به گزارش اصفهانیا
چیدمان رستاخیز
از اغاز دهه ۸۰ تا کنون سال های تعداد بسیاری از گالری های هنری با موضوعات گوناگون بادید کردم. هر کدام به جستوجو انتقال سخن ها و مطلب هایی بودند. تعداد بسیاری از آنها فراموش شدند، برخی پیامشان به ناخودآگاه رفت و تنها معدودی در ذهن و ضمیرم جای گرفته است. نمایشگاه چیدمان رستاخیز از نمایشگاه های این دو دهه بازدید من از گالری های گوناگون هنری در اصفهان بوده است. کتابخانه مرکزی ناظر نمایشگاه چیدمان با نوشته مرگ می بود. نوشته مرگ معاد و رستاخیز به گفتن یکی از جهان شمولترین موضوعات در عالم، تا بحال درون مایه خلق آثار بسیاری در حوزه هنر بوده و نگاه هنرمندان و اندیشمندان در طول قرون و اعصار گوناگون به آن معطوف بوده است.
*ورودی رستاخیز با کفش:
مخاطب نمایشگاه چیدمان ابتدا با غرفه تاثییر برخورد می کند. کفشهایی از بچگانه تا بزرگسال که به طور یک تاثییر ماندگار روی زمین چیده شده و نشان دهنده هویت شکل گرفته از رد پاهاست. گویی هر قدم ما در این سرا اثری دارد در سرای دیگر در حقیقت تاثییر جاویدان ما در عالم هستی حاصل مسیر حرکت ما از خردسالی تا کهنسالی ست . به عبارت دیگر هویت ما در سرای باقی، اعمال و مسیر زندگی ما در عالم دنیاست.
*قدم دوم خطای دید:
مخاطب در قدم دوم با نمایش تابلوهای در دیوارها و احجامی در بین نمایشگاه به منظور نمودگری خطاهای دید انسانی روبرو می شود. گویی می خواهد بگوید آدمی با این همه خطای دید، نمی تواند درمورد مرگ و معاد که نمی بیند، نمی تواند به راحتی قضاوت کند و یا باید در قضاوت های او شک کرد.
*گشایش درون خطای دید:
چند عدد تنگ با ابعاد زیاد محدود و با ماهی نسبتا بزرگ که در آن حس تنگ بودن شدید فضای زیست ماهی به عکس درآورده شده و نمایش یک آکواریوم بزرگ که این تنگها در کنار آن قرار گرفته است. گویی مرگ به مثابه رهایی از فضای محدود و محصور به کرانه فراخ و بیانتهاست . نمایش تنگ ماهی با فضایی محدود و زجرآور که در آن ماهی زنده به تقلا در میآید و تنگ گسترده و فراخی که در آن حس راحتی و گشایش میشود حکایت دنیای ماده و عالم بیکران بعد از مرگ است. و دلنشین این جا که مجموعه گشایش درون نمایشگاه خطای دید واقع شده است احتمالا کنایه از این که برای گشایش باید خطاهای دیدمان را فهمید شویم و از آن بگذریم.
*سفر با چمدان های قرضی!
نسبت انسان با سفر و آمادگی او برای گذر از این دنیا با تنوع چمدان های سفرش به نمایش گذاشته می شود. اینجا را که دیدم یادم آمدم که فردی با چمدان های قرضی نمی تواند سفر خوبی داشته باشد.گویی مرگ به مثابه سفر از عالم دون به عالم ماوراست. دنیا فرصتی است تا اسباب این سفر مهیا گردد و چه نیکو که انسان این زمان را غنیمت شمرده و ملزومات کوچ را فراهم کند تا در مقصد، دست خالی نباشد.
*بی نهایت پشت دیوار سفر:
نردبانهایی از کف تا سقف فضای نمایشگاه که در کف و سقف توسط آینههای بینهایت محدود شدهاند و عکس امتداد نردبان در آنها دیده میشود. گویی مرگ در بین این که میتواند دریچه تعالی انسان به عوالم بیکران بالا باشد میتواند آدمی را به قعر حضیض برده و در چاههای بیانتهای تاریکی فرو ببرد غرفه بینهایت تدایی کننده این مفهوم دوسویه میباشد. غرفه قشنگ و مفهومی بی نهایت درست در پشت دیوار غرفه سفر قرار دارد. گویی نوع چمدان ها و نوع روبه رو ما با سفر زندگی است که نشان می دهد ما در کجای این نردبان ایستاده ایم.
*رهایی سپس از اتاق تاریک:
سپس از مجموعه اتاق سراسر تاریکی که فهمیدن اشیاء تنها با لمس کردن وجود دارد و حس بودن در آن و زمان را سپری کردن، همراه با نوعی سختی است، .مخاطب به مجموعه رهایی می رسد. زندانی با میلههای متعدد که تاثییر کج شدن میلهها و رهای زندانی در آن مشهود است. لباس زندانی و روی تخت افتاده و کفش او که پای تخت گذاشته شده است همه حکایت از رفتن او دارد. حکایت از رهایی. دنیا زندان مومن و مرگ رهایی از این زندان است. این جمله مختصر دستمایه خلق آثار تعداد بسیاری در حوزه هنر و ادبیات در طول تاریخ بوده است. مرگ رهایی از زندان تن و متعلقات دنیوی و ورود به عالمی عظیم و گسترده است.
*صورت های متفاوت زمان:
یکی از مفاهیم مهم که لازمه فهمیدن عالم دیگر میباشد مفهوم نسبی بودن زمان است در حقیقت دنیای مادی که ما در آن زندگی میکنیم دنیایی ست با وقتی در مقیاس خود درحالیکه در عوالم دیگر مقیاس زمان متفاوت میباشد. در این غرفه فرد با تعدادی ساعت با زمان های گوناگون و حتی نوع عقربه های گوناگون و گاه بدون آن برخورد مکی کند. این یکی از زیباترین مجموعه ها برای تنشان دادن تفاوت زمان در ساحت های متفاوت است.
دسته بندی مطالب