[ad_1]
به گزارش اصفهانیا
برنامه سرنخ تلویزیون که به بازخوانی پروندههای جنجالی دهههای تازه میپردازد، با وجود عبدالصمد خرمشاهی، وکیل دفاع کننده شهلا و این چنین مهدی ابراهیمی، روزنامهنگار حوادث به این پرونده پرداخته است؛ برنامهای که تعداد بسیاری از ناگفتههای این پرونده جنجالی در آن نقل شده است. در این گزارش به چکیده این برنامه میپردازیم.
در صحنه بازسازی قتل چه گذشت؟
ابراهیمی: آن زمان من خبرنگار روزنامه ایران بودم و هنگامی فهمید شدم که قرار است صحنه قتل بازسازی شود همراه عکاس روزنامه جلوی در خانه ناصر رفتیم و چشم به راه ماندیم. اجازه ورود به ما ندادند. ۲۰دقیقه قبل می بود که اجازه دادند داخل شویم. بعدا فهمیدیم چون دوربین عکاسی تشخیص هویت خراب شده می بود، به ما اجازه دادند که داخل شویم و عکس بگیریم. بازسازی از ابتدا انجام شد و ما هم عکاسی کردیم. شهلا جایی که شب قبل مخفی شده می بود را نشان داد و بازسازی صحنه ادامه اشکار کرد. مدام درمورد حادثه سخن بگویید میکرد. سخنهایی میزد که تا آن موقع نگفته می بود. برای مثال نخستین ضربهای را که زده می بود، او گفت. انچه که او میاو گفت صبح که مهمان و بچههای لاله از خانه خارج شده بودند، لاله در آهنی را بسته می بود و شهلا که داخل می بود، ناخواسته در خانه دچار شده می بود. من باور دارم که شهلا برای قتل به آنجا نرفته می بود. اگر این نیت را داشت با خودش چاقو، دستکش و… میبرد. شب قبل از اتفاق چون میدانست لاله و بچهها مهمانی رفتهاند به فکر این که شب آنجا میهمانند با کلید یدکی که داشت داخل خانه شده می بود. او چندین دفعه هنگامی لاله به قطر یا شیراز میرفت داخل خانه ناصر میشد و نسبت به آنجا اشراف داشت. به همین علت هنگامی آنجا وجود داشت و دید لاله برگشته است مخفی شد تا راهی برای فرار اشکار کند. او تا صبح فردا راهی اشکار نکرده می بود. این نکات را پلیس نمیدانست و سپس از بازسازی و از حرف هایهای خود شهلا فهمید شده می بود. او در ادامه نخستین ضربه را با چوب به لاله زده و سپس با چاقو اغاز به ضربه زدن کرده می بود.
شهلا قاتل می بود؟
خرمشاهی: من در دفاعیاتم شواهدی را آوردم که فرد یا افراد فرد دیگر در صحنه قتل وجود و مباشرت داشتهاند. برای مثال تهماندههای سیگاری در محل حادثه می بود؛ درحالیکه شهلا سیگار نمیکشید. ما خواست کردیم که این نوشته بازدید شود که سیگارها مربوط به چه افرادی است. در صحنه بازسازی نشان دادند که شهلا شب تا صبح مخفی شده می بود؛ اما آیا مقدور است که یک نفر از شب تا صبح آنجا باشد و صدایی از او در نیاید و صبح بخواهد دست به قتل بزند؟ هنگامی ۲زن با هم دچار خواهد شد، فرد روبه رو هم دفاع میکند. آثار خراشیدگی، مو، پوست و… باید در پزشکیقانونی بازدید میشد اما هیچکدام انجام نشد و این موارد در شهلا و مرحومه وجود نداشت. در این پرونده ۳۶قاضی اظهارنظر کردند. ۱۲قاضی در مرحله های بالاتر اظهار کردند شهلا مباشر جرم نبوده است.
جنایت چطور رقم خورد؟
ابراهیمی: من ناظر بازسازی صحنه قتل بودم و همه را دیدم. در درگیری بین شهلا و لاله سحرخیزان، ضربات نوک چاقو به پای لاله اصابت کرده می بود. لاله خواب بوده و شهلا اول با چوب به گیجگاه او زده و وی از خواب پریده و هنگامی بلند شده شهلا نخستین ضربه را با چاقو زده و بهسوی در فرار کرده. لاله از پشت موهای او را گرفته و در اینجا چهره به چهره خواهد شد. شهلا به حالت پرتابی با چاقو ضربه میزند و لاله زخمی میشود. من این نکات را در بازسازی صحنه دیدم. در دادگاه هم شهلا من را پشت تریبون صدا کرد و من سخن بگویید کردم. او میخواست بگوید یک نفر دیگر قاتل است. از من پرسیدند که در بازسازی صحنه به شهلا تلقین شد که چه بگوید و من هم گفتم هیچ تلقینی نشد.
