[ad_1]
به گزارش اصفهانیا
اصفهان امروز_ راضیه چنگیز نائین: زایندهرود و نوشته مهم جریان آن مبحثی مهم و ملی است، مبحثی که با زندگی میلیونها نفر گرهخورده و نهتنها اصفهان که شهرهای همجوارش را نیز در ادامه دچار خواهد کرد. متاسفانه سالها است که صدای زایندهرود خاموش شده و مردم اصفهان با چشمانی خیره به بستر خشک رود، هر بار خاطرات کودکیشان را مرور میکنند. در این چنین شرایطی، کارزارهای بسیاری تشکیل شده است که تازه ترین آن، کارزاری با گفتن «نجات اصفهان، با جریان مجدد رود» است که ۱۵۹۶ نفر آن را امضا کردهاند. در این یادداشت تصمیم ندارم به تاثییر تشکیل و امضای کارزارها در احیای زایندهرود بپردازم و مقصد از نوشتن این یادداشت پیشنهادهایی که این کارزار برای احیای زایندهرود داده است. این کارزار، دو نظر برای نجات زایندهرود نقل کرده است: تخصیص سالانه ۵۰ میلیون مترمکعب آب از سرچشمه برای محدوده شهری و منفعت گیری از آب خاکستری تصفیهشده، و طراحی چرخش آب در بستر رود تا جریان دائمی در محدوده شهر نگه داری شود. در ظاهر، این مطرح امیدبخش و هوشمندانه به نظر میرسد؛ چراکه از منبع های جانشین سخن میگوید و بر برگشت دادن زیبایی و نشاط به شهر پافشاری دارد. اما درست همینجا باید اندکی تأمل کنیم. قضیه زایندهرود فقط «نبوده است آب در بستر شهر اصفهان» نیست؛ قضیه، بینظمی در مدیریت آب در کل حوضه زایندهرود است. زایندهرود، رودخانهای بین استانی است که حیاتش به هماهنگی و عدل در تقسیم آب وابسته است. اگر امروز در مرکز شهر آب جاری شود، اما تالاب گاوخونی هم چنان بیآب بمانند، آیا میتوان او گفت رود زنده شده است؟ زایندهرود وقتی زنده است که از سرچشمه تا گاوخونی، جریان داشته باشد؛ نه فقط از ناژوان تا پل شهرستان.
از نظر دیگر، ایده منفعت گیری از «آب خاکستری تصفیهشده» هرچند نو و دوستدار محیطزیست است، اما اجرای آن نیازمند زیرساختی دقیق، پایش دائمی کیفیت آب، و صرف هزینه قابلتوجهی است. اگر این آب بدون نظارت کافی داخل بستر طبیعی رودخانه شود، امکان پذیر تهدیدی تازه برای خاک و اکوسیستم اطراف تشکیل کند. توانایی شهرهای دیگر مشخص می کند که بازچرخانی آب، وقتی موفق است که پشتوانه فنی، استانداردهای بهداشتی و مدیریت یکپارچه داشته باشد.
هرچند نمیتوان از قیمت نمادین و اجتماعی این نظر چشم پوشید؛ اما باید او گفت که این کارزارها زیاد تر از آنکه به سود زایندهرود باشد به زیان این رود دائمی می باشند پیشنهادهای داده شده در این کارزار نه محیط زیستی است و نه التیامقسمت بلکه عمق فاجعه خشکی زایندهرود را زیاد تر میکند چرا که خواست جاری بودن آب در شهر اصفهان فقطً نمادین و محدود به مرکز شهر است و بیم آن میرود که تبدیل به «نمایش آب» شود، نه برگشت واقعی زایندهرود.
زایندهرود، قربانی چند دهه برداشت بیرویه، مطرحهای انتقال آب و نبوده است مدیریت واحد بوده است. هر طرحی که بدون در نظر گرفتن کل اکوسیستم حوضه آبریززاینده رود اجرا شود، در بهترین حالت، مُسکن موقت است و در بدترین حالت، به بیاعتمادی مردم و تشدید بحران دامن میزند.
آنچه امروز اصفهان به آن نیاز دارد، بیشتر از هر چیز، ارادهای ملی برای احیای حوضه زایندهرود از سرچشمه تا تالاب است. ارادهای که بین استانها اعتمادسازی کند، سهم کشاورزان را عادلانه تنظیم نماید، و با اصلاح الگوی مصرف در صنعت و کشاورزی، بهجای تزریق آب مصنوعی، بستر رود را به حیات طبیعیاش بازگرداند.
بااینحال، نباید صدای این کارزار را نادیده گرفت. صدایی که از دل مردم برمیخیزد، هرچند ساده، حامل حقیقتی است: مردم اصفهان دیگر طاقت تماشای بستر خشک رود را ندارند. مطرح پیشنهادی اگرچه در اجرا نیازمند بازنگری جدی است، اما بهدرستی دقت را به سمت الزام عمل سریع جلب کرده است. احتمالا زمان آن رسیده که مسئولان، به جای قولهای تکراری، یک نقشه راه واقعبینانه و شفاف برای احیای تدریجی زایندهرود اراعه دهند.
زایندهرود تنها یک رود نیست؛ جریان زندگی است از سرچشمه تا پایاب.
دسته بندی مطالب
[ad_2]
منبع