مسئله مهمی که در همان ابتدا و با تماشای تکه نخست این مسابقه به ذهن متبادر میبشود صمیمت و شادابی برنامه در همه ابعادش است. مهران مدیری که پیش از این با مسابقه دورهمی تلاش کرد ایدههای خلاقانهای را در اجرای مسابقه سرگرمی توانایی کند، با گیمشوی اسکار، سبک جدیدی در اجرای چالشهای گوناگون با سلبریتیها دارد که در نوع خودش دلنشین است.
فضای داخل استودیوی برنامه اسکار با دکور ساده و مینیمال و با وجود دو مجسمه بزرگ از اسکار، حال و هوایی سینمایی اشکار کرده و مخاطب در همان ابتدا گمان میکند با وجود بازیگران در مقام شرکتکننده قرار است یک مسابقه سینمایی ببیند. اما تنها جایی که ردی از بازیگری وجود دارد که میتواند ربط معنایی با برنامه اسکار هم اشکار کند، سکانسهایی میکس شده از فیلمهای خاطره انگیز تاریخ سینما است که یکی از شرکتکنندگان درون آن وجود دارد. برای مثال در همان تکه اول غلامرضا نیکخواه روبروی مارلون براندو نشسته و سکانسی از فیلم پدرخوانده را بازی میکند. قسمت بامزه و جذابی که قرار است برای بقیه شرکتکنندگان این فصل در تکههای بعدی هم اتفاق بیفتد.
مسابقه اسکار اما زیاد تر بر پایه چالشهایی است که در یک فضای متفاوت توسط نیما شعباننژاد و با ایده و فکر گروه نویسندگان شکل گرفته، خلق شده است. چالشهایی که در هر تکه متفاوت است و هیچ چالشی دو بار در برنامه تکرار نمیبشود و همین ویژگی علتشده بر پایه عکس العملهایی که هنرمندان در هر چالش دارند، اتفاقهای بامزهای رخ دهد.
برای مثال در تکه اول به علت وجود یک شهروند چینی که در ایران زندگی میکند، سوال و جواب سوالات شرکتکنندگان به زبان چینی، چالشهای جالبی را تشکیل میکند. یا در چالش دوم و تماس با نزدیکان هر کدام از هنرمندان برای پشتیبانی گرفتن و جوابهایی که دریافت کردند زیاد بامزه و بدیع می بود.
در دورانی که پلتفرمها با اجرای برنامههای تکراری و مسابقههای بدون جذابیت دیگر فرصتی برای سرگرمی و خندیدن را برای مردم فراهم نمیکنند، ساخت و پخش برنامه اسکار که نیاز مردم جامعه به خنده را به طور جدی برآورده میکند که از اتفاقهای خوب نمایش خانگی است. با دقت به این که مخاطب امروز بیشتر از هر زمان فرد دیگر به خنده و اسایش و نشاط نیاز دارد، پخش اسکار یک زمان خوب برای فراغت از زندگی است.