[ad_1]
به گزارش مبلغ از ایرنا مهدی امین فروغی در پیش نشست تخصصی همایش علمی هیأت و آیینهای مذهبی که با گفتن «تطور هیات از قرن اول تا چهارم هجری» در سازمان هیات و تشکلهای دینی سازمان تبلیغات اسلامی برگزار شد، اظهار داشت: تا نیمه دوم قرن چهارم، آل بویه با رویکرد شیعی روی کار آمد و به دستور معزالدوله در سال ۳۵۲ هجری، برای نخستین بار در دهه اول محرم عزاداریهای حسینی به طور آشکار و همگانی در بغداد برقرار شد. بستن مغازهها و تعطیل کردن بازارها، سیاه پوش کردن بازارها و دسته عزادرای راه اندازی دادن از جمله گزارش های تاریخی مربوط به دوره آل بویه است که به دست ما رسیده است.
وی در ابتدا با اصرار بر ریشهدار بودن آیینهای عزاداری و برشمردن شباهتهایی بین آنچه امروز در عرصه عزاداری وجود دارد و آنچه در قبل برقرار بوده است، او گفت: در سوگ پیامبر اکرم(ص)، شاعری به نام حسان بن ثابت، مرثیه سرایی کرده و در اشعار خود، مردم را به سیاه پوشی تشویق کرد. در سوگ امیرالمؤمنین علی(ع)، امام مجتبی(ع) سیاه پوشیدند و عمامه سیاه بر سر گذاشتند و در تاریخ آمده است که در سوگ امام حسین(ع) هیچ زن هاشمی و قریشی نبوده است مگر این که جامه سیاه به تن کرده می بود. بعد باید سیاه پوشی و سیاه پوشاندن در عزاداری را جزو سنتهای دیرینه تاریخی به حساب آورد.
این پژوهشگر ادبیات آیینی در ادامه گفت: سنت دیگر، سرودن مرثیه بوده است که ما در فرهنگهای گوناگون مشاهده میکنیم؛ به اختصاصی در فرهنگ عرب قبل از اسلام، جایگاه این مرثیهها به قدری اهمیت داشت که حتی یکی از اغراض شعری در عرب، «رثا» است. اغراض شعری یعنی موضوعات شعری از جمله مدح، رثا، فخر، توصیف و پند و اندرز. رثا یکی از این موضوعات بوده و هر شاعری، مرثیههایی داشته است. برای مثال در تاریخ پیش از اسلام، «خنساء» را داریم که شاعر سوگواره عرب بوده است که دیوانی از او در دست است.
او گفت: سنت دیگر، خواندن مرثیه با لحن و ندای محزون است. یعنی تلفیق شعر با موسیقی آوازی و در برخی فرهنگها، با موسیقی سازی نیز شعر را تلفیق میکردند. برای مثال در قرن اول هجری در کتاب الاغانی ابوالفرج اصفهانی آمده که حضرت سکینه(س) دختر امام حسین(ع)، یک بیت در اتفاق عاشورا سرود و آن را برای ابنسریج موسیقیدان بزرگ مدینه فرستاد تا آهنگ و لحن خوبی برای شعر بسراید و ابوالفرج میگوید این موسیقی بر سر زبان ها افتاد و علتشهرت ابنسریج شد.
فروغی سنت دیرینه دیگر را عزاداری کردن به طور جمعی دانست و او گفت: از دیگر سنتهایی که با عزاداری امروز نیز مشابهت دارد، عزاداری کردن به طور جمعی است. یکی از زیباترین تصاویر نوحه سرایی ها در قرن اول هجری، سه بیت اول قصیده تائیه کبری از دعبل خزاعی است که آن را نزد امام رضا(ع) خواند «تَجاوَبنَ بِالإِرنانِ وَالزَفَراتِ، نَوائِحُ عُجمُ اللَفظِ وَالنَطِقاتِ…» این مساله مشخص می کند نوحهگران که برخی از آن ها گنگ بودند و برخی از آن ها گویا، با هم او گفت وگو اغاز کردند؛ با نالههای سوزان خودشان، با هم سوال و جواب کردند و باید دقت داشت که این ابیات، چه عکس زیبایی از هیاتهای قبل به دست می دهد.
