همه را بی شرف و باطل و خود را فقط حق می دانند / در کلابهاوس عده ای به انبانی از حرف تبدیل شده اند/ همه پیش بینی ها یتان غلط بود کمی شرمنده باشید » اصفهان امروز آنلاین

همه را بی شرف و باطل و خود را فقط حق می دانند / در کلابهاوس عده ای به انبانی از سخن تبدیل شده اند/ همه پیش بینی ها یتان غلط می بود مقداری شرمنده باشید » اصفهانیا

[ad_1]

فروزان آصف نخعی: گاه به کلابهاوس می روم و مشاهده می کنم واقعا عده ای تبدیل شده اند به انبانی از سخن ، همه را مورد عتاب و ملامت قرار می دهند، ولی کار خودشان همین سخن زدن ها، پیش بینی های باطل، محکوم کردن ها، بی شرف خواندن این آن، حتی بعضی اوقات دشنام دادن ها و همه را بر باطل، و خود را بر حق دانستن است. فردی نیست که از اینان بپرسد سپس از سه سال که آمدید این مسایل را گفتید و باطل بودن و کاذب بودن پاره ای از آن سخنان و پیش بینی هایتان همانند آفتاب روشن شد، اقلا قدری خجل و شرمنده باشید، و قدری بیندیشید و راه درست تری را در پیش بگیرید، هنگامی می بینید این راه تان حاصلی ندارد.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین،عبدالکریم سروش در سخنانی با اظهار مطالب بالا، بر اهمیت اصلاح امور خود و خانواده اصرار کرد و او گفت: «از این مسئله زیاد مهم نباید غافل باشیم و گمان کنیم همه چیز در گرو سیاست است، بعد اول سیاست را بسازیم، و حاکمان خوب را در مصدر امور بنشانیم، و سپس به کارهای دیگر بپردازیم.» وی در ادامه او گفت: « خیر ، تاحاکم نیکوکار معلوم بر سرکار بیاید که نیست چه وقتی بر سرکار بیاید، ما باید در حوزه های محدود شخصی خودمان گرفته، تا خانواده و تا حوزه های بزرگتر باید نیکوکاری و عدل گستری بکنیم.»

سروش در ادامه به خوی پرهیز از پرداختن به کارهای دشوار توسط آدمی پرداخت و او گفت: «آدمی به علت این که همیشه از کارهای سخت می گریزد، تلاش می کند بدی ها را به بهانه گسترش فقر و فساد، به دیگران نسبت داده و خود را ناتوان نمود بدهد؛ با ذکر این که کاری از دست ما برنمی آید.» او افزود: «خارجی ها در این عرصه کاری که از دستشان برمی آید به خوبی انجام می دهند. حال این که اگر آن کاری که از دستتان برمی آید، انجام بدهید همانند آن که خود و خانواده تان را اصلاح بکنید و در محیط کار آدم صادق و پاک و درستکار، و از این منظر الگو و نمونه برای دیگران باشید، زیاد حائز اهمیت است و اتفاقا این دست از کارها زیاد سخت و دشوار بوده ولی باید انجام داد تا دیگران یاد بگیرند. جهان این گونه اصلاح می بشود. به قول مولانا:

هم‌چنان هر کاسبی اندر دکان بهر خود کوشد نه اصلاح جهان

سروش در ادامه با اشاره به «جایگاه رفیع سیاست و این که قبول دارد سیاست یعنی شهریاری و تدبیر امور کلان و کلی» افزود: «ولی ما نباید از اصلاح امور خود و خانواده غفلت کنیم و بنشینیم تا امور اصلاح بشود، بلکه باید در اصلاح امور ساده تری که مهم هم می باشند غافل نمانیم. اموری که به طور ناخودآگاه، از آن ها می گریزیم و بی عملی خودمان را به ستمگری دیگران نسبت می دهیم و در نهایت به انبان سخن تبدیل می شویم.»

او با ذکر این که « گاه به کلابهاوس می رود و مشاهده می کند واقعا عده ای تبدیل شده اند به انبانی از سخن» او گفت :« یقیناً فکر می کنند دارندکاری مثبت و سودمند انجام می دهند. همان که مولانا می گوید:

گوید از کارم برآوردند خلق غرق بیکاری است جانش تا به حلق

گوید او که روزگارم می برند خود ندارد روگار سودمند

همه را مورد عتاب و ملامت قرار می دهند، ولی کار خودشان همین سخن زدن ها است. همین پیش بینی های باطل، همین محکوم کردن ها، همین از در راندن ها، همین بی شرف خواندن این آن، عتاب کردن ها، حتی بعضی اوقات دشنام دادن ها همه را بر باطل دانستن، و خود را حق دانستن است. فردی نیست که از اینان بپرسد سپس از سه سال که آمدید این مسایل را گفتید و باطل بودن و کاذب بودن پاره ای از آن سخنان و پیش بینی هایتان همانند آفتاب روشن شد، اقلا قدری خجل و شرمنده باشید، و قدری بیندیشید و راه درست تری را در پیش بگیرید، هنگامی می بینید این راه تان حاصلی ندارد.»

او افزود: ولی گویی عده ای قدرتشان در لافظه است، لافظه یعنی لفظ، یعنی سخنور خوبی بودن. یک عده کارشان همین لافظه است. و این ها است که به هر حال به ما در باره راه، آدرس غلط می دهند. زیاد جاها آدمی باید سختی قوت را در خودش رام بکند و آن را تحت ضبط و کنترل خودش بگیرد. به نحوی که اجازه ندهد این اندیشه های باطل با این محاسبه های گمراه گر و برائت جویانه ما را از کارهایی که در رابطه با خودمان باید انجام بدهیم غافل بکند.»

ملزوم به یادآوری است که  سال قبل در ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ می بود که عبدالکریم سروش نسبت به «نشست اپوزیسیون» در دانشگاه جرج‌تاون انتقادات شدت به عمل آورد. عبدالکریم سروش با ابراز این که در بین آنها حتی یک پرچم ایران هم به چشم نمی‌خورد حرف های می بود، «نامی از اسلام و دیانت قاطبۀ مردم ایران در بین نبوده است بلکه اکثریت آنها کمال ناآشنایی با این سنت عظیم و قویم ایرانی داشتند و یکی از آنها هم که از تجزیه‌طلبان مشهور و به‌نام است… اینها مگر برای دلخوشی خود و برای پر کردن برنامه‌هایی که می‌دانیم از کجاها اندوخته و خط سیاسی آن می‌رسد کاری کنند، [و گر نه] برای ملت ایران کاری نمی توانند بکنند [چون] نه از ایران چندان شناسایی و آشنایی دارند و نه از دیانت و سنت و قیمت‌های مردم آن.»

۲۱۶۲۱۶

[ad_2]

منبع