در دادگاه چه گذشت؟
خرمشاهی: شهلا در دادگاه او گفت من را هزار بار هم ببرید و بزنید، قتل ۲۰۰نفر را گردن میگیرم. از دادگاه خواست کردم مطلعین و شهود را احضار کنند اما این اتفاق نیفتاد. رسیدگی به پرونده ناقص می بود. صحنه بازسازی جرم که علت برداشت نمیشود. دلایل در آیین دادرسی کیفری اشکار است؛ اقرار، شهادت شهود، علم قاضی. علم قاضی از کجا آمده؟ از اقرار متهم که مقرون به واقع نبوده؟! در جلسه دادگاه فیلم بازسازی صحنه را نشان دادند؛ درحالیکه فرزندان مقتول که خردسال بودند در دادگاه وجود داشتند. قانون اما وجود اطفال در دادگاه را منع کرده است. به نظرم احساسات را تهییج کردند. دادگاه باید در محیطی آرام و بیطرف باشد اما فضا احساسی می بود.
۳اعتراف شهلا
ابراهیمی:شهلا ۳اعتراف داشت. اول حرف های می بود که من در خانه نشسته بودم و یک آشنا تماس گرفت که برو خانه ناصر و ببین چه شده است. من هم رفتم و دیدم خبری نیست و به بهانه این که اینجا آرایشگاه است، داخل شدم. هنگامی جسد را دیدم، رویش ملحفه انداختم و خارج شدم. دوم این که من آنجا مخفی شده بودم که ۵مرد آمدند و لاله را به قتل رساندند و فرار کردند و من هم صحنه را دیدم. سوم این که من خودم او را کشتم. پلیس اما نمیدانست که شهلا چطور صبح داخل خانه شده است تا این که ناصر سرنخ مهم را به پلیس داد و او گفت: یک روز از تمرینات برگشتم به خانه مشترکم با شهلا در خیابان ظفر؛ برعکس همیشه شهلا آراسته نبوده است؛ غذا آماده نبوده است و آشفته می بود… گفت که من شب قبل هنگامی در خانهام بودم چه کار کرده بودم. گفتم، بعد تو هم در خانه ما بودی و در آنجا مخفی شده بودی؟! من هنگامی رفتم خانه، دیدم جای نشستن او روی ملحفه مانده است. به همین علت پلیس و مقام قضایی به این نتیجه رسیدند که شب قبل از حادثه شهلا میتوانسته آنجا مخفی شده باشد.
همدست شهلا چهفردی می بود؟
خرمشاهی: پرونده مختومه است و بهنظر قضات احترام میگذاریم. چیزی که برای خودم هم ابهام داشت این می بود که شهلا محذوراتی داشت. برای مثال افراد فرد دیگر مرتکب این کار شدند و ایشان محذوراتی داشت و نمیخواست بگوید. در سخن بگوییدهایی که داشتیم مدام قسم میخورد که من نکشتم. حتی تا روز اجرای حکم هم قوه قضاییه عزمی نداشت که حکم اجرا شود. اما شهلا مصر می بود که حکم اجرا شود. حتی خودش نامه نوشته می بود که حکم اجرا شود. گفتم چرا اینقدر اصرار داری؟ او گفت احتمالا ناصر و اولیایدم آمدند و رضایت دادند. من از این حالت خسته شدهام. این نوشته برای من همیشه سوال می بود.
روز اجرای حکم آقای لاریجانی بهگفتن رئیس قوه قضاییه، قاضی رحیمی را بهگفتن نماینده فرستاد. ایشان انها گفتند بگو کار کی بوده؟ من اختیار تام دارم تا در صورت لزوم جلوی اجرای حکم را بگیرم اما شهلا چیزی نگفت. اکنون شهلا چه محذوراتی داشت که آنجا پای چوبه دار هم چیزی نگفت، برای من مبهم است. قضیه به همین سادگی نبوده است. ناصر محمدخانی روز اجرای حکم نبوده است و هیچ تلاشی برای بخشیدهشدن او انجام نداد و برای من سوال است که شهلا چه محذوراتی داشت. ماحصل دفاعیات من این می بود که نقش شهلا میتوانست معاون باشد، نه مباشر.
دسته بندی مطالب
[ad_2]
منبع