[ad_1]
به گزارش اصفهانیا
بعد از آخر مراسم رونمایی از کتاب «باغ و پرنده» در خانه صفوی با دوستان هنرمند اغاز به سخن بگویید کردم. از همه جا و هیچ جا! از باغ و پرنده آقای رضوان صادق زاده تا باغ و پرنده های من و دوستان! از باغ رضوان تا پرنده صادق! از کلاس و درس دانشگاه تا خلق تاثییر هنری و اقتصاد هنر. با این همه در زمان خارج شدن از مجموعه، عکس این یادداشت را از بخشی از خانه صفوی تهیه کردم. فکر کردم فردی در این مجموعه نشسته باشد و با استادی و دوستی گفتگو کند، این گفتگو چه مقدار لذت قسمت است. چه مقدار به دل می نشیند. چه مقدار بهتر فهمیده می شود. مکان زمان گفتگو را تشکیل می کند. بعضی اوقات مکان ها، نوشته گفتگو را در اختیار افراد قرار می دهند. بعضی اوقات مکان ها، نوشته را جهت می دهند. مکان ها حتی می توانند انگیزه گفتن و شنیدن را تشکیل کنند. کافه ها و مکان های عمومی در سطح شهر، در راستای تشکیل بستری برای گفتگو می توانند نقش آفرینی بزرگی کنند. در شهری که شهروندان آن با هم به گفتگو می نشینند و سخن هم دیگر را می شنود، اتفاق های بزرگی می افتد. یکی از صدمه های دوران ما این است که یا نمی شنویم و یا حتی سخن هم نمی زنیم. هر بهانه شهری که این زمان را در اختیار ما قرار بدهد که سخن فرد دیگر را بشنویم و یقیناً سخن خودمان را هم بزنیم، این فضا حداقل می تواند یک فضای مدرن و معاصر باشد. فضایی که متکی بر چند صدایی است. فضایی که در آن گفتگو جریان دارد. احتمالا به تعبیری قبل از دوره مدرن، جهان هنری و ادبی و این چنین فضاهای شهری، منولوگ محور بودند و در دوره تازه، همه تلاش بشر برای رسیدن به مکان ها و فضاهای دیالوگ محور است. انسان در این عصر فهمیده که پناه بردن به مکان های سنتی و طبیعی به او اسایش می دهد و عرصه گوش دادن را برایش فراهم می کند برای همین هم فضاهایی که بر این دو پایه طراحی و چیدمان می شوند حداقل برای شنیدن فضاهای خوبی می باشند و اگر فضای شنیداری شد بهترین مکان برای یک گفتگوی سازنده فراهم می کند. در منفعت گیری از این چنین فضاهایی به امکان شنیداری بودن آن فکر کنید.
دسته بندی مطالب
[ad_2]
منبع
