[ad_1]
به گزارش اصفهانیا
بهتازگی ویدئویی از صدمه گردشگران به لالههای واژگون در یکی از دشتهای زاگرس انتشار شده است. ویدئویی که در آن برخی افراد در حال کندن دستهدسته لالههای واژگون می باشند. این ویدئو در فصل رویش لالههای واژگون زنگ خطری جدی برای طبیعت ایران است. ویدئویی که این روزها در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود، تنها صحنهای از نابودی یکی از ارزشمندترین گلهای منطقه زاگرس نیست؛ بلکه هشداری است برای تکرار یک فاجعه زیستمحیطی دیگر، درست همانند آنچه نوروز امسال در جزیره هرمز رقم خورد. تراژدیای که با هجوم بیبرنامه گردشگران، تخریب طبیعت، و ناتوانی در مدیریت، بخشی از زیبایی ناب این سرزمین را به ورطه نابودی میکشاند.
لالههای واژگون، با قامت خمیده و اشکریزان، قرنها است که بهگفتن میراث طبیعی ایران در دل کوههای زاگرس قد علم کردهاند. اما امروز، زیاد تر از همیشه در معرض تهدید قرار گرفتهاند. بهاختصاصی در استانهایی همانند چهارمحالوبختیاری، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد و استان اصفهان، اینگونه کمیاب به طور مستقیم از هجوم بیرویه مسافران، برداشت غیرمجاز و بیبرنامگی مدیریتی صدمه میبیند.
استان اصفهان که احتمالا برای تعداد بسیاری با نام نصف جهان و تاریخ چندهزارسالهاش شناخته میشود، میزبان لاله واژگون است. ارتفاعات فریدونشهر، مناطق کوهستانی پشتکوه و پادنای غربی، بخشی از این زیستگاههای مورد قیمت می باشند که در ماههای فروردین و اردیبهشت، با هزار رنگ و هزار اندوه، در چشم تماشاگر مینشینند. اما این زیبایی آرام، در روبه رو سیل دوربینها، سلفیها و دستهایی که شاخهها را میکَنند تا با خود سوغات ببرند، دوام نمیآورد.
حقیقت آن است که لاله واژگون تنها یک گل نیست؛ نمادی از تنوع زیستی، نشانهای از اقلیم خاص و قسمت جداییناپذیر از حافظه طبیعی این سرزمین است. ازبینرفتن آن تنها به معنی ازدستدادن یک جاذبه بصری نیست، بلکه نشانهای است از ناکامی ما در نگهداری از اندوختههای طبیعی که بیصدا از دست میروال.
اما مسئله مهم و سوال مهم این جاست که در روبه رو این صدمهها چه باید کرد؟ لالههای واژگون خاک سرخ هرمز و خاک نقرهای قشم نیستند که بتوان فراخوانی برای برگشت آن داد و از مردم خواست آنها را به بغل طبیعت برگردانند. برای نگه داری اینگونه مورد قیمت آیا میتوان تنها به گله های و انتشار کردن ویدئو در فضای مجازی اکتفا کرد؟ طبیعتاً جواب منفی است. راهحل، در کنار آگاهیرسانی عمومی، نیازمند عمل های سریع، برنامهریزیشده و بومی محور است.
نظر اول، تعیین مناطق حفاظتشده رسمی برای دشتهای لاله واژگون است؛ مناطقی که ورود به آنها در فصل گلدهی تنها تحت نظارت محیطزیست و با تورهای بومیگردی مجاز باشد. این عمل، ضمن جلوگیری از وجود بیرویه، به گسترش گردشگری مسئولانه و بومی نیز پشتیبانی خواهد کرد.
دوم، منفعتگیری از ظرفیت رسانههای محلی و فعالان اجتماعی هر منطقه است. در استان اصفهان، رسانههای محلی میتوانند با تشکیل محتواهای آگاهیقسمت، مستندهای مختصر، و او مباحثه با بومیان، نقش مهمی در فرهنگسازی ایفا کنند. از نظر دیگر، مدارس و دانشگاهها نیز باید داخل گود شوند. آموزش نگه داری زیستبومها و ترویج حس مسئولیتپذیری نسبت به طبیعت، از سنین پایین، تنها راهی است که میتواند مانع تکرار این چنین فجایعی در سالهای آینده شود.
سوم، حمایتاز مطرحهای بومیگردی و منفعت گیری از راهنمایان محلی برای هدایت بازدیدکنندگان است. وجود افراد آشنا به منطقه، که منافعشان به حفاظت از محیطزیست گره خور دهه، میتواند مانع از تعداد بسیاری از صدمهها شود. توانایی نشان داده که گسترش گردشگری بدون شراکت جامعه محلی، محکوم به ناکامی است.
و در نهایت، وضع جریمههای سنگین برای برداشت یا صدمهزدن به لالههای واژگون میتواند تاثییر بازدارنده داشته باشد که این عمل وقتی مؤثر خواهد می بود که همراه با نظارت میدانی و گزارشگیری از سوی مردم منطقه باشد.
اگر امروز به داد لالههای واژگون نرسیم، فردا فقط عکسهایشان را در اینترنت باید تماشا کنیم یا از هوش مصنوعی بخواهیم طرحی از زیبایی آن را بازآفرینی کند. تکرار تراژدی هرمز در قلب زاگرس، نه یک گمان دور، بلکه واقعیتی نزدیک است؛ اگر هم چنان چشم بر رفتارهای نادرست ببندیم و سهم خود را از حفاظت طبیعت ادا نکنیم؛ میراث طبیعی کشورمان برای همیشه از بین خواهد رفت.
دسته بندی مطالب
[ad_2]
منبع