انتها محدود شده. انگار خود نویسندگان فیلمنامه هم در رودروبایستیِ گفتن و نوشته و مطرح توجیهیِ اراعه‌شده به مؤسسه اندوخته‌گذار فیلم مانده و چاره‌ای از این بهتر برای ریختن قیمه فوتبال در ماست سیاست اشکار نکرده بودند.

همه فیلم‌های فجر امسال را ندیده‌ام اما دور از انتظار است اثری به خوبی ۱۹۶۸ توانسته باشد ربط کامل فرستنده‌هایش را با گیرنده‌های تماشاچیان داخل سالن قطع کند. این وسط این همه نامزدی سیمرغ برای فیلم، خودش از با اهمیت ترین شگفتی‌های جشنواره است.

۳ مسئله از فیلم:

  • این‌که تا آخر نمی‌فهمیم آدم‌خوب‌های قصه با چه اشخاص یا نیروهایی در جدال‌اند

  • مصاحبه‌های وصله‌پینه‌شده به فیلم

  • بلاتکلیفی کارگردان نسبت به مسابقه‌ای که بنا بوده مرکز ثقل اثرش باشد

احسان طهماسبی: با اهمیت ترین عیب ۱۹۶۸ از آنجایی اغاز می‌شود که فکر را بر این می‌گذارد که با نمایش تصاویر مستند در ابتدای فیلم ناخواسته به دو خواسته رسیده است: اولی فوض پذیرفتن مستندات تاریخی به واسطه پخش راش‌های گفتگو در رابطه مسابقه فوتبال ایران و اسرائیل در دهه چهل توسط مخاطب و همراهی در جهت رسیدن به حقیقت و دومی ملحوظ نمودن این فرضیه است که تماشاگر نسبت به کلیات حادثه مطلع بوده است و در جریان جزئیات و اهداف قرار دارد . اما فیلم تا آخر نه مواضع دقیق گروهک را اشکار می‌کند و در خصوص چرایی و چگونگی این عده سخنی به بین می‌آورد و نه از ریتم مشابه برای بازگویی داستان برخوردار است.

یک مسئله از فیلم:

سعیده نیک‌اختر: نزدیک یک سوم از فیلمهای این دوره جشنواره در سالهای ۵۰ و ۶۰ می‌گذرد که خودش سوال برانگیز است که چرا با گذشت ۴۰ سال تازه یادشان افتاده به این دوره بپردازند. این حرکت این تفکر را تداعی می‌کند که احتمالا هراس از پرداختن به موضوعات اجتماعی روز و مقابله با مسائل روز سینماگر ها را به فرافکنی انداخته است. این مقوله از فیلم های کمدی گرفته تا تاریخی را شامل می‌شود. فیلم  ۱۹۶۸ هم از این قاعده مستثنی نیست و به سال ۱۳۴۷ شمسی اشاره دارد نزدیک ده سال قبل از وقوع انقلاب. به حادثه‌ای فراموش شده اشاره دارد که کمتر فردی آن را به یاد می‌آورد و به همین خاطر فیلمساز می‌تواند هر ایده‌ای را بپروراند. اما مشکل مهم اینجا می بود که فیلم سبقه‌ای از ماجرا نمی‌گوید.

ما به گفتن مخاطب فهمید نمی‌شویم که شخصیت مهم داستان کیست. برای مثال یک پلیس منفصل از کار یا بازنشسته یا هرچی. یا شخصی به نام الیاس که همه این غوغاها برای یافتن او به پا شده کیست و چه اهمیتی در تاریخ دارد. مقصد مهم فیلم چیست این گروه ماجراجو برای خوانخواهی کدام ماجرا یا قضیه متحد و دست به کار خواهد شد؟ نقش اسرائیل در این میانه چیست؟ چیزی که ما به یاد می‌آوریم افتخار آفرینی و پیروزی تیم ملی فوتبال می بود و این که چرا این گروه می‌خواستند این بازی انجام نشود ابتر و خاموش می‌ماند. این ماجرا زیاد تر همانند یک خودزنی می بود تا رشادت و فداکاری. یا داستان از مبنا نادرست بوده یا نادرست به مخاطب منتقل می‌شود. در همه طول فیلم تماشاگر نمی‌داند باید با چه فردی همذات پنداری کند. از آن عجیبتر این که با کشته شدن شهادت گونه افراد مبارز در فیلم چه مسئله‌ای روشن شد یا نتیجه‌اش چه می بود؟

۳ مسئله از فیلم:

  • تا جایی که در تاریخ خواندیم آن موقع آتش زدن پرچم اسرائیل مد نبوده است

  • خواهر شخصیت مهم فیلم چه مقدار مهم می بود که جنازه اش را با هلی کوپتر به داخل کویر انداخته شود

  • ایران که قهرمان شد

در این نوشته اطلاعاتی از فیلم ۱۹۶۸ به کارگردانی امیرمهدی پوروزیری را برایتان آورده ایم.در صورت تمایل می توانید فیلم سینمایی آنتیک با بازی پژمان جمشیدی و بیژن بنفشه‌خواه را نیز بخوانید.اگر شما اطلاعات بیشتری از این فیلم سینمایی دارید با ما و دیگر مخاطبان سایت اصفهان امروز به اشتراک بگذارید.

دسته بندی مطالب

خبرهای ورزشی

اخبار پزشکی

آاخبار اجتماعی

اخبار فرهنگی

کسب وکار

اخبار فناوری

[ad_2]

منبع