[ad_1]
به گزارش اصفهانیا
در شهرها تا چشم کار میکند آسمان خراشها و آپارتمانهای بد ترکیبی است که با اقلیم و بااصالت شهرهایمان سازگاری ندارد از نماهای رومی که اشکار نیست چطور مجوز میگیرند تا ساختمانهای بتنی بیروح و نماهای شیشهای نامتناسب با شرایط آبوهوایی؛ همهوهمه شهرهای ایران را همانند به هم کرده است و جای خالی معماری بومی و مشابه با اقلیم را نمایان کرده است. بهتازگی برنده جایزه ساختمان سال ۲۰۲۵ آرکدیلی اظهار شده و درخشش خانه سپرو در نائین نشان داده است که معماری بومی و مشابه با اقلیم، نهتنها یک انتخاب، بلکه ضرورتی اجتنابناپذیر است. این پروژه که در روستای سپرو، در دل فلات مرکزی ایران اجرا شده، مثالای موفق از احیای هویت معماری منطقهای است؛ همان هویتی که امروز در شهرهای ما، بهاختصاصی در اصفهان، قربانی گسترش بیضابطه و کپیبرداریهای بیهویت از سبکهای وارداتی شده است.
معماری سنتی فلات مرکزی، از جمله در استان اصفهان، قرنها با اقلیم خشک و گرم این منطقه هماهنگ بوده است. طاقهای بلند، حیاطهای مرکزی، بادگیرها، سایهاندازی هوشمندانه و منفعت گیری از مصالح بومی، همه و همه عناصری بودهاند که نهتنها علتآسایش حرارتی، بلکه جهت شکلگیری معماریای همسو بافرهنگ و سبک زندگی مردم شده بودند. اما امروزه، با گسترش بیرویه ساختمانهای بیهویت، این اصول معماری جای خود را به برجهای شیشهای، نمای رومی و سازههایی داده که هیچ سنخیتی با اقلیم ندارند.
اصفهان، روزگاری پایتخت معماری ایران می بود؛ شهری که میدان نقشجهان، مساجد، خانههای قاجاری و بناهای صفویاش، مثالای بینظیر از معماری هماهنگ با طبیعت و فرهنگ منطقه بودند. اما کافی است نگاهی به حالت امروز آن بیندازیم؛ بلندمرتبهسازیهای بیقاعده، نمای سنگی و بیروح ساختمانها، خیابانهایی که روزبهروز از هویت تاریخی خود تهیتر خواهد شد و پروژههایی که حتی کوچکترین نشانی از فهمیدن اقلیم منطقه ندارند.
درحالیکه در پروژههایی همانند خانه سپرو، معماران جوان نشان خواهند داد که میتوان با نگاهی به قبل، آیندهای پایدار ساخت، اما در استان و شهر اصفهان شاهدیم که اصول معماری سنتی نادیده گرفته شده و حتی در بافت تاریخی شهر، ساختمانهای تازه بدون هیچ پیوندی با معماری بومی قد علم کردهاند.
مشکل اینجاست که معماری اقلیمی نه در سیاستهای شهری برتری دارد و نه در ذهنیت عامه مردم جایگاهی دارد. شهرداریها هم چنان برای ساخت نماهای رومی و برجهای شیشهای مجوز صادر میکنند، سازندگان تنها به سود مختصرزمان فکر میکنند و شهروندان نیز زیاد تر بدون درنظرگرفتن این که خانههایشان چطور بر محیط و زیستپذیری شهر تاثییر میگذارد، به سراغ گزینههای حاضر میروال.
معماری بومی و سازگار با اقلیم، یک انتخاب تجملی یا نوستالژیک نیست؛ بلکه راهی برای بقا در برابر مشکلاتهایی همانند تغییرات اقلیمی، افتمنابع آبی و افزایش مصرف انرژی است. وقتی که خانهای همانند سپرو با طراحی طاقیشکل، سازگاری با جهت وزش باد و افت اتلاف انرژی ساخته میشود، به طور مستقیم در مصرف برق، گاز و حتی آب صرفهجویی میشود. اما در شهری همانند اصفهان که روزبهروز با مشکل فرونشست زمین و بحران آب دستوپنجه نرم میکند، هم چنان ناظر رشد ساختمانهایی هستیم که کوچکترین توجهی به این مسائل ندارند.
برای برگشت دادن معماری فلات مرکزی به مسیر درست، به سیاستگذاریهای شهری هوشمندانه، آموزش معماران و شهروندان، و یقیناً تحول در نگرش سازندگان و اندوختهگذاران نیاز داریم. اگر شهرداریها در صدور مجوزها، اصول معماری بومی را در نظر بگیرند، اگر دانشجویان معماری بهجای الگوگرفتن از برجهای بیهویت، به قبل پر افتخار معماری ایران رجوع کنند، و اگر مردم بدانند که انتخاب خانهای با طراحی مناسب اقلیم، مستقیما بر کیفیت زندگیشان تأثیر دارد، میتوان امیدوار می بود که شهرهای ما بار دیگر به اصالت خود بازگردند.
خانه سپرو، تنها یک پروژه موفق معماری نیست؛ بلکه یادآوری است از آنچه که روزگاری در شهرهای فلات مرکزی ایران جریان داشته است. یادآوری این که، تا این مدت هم میتوان در دل این خاک، معماریای ساخت که با اقلیم سازگار باشد، زیبایی داشته باشد و از همه مهمتر، ریشه در فرهنگ این سرزمین داشته باشد.
دسته بندی مطالب
[ad_2]
منبع