[ad_1]
به گزارش اصفهانیا
ستایش صالحی
وکیل پایه یک دادگستری
سالها است که در سینما و تلویزیون، شخصیت وکیل زیاد تر با چهرهای منفی به عکس کشیده میشود؛ فردی چاپلوس، مادیگرا، متظاهر، فریبکار و اهل تبانی که تنها به منافع شخصی خود میاندیشد. در برخی آثار سالهای تازه، از جمله سریالهای همچون «زخم کاری»، «آقازاده»، «گردنزنی»، «قطب شمال» و فیلم سینمایی «بیبدن»، این عکس حتی فراتر رفته و وکیل را فردی مشخص می کند که بدون هیچ قیدوبند اخلاقی، شرعی یا انسانی و بدون قوت اراده، برای پول به هر کاری تن میدهد. این کلیشه بهمرور ذهنیت عمومی را نسبت به حرفه وکالت تحتتأثیر قرار داده و نقش وکلای متعهد و عدلخواه در جامعه را نادیده گرفته است. درحالیکه در هر حرفهای، هم افراد شرافتمند و متعهد وجود دارند و هم افرادی که مسیر درستی را طی نمیکنند. وکالت نیز از این قاعده مستثنی نیست و تصویری که بر پرده سینما و قاب تلویزیون به نمایش درمیآید، بههیچوجه نمایانگر اکثریت جامعه وکلا نیست.
آنچه در این بین کمتر موردتوجه قرار گرفته، کوششهای وکلایی است که شرافت خود را وثیقه سوگندشان قرار دادهاند، در سختترین شرایط برای احقاق حق جنگیدهاند، صدمههای جسمی و روانی متحمل شدهاند و حتی جان خود را در این مسیر ازدستدادهاند و در بین نگاههای غیرمنصفانهای که به این حرفه وجود دارد، این فداکاریها و تعهدها زیاد تر نادیده گرفته میشود. نمونه بارز این قضیه را میتوان در عکس العملهای عمومی نسبت به خبرهای تلخ قتل وکلا مشاهده کرد. هنگامی که خبری درباره ضربوجرح یا قتل یک وکیل انتشار میشود، کمتر فردی در جامعه دلواپس میشود یا به فکر فرومیرود و نظراتی همچون «حتما حق و ناحقی کرده» یا «احتمالا ظلمی کرده باشد» در بین عکس العملها دیده میشود. این نوع قضاوتها، نتیجه همان نگاه تحریفشدهای است که سالها از طریق رسانهها به جامعه القا شده است.
درحالیکه حقیقت آن است که وکیل، فقط بر پایه مستندات اراعهشده از سوی موکل خود به دفاع میپردازد و به طور معمول، از پذیرفتن خواستههای غیرقانونی اجتناب میکند. در نهایت نیز این طرفین دعوا می باشند که حقیقت را میدانند. اما هنگامی جامعه تصویری غیرواقعی از وکالت در ذهن داشته باشد، قربانی شدن یک وکیل را نه یک فاجعه، بلکه نتیجه کارکرد شخصی او برداشت میکند.
این بازنمایی نادرست نهتنها بر نگاه عموم جامعه تاثییر گذاشته، بلکه بر نسل تازه وکلایی که تازهداخل این حرفه خواهد شد نیز اثرگذار است. هنگامی در رسانهها این چنین تصویری از وکالت ترسیم میشود، ناخواسته این مطلب به وکلای جوان القا میشود که این شغل اقتضای این چنین رفتارهایی را دارد؛ گویی برای پیروزی در این حرفه، باید معیارهای اخلاقی را کنار گذاشت و حرفهایگری در وکالت معادل سازش با بی اصولی، چشمپوشی از عدل و پذیرفتن هر پروندهای، فقط بهخاطر منافع مالی است.
وکلا، علاوه بر نقش فردی خود در دفاع از حقوق موکلان، در سطح کلان نیز مسئولیت اجتماعی و انسانی بر مسئولیت دارند. در تعداد بسیاری از پروندهها، فقط به علت همین مسئولیت اجتماعی، به دفاع از موکلشان پرداختهاند. در بزنگاههای تصویب قوانین تاریخی که به تضییع حقوق مردم انجامیده، این وکلا بودهاند که با صدای بلند اعتراض کردهاند. اما متأسفانه، به علت همان عکس نادرستی که از این حرفه در ذهن جامعه شکلگرفته است، این فریادها کمتر شنیده شده و چون پشتوانه عمومی نداشته، در برخی موارد به سکوت منجر شده است.
وکلا نیز جزئی از همین جامعه می باشند، در همین شرایط سخت زندگی میکنند و دغدغههای معیشتی، اجتماعی و اقتصادی شبیهی دارند. اما برخی فیلمها و سریالها، آنها را جدا از مردم و در هیبت افرادی زمانطلب و سودجو نمایش میدهد. این بازنمایی غیرواقعی، نهتنها به این حرفه صدمه میزند، بلکه مطمعن عمومی را نسبت بهنظام دادرسی و عدل اجتماعی خدشهدار میکند و فاصلهای عمیق بین جامعه وکالت و مردم تشکیل میکند.
امید است که متولیان فرهنگ و هنر که نقش پل ارتباطی بین هر صنف و عموم جامعه را بر مسئولیت دارند، از این بعد تصویری واقعبینانهتر و منصفانهتر از جامعه وکالت به نمایش بگذارند. اصل بر این است که وکلا مدافعان حقوق و عدلاند، نه فقط شخصیتهایی با نقابهای منفی در داستانهای سینمایی. جامعهای که تصویری تحریفشده از وکالت داشته باشد، در نهایت خود از این نگاه نادرست، متضرر خواهد شد.
دسته بندی مطالب
[ad_2]
منبع