هیات کاروانی در ماتم امام حسین(ع)
وی اظهار داشت:گفتن هیات، عنوانی تازه و متاخر است که در سده های تازه به مجالس عزاداری اهلبیت(ع) اطلاق شده است. در قبل به این مجالس عزاداری، «مَأتم» میانها گفتند، به معنی محل ماتم و اندوه. می توان او گفت نخستین افرادی که هیات را پایه گذاشتند، بازماندگان از خاندان اباعبدالله الحسین(ع) بودند. از همان عصر روز عاشورا این کار اغاز شد. نخستین شکل هیات بعد از اتفاق عاشورا، هیات کاروانی می بود، نه هیاتهای ثابت؛ چرا که سوگواران، همان اسرایی بودند که به ناچار باید حرکت میکردند.
این پژوهشگر به مثالهایی تاریخی از عزاداری اشاره کرد و او گفت: یکی از نخستین مراثی که تاریخ ضبط کرده، مرثیه حریر بن سهل بن حبیب شهرزوری است که نقل میکند سال ۶۱ هجری از مکه بر میگشتم، گذرم به کوفه افتاد و دیدم مردم همه جشن و پایکوبی میکنند و عدهای هم سر در گریبان برده و اشک میریزند. از پیرمردی که نزدیکم می بود سوال کردم چه عیدی است که من خبر ندارم؟ پیرمرد با شک و تردید به من نگاه کرد، سپس گفتم پیرمرد نترس من غریب و مسافرم. مرا کنار کشید و او گفت ما دیگر عیدی نداریم. به صورتی رمزی اشاره کرد که دو لشکر با هم رو به رو شد و سپاه عبیدالله بن زیاد پیروز شد و لشکر حسین بن علی(ع) ناکامی خورد؛ آنگاه پیرمرد اغاز به مرثیهخوانی کرد. این گزارشهای تاریخی حاکی از اولین جرقههای عزاداری بر سیدالشهدا(ع) است.
فروغی افزود: مراثی نخستین دیگر، مراثیای است که حضرت زینب(س)، حضرت امکلثوم(س) و امام سجاد (ع) در مجلس ابن زیاد و بازار کوفه خواندند. به گفتن مثال حضرت امکلثوم(س) در بازار کوفه اینچنین خواند «قَتَلْتُمْ أَخی صَبْراً فَوَیْلٌ لاِمِّکُمُ، سَتُجْزَوْنَ ناراً حَرُّها یَتَوَقَّدُ، سَفَکْتُمْ دِماءً حَرَّمَ اللهُ سَفْکَها، وَحَرَّمَهَا الْقُرآنُ ثُمَّ مُحَمَّدُ؛ شما برادر مرا با شکنجه کشتید، بعد وای بر مادرانتان، به زودی با آتشی که حرارتش شعله می کشد، کیفر خواهید دید. شما خون هایی را که خدا و قرآن و محمد(ص) محترم شمردند، بر زمین ریختید.»
او گفت: نوشتهاند که هنگامی حضرت این خطبه و اشعار را خواندند، ولولهای در بازار افتاد که زنان موی خود را پریشان کردند و خاک بر سر ریختند و پنجه به طور کشیدند و به طور خود لطمه زدند و هیچ زن و مردی گریانتر از آن روز دیده نشده می بود. این چنین هنگامی که حضرت زینب(س) سر امام حسین علیه السلام را دیدند، این چنین سرودند «یَا هِلَالاً لَمَّا استتمَّ کَمالاً، غَالَهُ خَسْفُهُ فَأبدی غروباً، ما تُوَهَّمْتُ یا شقیق فُؤادی، کَانَ هذا مُقَدّراً مَکْتُوباً، یا أخی فاطِمُ الصغیرهِ کَلِّمها، فَقد کادَ قلبُهَا أنْ یذوباً؛ ای هلال ماهی که تا این مدت کامل نشده دچار کسوف گردیدی و از نظرها نهان شدی، ای پاره قلب من، گمان نمیکردم سرنوشت ما این چنین باشد. ای برادر! با فاطمه خردسالت سخن بگو که نزدیک است دلش از غصه و اندوه آب بشود.»
نقش حضرت سکینه(س) در ترویج عزاداریها
رئیس هیئت علمی مرکز مطالعات هنر آئینی او گفت: در تاریخ آمده است که در نخستین منزل که محل سکونت برخی از نصرانیها می بود، اصواتی از عزاداری شنیده میشد اما صاحبان صدا دیده نمیشدند؛ لذا آن صداها به جنیان نسبت داده شد. در منزل فرد دیگر به نام قادسیه، باز هیات برگزار شده است و حضرت امکلثوم(س) نوحه خوان این مجلس بوده و اشعار ایشان در تاریخ به ثبت رسیده است. در منزل خزروان، باز هم عزاداری گروهی را شنیدند که دیده نمیشدند.
فروغی افزود: این عزاداریها در شرایط گرسنگی و تشنگی و آزار سربازان و بیخوابی انجام شده است. حضرت زینب(س) در منزل نصیبین مرثیه سرایی کردند. امام سجاد(ع) نیز در منزل سیبور و بعلبک مرثیه خواندند. در شام هم عزاداریهایی انجام شده است. این هیات کاروانی تا رسیدن به مدینه، به کار خود ادامه داده است. در مدینه نیز، مجالسی برقرار شد. یکی از آن ها مراسمی می بود که حضرت امالبنین(س) در بقیع برگزار میکرده است و این چنین حضرت سکینه(س) دختر امام حسین(ع) نیز در ترویج عزاداریها نقش بسیاری داشتند.
این استاد دانشگاه افزود: امامان شیعه(ع) شاعران و مداحان را تشویق کرده و به آنها صله میدادند. روایتی داریم که منصور دوانیقی از امام کاظم(ع) خواست که آن حضرت در مراسم حکومتی نوروز حاضر شده و هدایایی که برای خلیفه میآید را تحویل گیرند. آن حضرت در پی اصرار و پافشاری منصور، این قضیه را پذیرفتند. بعد از آن که هدایای مورد قیمت و گرانبهایی برای خلیفه آمد، پیرمردی جلو آمده و به امام کاظم(ع) اراعه داشت «من مردی فقیر و مستمندم و چیزی برای هدیه آوردن نداشتم، در عوض سه بیت شعر برای جد شهید شما، حضرت امام حسین(ع) حرف هایام.» بعد از آن که امام کاظم(ع) آن ابیات را شنیدند، رو به خادم منصور کرده و فرمودند «فورا نزد منصور برو و بپرس این اموال را چه باید کرد؟» خادم رفت و برگشت و او گفت «منصور میگوید همه را به شما بخشیدم. هر چه خواهی بکن.» امام هفتم(ع) نیز به آن پیرمرد فرمود «همه این اموال را به گفتن صله شعرت به تو بخشیدم!»
او همین طور گفت: یاقوت حموی در کتاب خود، معجم الادبا، داستانی زیاد قشنگ درمورد هیاتی در قرن چهارم هجری آورده است. شخصی به نام خالع میگوید «در سال ۳۴۶ هجری به همراه پدرم در بغداد در مسجد کبوزیها، در یک جلسه مرثیهخوانی شرکت داشتیم. جمعیت تعداد بسیاری آمده می بود و دیدم که یک باره پیرمردی ژندهپوش داخل مجلس شد و او گفت احمد مزوق روضهخوان را به من نشان دهید. آنگاه جلو رفته، سلام کرد و او گفت من بانویمان حضرت فاطمه زهرا (س) را در خواب دیدم؛ به من فرمودند به بغداد آمده و خواست کنم که امروز با شعر ناشیء صغیر (از شعرای قرن چهارم) برای فرزندم حسین(ع) نوحهگری کنید. در این لحظه می بود که مجلس منقلب شد.»
هفتمین پیش نشست تخصصی همایش علمی هیأت و آیینهای مذهبی در مرکز تخصصی احیاء امر برگزار شد. اولین همایش علمی هیأت و آیینهای مذهبی روزهای ۲۵ و ۲۶ بهمن به همت مرکز احیای امر دانشگاه امام صادق(ع) و اندیشکده هیأت سازمان هیأت و تشکلهای دینی در تهران برگزار بشود.
[ad_2]
منبع